نام پدر : شعبانعلی
تاریخ تولد :1343/12/12
تاریخ شهادت : 1362/12/06
محل شهادت : چیلات - دهلران

وصیت نامه

1.    برادران و خواهران پیروی از اسلام و مسلمین در گرو 3 چیز است.
1)    اعتقاد و ایمان به خداوند متعال و بندگی و اخلاص و عمل در برابر او و نفی تمام عبودیتها و خودخواهی ها و شیاطین.
2)    وحدت و یکپارچگی و اتفاق، از تفرقه و نفاق و تهمت های دروغ که خواست شیاطین ضد انسانیت و ضد اسلام است بپرهیزید. فقط به خداوند و رسول (ص) اتکا کنید و پیروی از ائمه اطهار (ع) نایبان بر حق آنها را سر لوحه خود قرار دهید، و هر کاری را با نام خدا و رضای خدا و برای خدا شروع کنید و در موقع ناملایمات مأیوس نشوید، شاید یک آزمایش الهی باشد.
3)    اطاعت از رهبری بیدار و تزلزل ناپذیر... ما باید قدر این امام عزیز که نعمت بزرگی است بدانیم و از او پیروی بکنیم و کفران نعمت نکنیم و گرنه هلاک می شویم.

2.    برادران و خواهران را به صبر و استقامت در راه خدا توصیه می کنم و نوید می دهم که فتح و ظفر نزدیک است. ( نصر من الله و فتح قریب)

3.    برادران و ... از تهمت های ناروا و انگ زدن به اشخاص مخلص و مؤمن خودداری کنید و مواظب دشمنان اسلام باشید، که الان دشمن در کمین است، چه داخلی و چه خارجی.

4.    خواهرم! تو نیز زینب زمان باش و از هر آنچه که هوس کردی بپرهیز و در راه خدا مبارزه کن.

5.    برادرم! راه خدا بهترین راههاست.  پوینده و کوشنده در این راه باش.


6.    امام و رزمندگان وخدمتگزاران به اسلام را دعا کنید.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

ابوالحسن شکری حیدری

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

12/12/1342 ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

شعبانعلی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فاطمه قلی زاده ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

 4فرزند

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای آغوزبن بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):  ــــــــــــــــــــــــ

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید فعالیت سیاسی داشتند حتی مورد ضرب و شتم توسط منافقین قرار گرفتند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده ـ اطلاعات عملیات

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار ـ جبهه بستان ـ اصابت تیر به چشم راست

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

عملیات آفندی

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مهران ـ 6/12/62

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

11/8/87

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید:

شهید انسانی بسیار فروتن و متواضع بود . شئونات اسلامی  و اخلاقی را بسیار رعایت می کرد . امانتدار بسیار خوبی بود . هیچ گاه  در طول حیاتش خلف وعده نکرد . سعه صدر بالایی داشت هیچ وقت از کاستی شکوه نمی کرد . بسیار گشاده رو با صفا بود  در سختی ها استقامت داشت . نمازش را اول وقت می خواند . بسیار فرد با نظم و مرتبی بود . در خانواده و اجتماع بسیار دارای محبوبیت بود .

برادر شهید :

 وابستگی دنیایی نداشت در آخرین روز اعدام بعد از مانور  طرح لبیک بهمن سال 62 اعزام شد بنده خودم  اورکت نظامی خود را که یادگار 20 ماه جبهه و دوران سربازی بود را به او دادم و مبلغ ناچیزی هم پول تقدیم او کردم و همه بسیجیان در مسجد کاظم بیک جمع شدند و بعد از خداحافظی  رهسپار جبهه شدند و شهید روحیه بسیار عالی داشت اصلاً فکر این که یک فرد مجروح است نبود .

 

ـ عملیات شهید در جبهه انحرافی بود . شهید در گروه علی فردوس بودند که رفته بودند بالای تپه و وقتی که علی فردوس آمد  پایین تا مهمات ببرد دید حلقه محاصره تنگ شده و قابل نجات نیستند و از طریق  بی سیم با شهید ما در ارتباط بود و در آخرین صحبت با او دیدند  که حالت صدایش عوض شده و آخرین سخن شهید این بود که من فرکانس بی سیم را عوض می کنم تا دست دشمن نیفتد ولی کسی به طور کامل  خبری دقیق نیاورد و یکی از رزمندگان می گفت من صدای آخ شنیدم یکی دیگر چیز دیگری می گفت.


زندگی نامه

«زندگينامه بسيجي شهيد ابوالحسن شكري حيدري»
ابوالحسن شكري در سال 1343 در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود و چهارمين فرزند پسر خانواده بود و خانواده‌اش نامش را ابوالحسن گذاشتند و در يك خانواده روستايي بدون زرق و برق شهري رشد نمود تا اينكه وارد دبيرستان شد و از همان كودكي با احكام اسلامي از قبيل نماز خواندن و قرآن آشنا شد و در جلسات مذهبي شركت فعالانه داشت.
بدليل اينكه خانواده در زمان ستم شاهي جذب فرهنگ شاهي نشده بودند و همه در حمايت و پرورش روحانيت، فرهنگ اصيل يعني اعتقاد مذهبي را با همان سبك روستايي، بصورت ساده و بي‌آلايش زندگي را ادامه مي‌داد.
پدر خانواده هر چند سواد كلاسيك نداشت اما با اندك سواد قرآني فرزندان را خوب تربيت كرد و از گزند حوادث آن روزگار از نظر فرهنگي به حد نسبي محفوظ داشت.
ابوالحسن وقتي وارد مدرسه راهنمايي شد بيشتر جذب فرهنگ اسلامي شد و علاقه شديدي به جلسات مذهبي داشت و همراه با برادران خود در جلسه هفتگي به سرپرستي يك روحاني با نفوذ شهر تشكيل مي‌شد شركت مي‌كرد آنقدر علاقمند بود حتي پذيرايي ساده‌اي كه در جلسات هفتگي صورت مي‌گرفت او به تنهايي انجام مي‌داد.
بعد از سه سال وارد دبيرستان شد و اين مقارن با شروع انقلاب اسلامي به رهبري امام «ره» همراه با برادران خود بطور جدي در تظاهرات شركت مي‌كرد و به مبارزه با افكار ستم شاهي مي‌پرداخت شركت در اين تظاهرات همراه با شناخت عميق او نسبت به اسلام و روحانيت بود. پس از ندي سال انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به پيروزي رسيد و نظام ستم شاهي به زباله‌دان تاريخ پيوست.
وظيفه اصلي نيروهاي مذهبي انقلاب تازه شروع شدهب ود كه در دبيرستان همراه با جمعي از دوستان انجمن اسلامي دبيرستان را بنا نهادند و نبض فعاليتها از نظر فرهنگي را به عهده گرفتند و راه را براي گروهكها و وابسته كه محيط مدرسه و دانشگاه را جولانگاه تاخت و تاز فكري خود قرار داده بودند سد كردند و فرصت را از دست اين‌ها گرفتند در كنار اين فعاليتها از درس غافل نبود وهميشه در رديف شاگردان ممتاز مدرسه بود در دوم دبيرستان بود كه جنگ نابرابر و ظالمانه استكبار جهاني به سركردگي رژيم صدام شروع شد و شهيد ما در اولين فرصت با جمعي از دوستان مدرسه را رها كردند و سنگر جبهه را براي خود قبول كردند اولين بار در تاريخ 02/02/60 در منطقه گيلان‌غرب در عمليات بازي در از شركت فعالانه داشت يكي از خصوصيات اخلاقي و بارز ايشان اين بود كه هميشه پرتلاش و پرشور بود و از تنبلي و بي‌حالي بيزار بود وقتي كه فرصتي مي‌يافت در امر كشاورزي به اهل خانواده كمك مي‌كرد. وقتي كه جنگ شروع خانه مدرسه را رها ساخت و خودش را وقف جبهه كرده بود كمتر در عقبه بود و هميشه در منطقه حضور داشت.
عملياتهايي كه شهيد شكري حضور مستقيم داشتند عبارت بود از:
1-عمليات بازي دراز، كه در فرودين سال 60 انجام گرفت (منطقه گيلان غرب)
2-عمليات فتح‌المبين در 2/1/61 شروع شد (منطقه دشت عباس ـ رقابيه ـ ميش داغ -  . . .)
3-عمليات رمضان كه در 31/4/61 در شلمچه برون مرزي اتفاق افتاد.
4-عمليات در پاسگاه زيد كه در مرداد سال 61 اتفاق افتاد.
5-دشت گيلان‌غرب در تاريخ 2/8/60 در منطقه سياكو ـ دالاهو ـ تنگه حاجيان . . .
6-عمليات والفجر 6 كه در اسفندماه سال 62 شروع شد و در اين عمليات مفقود شد.
در عمليات فتح‌المبين به چشم راست وي در تاريخ 2/2/61 گلوله مستقيم اصابت كرد و كلاً چشمش تخليه شد.
بعد از چند ماه نقاهت دوباره رهسپار جبهه شده و انگار اين فرزند فقط براي جبهه خلق شده بود و حتي نوجوانان محل هيچ شناختي از او نداشتند چون در محل كمتر بود.
اكثريت دوستان و همكلاسي كه با هم در جبهه بودند شهيد شده بود در زمان نقاهت ديپلم خود را داشته علوم تجربي در دبيرستان طالقاني بابل كسب و در كنكور سراسري سال 62 هم شركت و كارت ورود به جلسه را نيز گرفت بود ولي . . . در آخرين عمليات كه شركت داشت والفجر 6 بود در سال 62 و در كنار سرداران شهيد بزرگي چون حاج حسين بصير و سردار فردوس همكاري تنگاتنگ داشت و تا آخرين نفس و نفرگردان در منطقه و خط اول حضور داشت و اين حضور منجر به مفقود شدن ايشان شد. شهيد شكري در همه جا حضور داشت در اطلاعات و عمليات تيربارچي، آرپي‌چي زن، خمپاره انداز،بي‌سيم چي و غيره . . . تا جائيكه شرايط ايجاب مي‌كرد و هر كاري ضروري بود انجام مي‌داد و اصلا به دنبال مقام دنيايي نبود عاري از خود بزرگ‌بيني و تكبر و خودخواهي بود. يك بسيجي تمام عيار از همه جهات بود چه از نظر اعتقادات و چه از نظر فكري و فرهنگي، شجاعت و دليري و بي‌باكي، زبان زد عام و خاص برادران جبهه بود. مفقود ما مجرد بوده و اينها شمه‌اي از زندگي او بود كه واقعا بيشتر ايثارگري او براي خانواده ناشناخته بود انشاء‌ا. . . خداوند اين عنصر با كمال و فضلت اگر شهيد مي‌باشد در قيامت همه ما را شفاعت بكند و دست ما را از روي پل صراط عبور بدهد.
پايان