زندگينامه سرباز شهيد مجيد شفيع زاده
چون ننالم كه در اين سينه دلزاري هست
راحتي نيست در آن خانه كه چشم انتظاري هست
دلم از سينه به تنگ است خدايا بِرَهان
هر كجا در قفسي جوان گرفتاري هست
شهيد مفقودالاثر كه در اثر فداكاري و جوانمردي
بعد از 28 ماه خدمت يعني دو مرحله خدمت داوطلب نظامي بمدت 24 ماه و 4 ماه ضرورت جان شيرين خود را براي مداوا و رهايي از مرگ 2 سرباز اهل روستاهاي كردستان كه در اثر اصابت گلوله مستقيم توپخانه مراحل پاياني زندگي خويش را ميگذراندند.درتاریخ21/4/1367درمحل دهلران(عین خوش)فدانمود زيرا در حين آب دادن به آنان و بستن زخم آنان بوده كه گلوله سوم توپ هر سه نفر را شهيدو مفقودالاثر نموده و بصورت پودر شده به هوا رفتند و آسماني شدند:
نور اگر بالا نشيند كسر شأن شعله نيست
روي دريا كف نشيند قعر دريا گوهر است
مجيد فرزند دوم يك خانواده كارگري 5 نفره بودهاند كه مستأجر به دنيا آمده و با فقر كامل بزرگ شده بود و در گرماي تابستان به همراه پدر و برادر بزرگش كارهاي سخت بنائي را انجام مي داد تا هزينه تحصيل مدارس دوره ابتدائي در مدرسه حكيمي و دوره راهنماييرا مدرسه طالب آملي و دوره متوسطه شهيد را تهيه کنند و با اين همه سختيها در ورزش واليبال بعنوان پاسور عضو تيم نوجوانان و جوانان و بهترين باشگاههاي آمل بوده و يكي از بهترين شاگردان پدر واليبال مازندران مرحوم خسرو قبادي مقدم و اسطوره واليبال آمل آقاي حسن منصوري بوده است.
شهيد مجيد شفيعزاده انساني مهربان، مهماننواز، فاميل دوست بوده و در پادگان چهل دختر شاهرود با عنوان درجه گروهبان سوم به سربازان متأهل و نيازمند با مسئوليت خویش مرخصيهاي 24 يا 48 ساعته ميداد و در يكي دو مرحله برايش دردسر ايجاد شده بود اما هرگز از فداكاري و مردمداري دست نميكشيد تا اينكه بالاخره جانش را از دست داد و شهيد و گواه را حق و آزادگي شده است و يك روز تابستان در هنگام كودكي با تنها خواهرش در كنار رودخانه مشغول بازي بودهاند كه خواهرش در حين بازي به رود ميافتد اما مجيد دل به دريا ميزند و مردانه خواهرش را از خطر مرگ حتمي نجات ميدهد كه اين اقدام او هميشه زبانزد فاميل بوده است و از مهمترين يادگار شهيد كار و فعاليّت رايگان در ساخت مساجد سيد الشهداء در تهران، تهرانپارس خيابان جشنواره و آمل خيابان طالقاني، كوي ولي عصر (عج) بوده و از عاشقان زيارت امام رضا (ع) و امامزاده جعفر (ع) نوا بوده است