نام پدر : علی اکبر
تاریخ تولد :1344/01/02
تاریخ شهادت : 1365/01/26
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید حیدر شفیع زاده*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هم اکنون در میعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون عروس سرخ شهادت را در بر می گیرم و به دنبال خط سرخ که از لابلای گونیهای سنگرم و از بیابانهای نفدیده خوزستان گذشته می روم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است به پیوندم اکنون با درود فراوان به تمامی انبیا و اولیا خصوصاً به خاتم پیغمبران علی اله علیه و آله و اولیا اعظم و رهبران راستین که حقایق اسلام را برای ما روشن ساختند و در این راه مقدس جان خود و اهل بیت خود را به خاطر انداختند و فرزندان و عزیزانی چون علی اکبر و علی اصغر ها را فدا کردند تا بدین وسیله درخت اسلام را حفظ نمودند. و درود به محضر حضرت ولی عصر عجل آله و تعالی فرجه آن یگانه منجی عالم بشریت که جهان را از سر محرومین مسلمان بردار و سلام به رهبر کبیر انقلاب که با اهل بیت و تدبیر خویش در زمانی که ایران در خفقان بود دامن همت عالیش را به کمر زده و با افکار و روش پیغمبر گونه خود مردم را آشنا و بیدار کرده انقلاب عظیمی به پا نموده و بر آگاهی و بیداری مردم این مملکت از روحانی و دانشجو و خاصی و عام در دورترین نقاط کشور بلکه جهان افزود و درود و سلام بر پدر و مادریکه در تربیت جسمی حقیر نقش حساس داشته اند و چون من را فدای منطق قرآن در این زمان حساس نمودندکه در حال تحریر این وصیت نامه از زحمات طاقت فرسای آنها قدردانی نموده و در قبال خدمات نیمه شبانه و روزانه آنها سخت منفعل و شرمنده ام مرا عفو فرمایند و در این باب لازم می دانم عرض کنم پدر و مادرجان در شهادتم ناراحت نباشید و برایم گریه نکنید زیرا باعث شادی منافقین و دشمنان اسلام و انقلاب است شهادت میراث پیغمبران بالاخص سالار شهیدان حسین بن علی و یاران دلباخته آن حضرت می باشد هرگز تأثیر ندارد از اینکه نتوانستم جبران زحمتهای شما را کرده باشم معذرت می خواهم امیدوارم مشمول عنایت و عفوتان قرار دهید.

مطلب دیگر و عرایض خاص به برادر و خواهرانم دارم خواهران حجاب اسلامی را کاملاً رعایت نماید گریه اثر ندارد راه شهید را زینب وار ادامه دهید و برادرانم را وصیت نمایم از مرگ و شهادت نهراسند چون من دیگر شهدا احساس وظایف نمایند و چنانچه اسلام در جبهه ها نیاز به کمک دارد مردانه بشتابند و خون شهدا را از بین نبرند و سعی کنند که امام و مسئولین تنها نمانند و سخن دیگر من با مردان و زنان و بخصوص هم سن سالان من از محلی و غیره محلی و دوستان است امیدوارم در صورت دیدن بدی کج اخلاقی با عظمت اخلاقی که در آنها سراغ دارم مرا ببخشند و مشمول لطف خود فرمائید چون دوران جوانی بود اگر بدی از من به آنها شده است از فرد فرد آنان استدعا دارم که عفو فرمایند و همچنین به برادران بسیجیم که مدتها با آنان در تماس بودم همکاری با آنها داشتم سفارش می نمایم که فی السابق همان رویه را عمل کنند و در مسجد شبهای جمعه دعای کمیل را بخوانند و بر جمع سربازان و امام امت دعا کنند و نیز طلب رحمت برای عزیزان و شهیدان بنمایند و محل قبر من را کنار قبر پسر عمویم شهید نبی الله رفیع پور بنا کنند و نیز سفارش می نمایم که جلسات و سخنرانی بوسیله حجت السلام حاجی ذاکری انجام گردد. جز سفارش که کردم عرض دیگر ندارم و از همه پدران و مادران محترم و زحمت کشان قدرانی و التماس دعا دارم و موکداً سفارش به والدین می نمایم که مجالس مرا زیاد اهمیت ندهند به نحو ساده تری برگزار کنند.

 خداوند این انقلاب اسلامی و رهبر عزیز را در پناه امام مهدی موعود حفظ فرماید.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حیدر شفیع زاده گتابی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/1/1344 ـ روستای بالا گتاب بابل

3- نام و شغل پدر :

علی اکبر  ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

 سیده زهرا عبدالله زاده ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

11 فرزند ـ شهید فرزند هفتم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای آموزش قرآن نزد آخوند عباس رضانژاد می رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای بالاگتاب بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه شهید آهی ـ روستای بالاگتاب بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان قدس ـ روستای بالا گتاب  بابل ـ رشته علوم انسانی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کار کشاورزی و کار خانه به خانواده کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع اول دبیرستان عازم جبهه شدند و درس را رها کردند .  

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج محل بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

25/1/62 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

5/11/63 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

1/3/64 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

1/10/64 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

6/1/65 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

فرماندهی دسته

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار ـ جنوب ـ اصابت ترکش

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

عملیات آفندی

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

فاو ـ 26/1/65 ـ انفجار مین

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

29/1/65 ـ گلزار شهدای روستای بالا گناب بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : وقتی به شهید پیشنهاد دادیم که ازدواج کند می گفت: سنگر حجله خانه من است و تفنگ عروس آن  تا جنگ تمام نشود من ازدواج نخواهم کرد . قبل از شهید شدنش به خواستگاری رفتیم اما به علت بی حجابی عروس آینده شهید قبول نکردند .

پدر شهید : کار من خرید و فروش گاو و گوسفند بود و شهید به من می گفت : که پدرم اگر می خواهی در کارت دروغ بگویی تا پول در بیاوری ما چیزی نمی خوریم . تو دروغ نگو و همراه من می آمد در زمان فروش گاو و گوسفند تا من اشتباه نکنم.