*زندگی نامه شهيد علي شفايي*
نام پدر: ذكريا
همزمان با شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 1345، نوزادي قدم به كاشانه «ذكريا و تحفه» گذاشت كه نامش را «علي» نهادند؛ چهارمين فرزند خانواده كه نهمين برگ تقويم اسفند را به نام خود رقم زد و چشم و چراغ پدر و مادرش شد.
علی بعد از پايان دوره ابتدائي، وارد مدرسه راهنمایي «شهيد آجوداني» فعلی زادگاهش آمل شد؛ اما در همان ابتدای راه، یعنی پايه اول همين مقطع بود كه آهنگ عزيمت به جبهه كرد و از تحصيل دست كشيد.
ناگفته نماند كه او در كنار درس خواندن، برای اینکه كمكحال پدر در امرار معاش خانواده باشد، به کار مکانیکی مشغول بود.
«فاطمه» از ويژگيهاي بارز شخصيتي برادرش میگوید: «فرد دلسوز و مهرباني بود. به عنوان نمونه، او دوچرخهاش را خيلي دوست داشت؛ امّا وقتي ديد وضع مالي دوستش خوب نيست، دوچرخه را فروخت و پولش را به او داد.»
علي، نوجواني پانزده ساله بود كه راهي مناطق نبرد با دشمن شد.
در كردستان، از ناحيه گردن و دست آسيب ديد.
كامياران، شوش و رُقابيه، از جمله دیگر آوردگاه حضور اين پاسدار مازندراني به شمار ميرود.
مادرش میگوید: «یک بار با رفتنش به جبهه مخالفت کردم و گفتم: پدرت پیر است. میخواهی خواهرانت را دست چه کسی بسپاری؟ گفت: مادر! من برای حفظ امنیت خواهرانم میروم تا اینجا با آرامش زندگی کنند.»
در نهايت، علی در 12/2/1360، در خرمشهر به ديدار حق شتافت و با وداع اهالی آمل، در «امامزاده ابراهيم» اين شهر آرام گرفت.