نام پدر : محمدرضا
تاریخ تولد :1339/03/04
تاریخ شهادت : 1366/04/19
محل شهادت : ماووت

وصیت نامه

1 – اگر انسان بهترین چیز خود را برای بهترین هدفش فدا کند ارزش دارد .
2 – برادران عزیزم ! بنده فقط آرزوی آن را دارم که شما تقوا و خداپرستی را ک راه سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است پیشه خود سازید .
3 – خانواده ی عزیز ! نگذارید خدای ناکرده فرزندان عزیزم , نداشتن پدر برایشان محسوس باشد و با آنها مهربان باشید و خوب آنها را سرپرستی کنید .
4 – از خداوند می خواهم که در زندگی , با مشکلات بسازید و خداوند خیر اخروی نصیب شما گرداند .

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سیفور شعبانی وناشی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/5/1339 ـ وناش الموت ـ قزوین

3- نام و شغل پدر :

محمدرضا ـ شعبانی

4- نام و شغل مادر:

ماه منیر کاظمی

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

4فرزند ـ دومین

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

از لحاظ اقتصادی در سطح متوسط داشتند  ـ مذهبی

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

رودکی

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

حافظ ـ فرهنگ و ادب ـ تنکابن

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دیپلم را گرفت و استخدام آموزش و پرورش شد و ادامه تخصیل نداد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

ارتش

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متأهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

گلچین نعمتی ـ 5/8/61

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

2فرزند ـ فاطمه ـ طیبه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت ، از هر فرصتی برای سر زدن به آن ها استفاده می کرد و در نگه داری فرزندان به همسرش کمک می کرد ، فرد منضبطی بود و عاشقانه همسرش را دوست داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

آموزگار

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شرکت در راهپیمایی ، پخش اعلامیه

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه : ــــــــــــــ

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

بسیج

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

بانه، 19/4/66 ـ نصر4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

15 روز بعد از شهادت ـ گلزار شهدای تنکابن

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خصوصیات شهید : صبور، متواضع، ساده زیست، منضبط ، مهربان ، خوش رو و با اخلاق

برادر شهید ـ وحدت ـ می گوید : برادر شهیدم به نماز خیلی اهمیت می داد و می گفت : «تنها چیزی که انسان را از همه بدی ها نگه می دارد نماز است » نماز  با جان و روح او آمیخته شده بود . یک روزی که در کیوسک روزنامه فروشی آقای عبدی  سرمیدان کار می کرد رفتم پیشش آن زمان من دانش آموز بودم دیدم ایشان نیست ، بعد از فکر کنم 20 دقیقه ایشان آمدند ، گفتم موقع ظهر است مشتری می آید  تو کیوسک را ترک کردی کجا رفتی ؟ در جوابم گفت : « موقع ظهر و نماز است ، رفتم نماز ، خدا  روزی رسان است ، وقت زیاد است برای مشتری ولی وقت نماز محدود است  و با گذشت زمان دیگر بر نمی گردد ولی مشتری که می آید و به اندازه نماز ارزش ندارد . »

همسر شهید ـ گلچین نعمتی ـ می گوید : در رابطه با ساده زیستی  شهید یک خاطره برای تان تعریف کنم ، در تابستان مهمان برادر شوهرم در کرج بودیم ، و روزی به اتفاق  برادر شوهرم به بازار رفتیم ، من یک دست تنگ و لیوان خریدم ، سیفور بسیار ناراحت شد .

گفت : «خانم  من اصلاً  ناراحت می شوم شما دنبال تجملات هستید انسان باید  یک زندگی  بسیار ساده داشته باشند ، هر چه زندگی ساده تر باشد ، روح انسان بیشتر در آرامش است چرا  باید به دنبال این برنامه ها باشیم . آیا با دکور گذاشتن  این پارچ و لیوان گران قیمت  به معنویت شما اضافه می شود ، اگر  زمانی چشمتان به تجملات افتاد برای سلامتی آقا امام زمان صلوات بفرستید ، آرام می شوید» او خود ساده زیست بود و دیگران را به ساده زیستی دعوت می کرد و من واقعاً مدیون توصیه های ایشان هستم.


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد