*وصیتنامه شهید محمود شعبانیان*
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه پاسدار شهید محمود شعبانیان آن که در عملیات والفجر شش به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد (امام خمینی)
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و پروردگار عالم و به وجود آورنده جهان بشریت و با درود بر منجی عالم و خورشید عالم نایب امام زمان (عج) فرمانده رزمندگان در جبهه حق علیه باطل و با درود و سلام بر نائب بر حقش رهبر عظیم الشان انقلاب پیر جماران و بت شکن زمان خمینی عزیز و با درود و سلام بر سرور شهیدان و آموزنده در شهادت و لب تشنه کربلا امام حسین (ع) و یاران باوفای امام حسین و با درود و سلام بر شهدای کربلای حسین و شهدای کربلای ایران و با درود و سلام بر رزمندگان، مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی و با سلام به خدمت همشهریان محترم دوستان و خانواده گرامیم من وصیت نامه را شهادت و شهدا شروع می کنم که پاسداران واقعی اسلام هستند که با دادن خون خود حقانیت اسلام را ثابت کردند و شهادت شیرین ترین کام و بالاترین افتخار است و شهادت در راه خدا بالاترین ارزشهاست.
بفرموده استاد شهید ایت الله مطهری شهادت نه یک باختن بلکه یک نوع ساختن است شهیدان سلطان دین و شمع محفل بشریت تاریخند و برای همین من و همرزمانم شهادت در راه خدا بر زندگی ذلت را ترجیح داده ایم دشمنان اسلام بدانند ما نه اینکه از شهادت باکی نداریم بلکه از همدیگر سبقت هم می گیریم و من هم به عنوان یک سرباز کوچک اسلام حاضر شدم خون ناقابلم را در راه خدا و اسلام هدیه کنم من به این فکر بودم که به هر حال باید از دنیا بروم پس چه بهتر است شرافتمندانه از دنیا چشم بپوشم و این مرگ شرافتمندانه همان شهادت در راه خداست من سه وصیت دارم یکی به مردم و هم شهریانم دیگری به دوستان و رفقایم سومی به خانواده گرامی و محترم. همشهریان شما به قدرت خود تکیه نکنند و به قدرت خویش مغرور نباشید و فقط به قدرت خدا تکیه کنید. به خدا بیشتر اعتماد نکنید زیرا این خدا است که دشمن زبون بسته را به عقب می راند و هر لحظه شکست دشمن را نزدیکتر می کند با خدا بیشتر راز و نیاز کنید تا به خدا نزدیکتر شوید. در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید و حضور در صحنه و شرکت در جلسات اسلامی را فراموش نکنید که این مشت محکمی است بر دهان دشمنان دین اسلام و خدا. همشهریان گرامی هوشیار باشید دستهای کثیفی شما را از اسلام و روحانیت جدا نکند و شما با اتحاد خویش می توانید مشت محکمی بر دهان این دشمنان بزنید و ثابت کنید که مردان خدا هستید و هیچ قدرت نمی تواند شما را از اسلام و روحانیت جدا سازد شما پدرانی که یک عمر حسین حسین می گفتید اگر واقعاً خون امام حسین برایتان ارزش دارد و دین امام حسین را می خواهید بیایید فرزند حسین پیرجماران را یاری کنید تا دین حسین را زنده نگهدارید. پدران و مادران شما مانع رفتن فرزندانتان به جبهه نشوید. شمشیر بر کمر عزیزانتان ببندید و آنها را در میدان نبرد با دشمنان دین و قرآن بفرستید و نگذارید جوانهایتان مثل ولگردها در خیابان بگردند و افرادی بی هدف و فاسد جامعه گردند و آنهائی که ولگرد جامعه هستند. پدران و مادران به وضع آنها برسند و نگذارند جوانهایشان مرتکب گناه شوند و بی هدف در جامعه زندگی کنند این وظیفه پدران و مادران است جلوی فرزندانشان را بگیرند درود خدا بر پدران و مادران داغدیده که عزیزانشان را در جبهه حق علیه باطل از دست داده اند و درود خدا بر مردمی باد که حاضرند همه چیزشان را در راه خدا هدیه می کنند. حالا من وصیتم را با رفقا و دوستانم شروع می کنم. به دوستان گرامی سلام عرض می کنم رفقای عزیز من آمدم ولی با شکی پر از خون آرزو داشتم با قطرات خونم درخت اسلام را آبیاری کنم و گل را سرختر نمایم و از شما انتظار دارم اسلحه بر زمین افتاده مرا برگیرید و کارم را ادامه دهید راه من راه قرآن به رهبری روح الله بود نه راه اجنبی ها و نه راه منافقان پیشه خود سازد تا وارد سازمانهای ضد دین و اسلام نشوید و وقت گرامیتان را صرف این گونه سازمانها نکنید و جوانی بهترین موقعیت برای خدمت کردن در اسلام است و ارزش جوانیتان را بدانید تا بیهوده تلف نشود و این دنیای پر از فساد امتهای بیش نیست و سعی کنید از مادیات دنیو چشم بپوشید و به نفس خود مبارزه کنید و در درون خود انقلاب نمائید و از گناهان گذشته هجرت کنید تا امتحان خود را نزد خدا پس بدهید و در آن دنیا رستگار شوید دوستان گرامی هرگز برای جسم بی جانم گریه نکنید فقط برای روح من گریه کنید که خیلی گناه دارم و از خدا بخواهید که این بنده گناهکار را ببخشد و در ضمن هر موقع وقت کردید بر مزار شهداء بروید و برای تمام اهل قبرستان حمد و سوره بخوانید و برای من هم بخوانید و اگر عملی ناخوشایند از من نسبت به شما سر زد، اینجانب را به بزرگی خودتان عفو نمائید.
وصیت به خانواده گرامیم:
خانواده گرامی ام! من راهم را خودم و آگاهانه انتخاب کردم و راه اسلام است و این وظیفه اسلامیم بود و اسلام به من حکم می کرد که در راه خدا خون ناقابلم را هدیه کنم و در اقیانوس خونهای گرم شهداء کربلای ایران زمین جاری سازم و به ندای هل من ناصر ینصرنی پیر جماران لبیک بگویم و این جهان ننگ آرزویم نبوده بلکه آن دنیای پر از معنویت آرزویم بوده و شما خانواده گرامیم به این دنیای تاریک دل نبندید و به آن دنیا بنگرید و من تقاضایم از شما این است که با از دست دادن من احساس ناراحتی نکنید که فرد لایقی برای خانواده ام نبود به هر حال سعی و کوششتان بر این باشد که ایمانتان را قویتر کنید و به اعمال کارهایتان بنگرید شیطان را از خودتان برهانید و شیطان را در خود نفوذ ندهید به یاد خدا باشید که با یاد خدا می توانید ناظر به اعمال خودتان شوید و یاد خدا انسان را از غم راند به دور می سازد و به دل هر انسانی آرامش می دهد و سعی کنید همیشه خود را در زیر سایه رهبری امام امت قرار داده و یار امام باشید و این را وظیفه اسلامی خودتان بدانید و تا آنجائی که می توانید از اسلام دفاع کنید و نگذارید عده ای فرصت طلب به اسلام و روحانیت ما ضربه وارد سازند.
پدرم سعی کن هر قدمی بر می داری برای رضای خدا باشد و نگذار شیطان به درون تو غلبه کند و همیشه راه اسلام را پیشه خود سازید چون این اسلام است که حقیقت را برای انسانها بیان می کند و راه راست را به انسان نشان می دهد و در ضمن اگر به خواست پروردگار رژیم بعث به نابودی کشیده شد و شما وارد مزار آقا امام حسین (ع) شدید سلام مرا هم به آقا برسانید چون من هم آرزوی کربلا داشتم و به آقا بگوئید حسین جان هنوز خونهای گرم کربلای تو می جوشد و به کربلا ها سرازیر می شود و هم موجی می باشد که تمام کافران از خدا بی خبر را خفه می نماید.
مادرم:
کانون حیات و شمع دل افروز زندگیم تو که شبها بی خوابی می کشیدی و جوانیت را به پیری دادی و قدم به قدم سایه مرا تعقیب می کردی و از درد و رنج می کشیدی و از شادی من لذت می بردی مادرم بزرگترین شادی من روز شهادت من است و تو باید افتخار کنی که من چنین آرزویی داشتم و به آن دسترسی پیدا کردم. مادرم می دانم با از دست دادن من دلت به درد می آید و می دانم چقدر با سختیها دست و پنجه نرم کردی تا من برایت بزرگی شدم ولی زحمات تو در راه خدا بود و وظیفه به من حکم می کرد که در این راه شرکت کنم تا به وظایفم جامه عمل بپوشانم مادرم به چشمان خفته و تا صبح بیدار مانده ات قسمت می دهم که ناراحت نباش بلکه هدف حفظ اسلام و قرآنی بود که حسین (ع) سرش را فدای آن کرد پس تو ای مادرم آماده باش تا جنازه ام را در خاک بسپاری چون من از خاک آمده ام و باید به خاک سپرده می شوم. خانواده گرامیم این آخرین کلام من است و رفته رفته وصیتم را به پایان می رسانم از خدا تعجیل در فرج آقا امام زمان را بخواهید و برای امام امت و پیروزی رزمندگان جان نثار دعا کنید و از خداوند بخواهید از سرتقصیر و گناهان این حقیر درگذرد و تمام مسلمین را مورد رحمت خود قرار دهد و ما راهم مورد رحمت خود قرار دهد.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
مورخه 1/12/62 محمود شعبانیان
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار