نام پدر : حبیب
تاریخ تولد :1336/09/04
تاریخ شهادت : 1360/11/06
محل شهادت : آمل

زندگی نامه

                               *زندگی نامه شهيد رمضان شعبان‌زاده*

 

نام پدر: حبيب

در 4 آذر 1336، «حبیب و عمه‌جانه»، صاحب دومين ثمره زندگي‌شان شدند که آن را «رمضان» نامیدند. این زوج متديّن و زحمتكش، كشاورز بودند.

كودكانه‌هاي رمضان، در كوي و برزن روستاي «علو» از توابع آمل خاطره شد؛ تا اين‌كه در هفت سالگي به دبستان روستاي «بورمحله» راه يافت. سپس با گذر از دوره راهنمایي، وارد دبيرستان «امام خميني» فعلی آمل شد و تحصيلاتش را با ديپلم رشته فرهنگ و ادب به پايان رساند.

شركت در برنامه‌هاي عقديتي ـ سياسي و اجتماعيِ بعد از انقلاب، از جمله فعاليت‌هاي رمضان به شمار مي‌رود.

«پروين اكبرزاده» از روزهای آغازین زندگی‌اش با رمضان، این‌گونه یاد می‌کند: «فردای روز عقد، نشسته بود وگریه می‌کرد. با تعجب پرسیدم: برای کسی اتفاقی افتاده؟! گفت: نه! گریه من به‌خاطر این است که برای اسلام کاری انجام ندادم. در درجه اول، برای من اسلام و قرآن مهم است، بعد شما. از این‌همه صداقتش شرمنده شدم. به راستی که این ایمان و صداقتش بود که باعث شد در کنار هم باشیم. رمضان همیشه مرا به فراگیری علم دعوت می‌کرد. خودش قبل از انقلاب، کاردانی قبول شد، اما به خاطر پوشش اسلامی در مصاحبه رد شد.» 

رمضان در 1/5/1358 با پوشيدن رخت پاسداري، به عنوان نيروي عمليات طرح جنگل، مشغول به كار شد.

از 11/9/1359 الي 15/5/1360 مسئول زندان دادگاه انقلاب آمل بود.

علاوه بر آن، به‌عنوان سكّان‌دار يگان دريايي لشكر 17 علي‌ابن‌ابيطالب(ع)، خدمات ارزنده‌اي از خود به يادگار گذاشت.

او همچنین به مدت يك ماه، در گردان رزمي تيپ 25 كربلا مشغول به خدمت بود.

و سرانجام، رمضان در 6 بهمن 1360 در غائله آمل، به‌وسیله منافقان به شهادت رسيد؛ و سپس با بدرقه همسرش و تنها يادگارش «ميثم»، در «امام‌زاده ابراهيم» آمل آرام گرفت. 


وصیت نامه

                                *وصيت­نامه شهيد رمضان شعبان­زاده*

 

 فرزند حبيب

با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي و روحانيت و ملت شهيدپرور در راه اسلام.

وصيت­نامه­ام را آغاز مي­كنم آن­چه مي­نويسم با يقين به راهم و حضور قلبي راهي را انتخاب كرده­ام إن­شاالله في­ سبيل­الله باشد و راهي است كه تمامي مسلمين و مستضعفين براي برچيده شدن ظلم، پايداري راه را طي كنند و همان راه اسلام و مبارزه با كفر و نفاق و ظلم و فساد در روي زمين است و راه همان راه عقيده و در راه خداست كه دارم ادامه مي­دهم اميدورام كه ثمره اين مبارزه و تلاش كه در راه اسلام همان شهادت است خداوند نصيب من بگرداند.

از خانوده­ام مي­خواهم كه پس از شهادت­ام گريه و شيون نفرمایيد. از تمام مسلمين خواستارم كه هر كس راه مرا قبول دارد، پس از مرگ­ام سلاح­ام را برگيرد و از خميني كبير و اسلام عزيز پيروي بكنند و پاسداران عزيز اسلام را حمايت نمايد و با كفر و نفاق هميشه در ستيز باشيد.

                                                                      خداحافظ شما و كمك به جبهه­ ها يادتان نرود.


وصیت نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد