نام پدر : حبیب الله
تاریخ تولد :1341/03/03
تاریخ شهادت : 1359/12/28
محل شهادت : سر پل ذهاب

وصیت نامه

1.    ای پاسدار و تو ای بسیجی و تو ای حزب الله و تو ای ارتشی! همچنان راه شهدا را ادامه ده و استقلامت کن و بر دشمن خدا و دینت بستیز و آن ها را به نابودی کشان تا پرچم عدل الهی را درتمام جهان به اهتزاز دربیاوری و از اجر و پاداشی که جهاد در نزد خدا دارد، بهره مند شوی.
 
2.    ای برادر و ای خواهر همیشه در صحنه! همچنان استوار بمان و از اسلام عزیز و از خون شهدا و اسلام عزیز پاسداری کن تا روز معاد پیش سید الشهداء روسفید باشی.

3.     از خانواده شهدا می خواهم که همچنان راه شهدا را ادامه بدهند چون راه شهدا همان راه انیباء است تا پیروزی از آن شما بشود.

4.    تو ای خواهر! مثل زینب (س) حرکت کن، حجاب را رعایت کن چون حجاب تو ای خواهر کوبنده تر از خون من و محمکتر از سنگر من است و در حفظ خون و این سنگر کوشا باش و از آن محافظت کن تا خداوند از تو راضی باشد.

5.    خطابم به تو ای همسرم! هر چند شوهرت را از دست داده ای، ولی اصل اسلام عزیز و قرآن است. گوش به فرمان امام باش و از دین و قرآن دفاع کن. دستورات خداوند را از جان و دل اطاعت کن، چون عمل کردن به دستورات الهی ضربه محکمی می باشد بر قلب دشمن. همسرم! خمس و ذکات را بپرداز .... در تشییع جنازه ها شرکت کن. در نماز جمعه شرکت داشته باش و در تربیت فرزندان کو.شا باش .... اگر فرزندی به دنیا آمد .... آن ها را به مدرسه بفرست تا با سواد بشوند تا بتواند در آینده خدمتی به اسلام بکنند و راهشان را ادامه بدهند.
 1. اگر فیض شهادت نصیبم شد به پدرم بگویید که پول ها و لوازمات زندگی ام را به جنگ زدگان بدهید، هرچند که ما مستضف هستیم. ولی از ما مستضعف تر هستند که باید به آن ها کمک نموده به دوستانم بگوئید که بر علیه سرمایه دارن ( زمین داران بزرگ) بایستید و با آنان مقابله کنند و حرف امام را گوش نکنند که گفت: ما نه طرفدار سرمایه دار هستیم و نه طرفدار فئودالیسم.
2. ای خدای بخشنده تو این منافقان را از سر راه انقلابمان بردار و انقلابمان را به پیروزی برسان و از این نگرانم که این منافقان و از خدا بی خبران بخواهند در روستای ما جوی را بوجود آورند که مردم ندانسته توهین به نیروهای انقلابی کشورمان بکنند.
3. اگر برادران سپاه سر قبر من آمدند به مادرم نصیحت بکنید که گریه نکند و دشمنان نگویند که مرده است، بلکه بگویند زنده و جاوید است.
4. اینجانب محمد باقر شریف تبار .... تعهدی می نمایم که همیشه در جبهه شرکت نمایم و در جبهۀ حق علیه باطل بجنگم و به قول رهبرمان اگر کشته شویم پیروزیم و اگر بکشیم هم پیروزیم.

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمدباقر شریف تبار عزیزی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

سال 1341- روستای عزیزک شهرستان بابلسر

3- نام و شغل پدر :

حبیب ا... - کشاورز

4- نام و شغل مادر:

کبری خدادادیان- خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دو برادر- شش خواهر- شهید فرزند اول بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

اقتصادی:

اعتقادی: از کودکی علاقه زیادی به شرکت در مراسم های عزاداری داشته است و علاقه ی فراوانی برای رفتن به نماز جماعت داشت. در مراسمات محرم و دسته روی ها حضور پیدا می کرد، هیچ گاه واجباتش را ترک نکرد و در نماز جمعه شرکت می کرد، قرآن زیاد می خواند و نسبت به اهل بیت علاقه و ارادت خاصی داشت به خصوص به امام رضا (ع)، به نماز اول وقت اهمیت می داد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

به مکتب خانه نزد شخصی به نام آقای لطفعلی می رفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

روستای آغوزبن شهرستان بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

روستای آغوزبن شهرستان بابل.

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

هنرستان صنعتی ساختمان نوشیروانی، شهرستان بابل، رشته ی ساختمان (2 سال)

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کار کشاورزی به خانواده کمک می کرد و کار بنایی هم انجام می داد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :  ـــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به همه ی افراد خانواده علاقه مند بوده به خصوص به پدر و مادرش! از هیچ کمکی نسبت به خانواده دریغ نمی کرد. رابطه ی خوبی با تمامی اعضای خانواده داشته است، برای انجام هر کاری از والدین اجازه می گرفت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کشاورزی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

از سال 54 الی 59

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

قبل از پیروزی انقلاب در پخش اعلامیه ها و نصب آن ها روی دیوار، شعار نویسی روی دیوارها و شرکت در تظاهرات نقش داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

ایشان از اعضای فعال بسیج بود که در دعوت از جوانان برای جذب در بسیج نقش داشته است. در انجمن اسلامی فعالیت داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

در سال 59 از سپاه بابل با عضویت بسیجی به سرپل ذهاب اعزام شد. (به مدت 3 ماه)

در تاریخ 28/9/59 از سپاه بابلسر، لشکر 25 کربلا با عضویت بسیجی به منطقه ی جنگی اعزام شد.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز- بی سیم چی

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در تاریخ 28/12/59 در منطقه ی سر پل ذهاب بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

در فروردین سال 60 تشییع شد و در گلزار شهدای درزیکلا روستای عزیزک شهرستان بابلسر دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید: رابطه ای بسیار صمیمی با اقوام و همسایه ها داشت به طوری که هر چه بزرگ تر می شد از نظر اخلاقی بسیار بهتر می شد و نسبت به فامیل های ما که کم بضاعت بودند خیلی دلسوزی می کرد و هنگام رفتن به جبهه همیشه می گفت این اقوام ما که کم درآمد هستند مواظب این ها باشید؛ خیلی دلسوز بود.

مادر شهید: زمانی که خواست راهی جبهه شود به او گفتم: مادر! بمان درس ات را ادامه بده. او در جواب گفت: مادر! فعلاً درس من همین است و آن درس خواندن به درد من نمی خورد، من همین راه (جبهه رفتن) را ادامه می دهم.

محمود عباسعلی پور دوست شهید: روزی خواهرش آمد نزد من و گفت جوانی برای من مزاحمت ایجاد نمود و روزی که با هم بودیم این شهید آن جوان را دید و گفت: چرا برای خواهرم مزاحمت ایجاد کردی؟ آن شخص گفت: من نمی دانستم خواهر شماست. شهید گفت خواهرم اگر نبود ناموس مردم که بود و بلافاصله او را تنبیه کرد و خلاصه این که نسبت به ناموس دیگران هم پاسدار بود.


وصیت نامه

اسکن وصيت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد