دستنوشته شهيد
رب الشرح لي صدري و يسرلي امري واحلل عقده من لساني يفقهوا قولي
مشرق زمين بايد به پا خيزد
ميرفت كه ديگر نامي از اسلام باقي نماند ميرفت كه ما به حقيقت وجود خود شك كنيم. ... اما استعمار زرد و سرخ و سياه مشاهده كرد تا هنگاميكه بانگ اذان, در سرتاسر ممالك اسلامي طنين انداز، صفهاي جماعت , متشكل، جوانان پيرو روحانيت، همگي متمسك به قرآن و معتقد به توحيد هستند نمي توان مسلمين را استعمار كرد. تا هنگاميكه شعار توحيد و يگانگي بر سر مسلمين سايه افكنده است، نميتوان در بين آنان رسوخ كرد.
اين چاكران آمريكايي، هر نداي آزادي را در حنجره خفه كردند. دستها براي مبارزه با فساد از آستين به در ميآمد، قطع ميكردند و سينههاي فراخ مجاهدين ما را با گلولههائيكه از اشك چشم يتيمان و آه قلب بينوايان تهيه شده بود و به خاك و خون ميافكندند. به ياري حق هر چه زودتر انتقام خون شهيدان خود را از اين زنگيان مست تيغ به دست خواهيم گرفت.
والعاقبه لاهل التقوي و اليقين
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاه
مناجات شهيد
خداوندا! همانگونه که علياکبر را در رکاب مولايش به شهادت رساندي اين بنده حقيرت را نيز به اين فيض عظيم نايل گردان.
از کلمات همیشگی وی بود که می گفت :
برای شناختن این انقلاب ، ای جوانان ! باید اسلام را شناخت و اگر امام و خطش را می خواهید بشناسید باید به کربلاهای همیشه تاریخ سفر کنید .