نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1323/10/05
تاریخ شهادت : 1364/03/12
محل شهادت : هورالهویزه

وصیت نامه

 *وصیت نامه شهید علی اکبر شریعتی*

 

بنام الله هستی بخش روح الله

با سلام و درود بر پیشگاه حضرت ولی عصر آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمینی رهبر و مرجع کبیر انقلاب و شیعیان جهان و فرمانده کل قوا و با سلام و درود بر روان پاک شهدا از صدر اسلام تا شهدای انقلاب اسلامی ایران به ویژه شهدای غرب و جنوب کشور و با درود و سلام بر خانواده های شهدا که با صبر انقلابی خود مشت محکمی بر دهان استکبار شرق و غرب کوبیده اند.

ضمن عرض سلام بر شما خانواده ی گرامیم و امت شهید پرور وصیتنامه ی خود را با آیه ای از کلام الله مجید شروع میکنم :

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ.

ای رسول گرامی! اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاوردند) سخت گیر و بدانکه مأوای آنها دوزخ است که بسیار بد منزلگاهی است.

 پس ما که پیروان پیامبر خدا(ص) هستیم و از او درس و سرمشق میگیریم و میبینیم که خداوند منان به پیامبر گرامی میفرماید که در برابر کفار و منافقین قیام کن و عرصه و بر آنها تنگ کن، باید برخیزیم و با یاری اقا امام زمان(عج) و نائب امام زمان فرمانده کل قوا، این پیر جماران امام خمینی بر علیه کفر به پا خیزیم و در این راه جانها و مالها نثار کنیم تا اینکه بتوانیم اسلام این دین حق و نجات دهنده ی انسان ها از ظلم و ستم و فساد را زنده نگهداریم و حالا این جانب آمده ام به جبهه حق علیه باطل تا اینکه بتوانم سهمی در این جهاد مقدس داشته باشم و به ندای خداوند و پیامبر اکرم و رهبر کبیر انقلاب و مستضعفین جهان امام خمینی و خانواده های شهدا و مردم مستضف جهان که شعارشان، جنگ، جنگ، تا پیروزی میباشد ندای لبیک سر دهم و امیدوارم که خداوند مرا در این راه یاری کند تا بتوانم با جدیت در این راه خدمت کنم و امیدوارم که هر چه زودتر این جنگ به نفع اسلام خاتمه پیدا کند و اسرای ما به وطن خود بازگردند و حکومت اسلامی در سراسر جهان به رهبری امام زمان(عج) و فرمانده کل قوا جایگزین حکومت های استعماری و استبدادی گردد.

همسرم! در مورد فرزندانم میخواهم به شما چند سفارش بکنم در خانواده اول به خدا و بعد هم به شما امید دارم که سرپرستی خانه بعد از من با شماست، تقاضای من این است که از فرزندانم خیلی خوب مواظبت کنی و آنها را خوب تربیت کنی، مخصوصا" محمد کاظم را تا اینجائیکه در توان دارید برای ادامه تحصیل او هیچ‌ گونه کوتاهی نورزی تا ان شا الله بتواند خدمت شایسته‌ای به جامعه اسلامی نماید و در مورد باقی فرزندان به شما توصیه می‌کنم که آنها را وادارشان کنید که درس بخوانند و در این راه کوشش کنند تا اینکه بتوانند خدمتی به این انقلاب کرده باشند.

  سفارشی به فرزند بزرگوارم دارم که در زندگی صبور باش و ادامه دهنده راه انبیا و اولیاء که چون دین اسلام بر این پایه استوار است و شما می‌دانید که خداوند ما را فریب و خود او هم ما را می‌برد و چه سعادتی بهتر از این که در راه خدا جهاد کنید و در این راه مقدس کشته شویم و به لقاءا... بپیوندیم، در این راه اگر شهادت نصیب من شد مرا در هزار جریب دفن کنید.

همسرم! می‌دانم که فرزند به پدر علاقه زیادی دارد اگر فرزند برای من بهانه ‌گرفت یادی ‌از فرزند 3 ساله امام حسین(ع) کن و او را با گفتار مادر گونه ات آرام کن و صبر را پیشه خود ساز و خود را به خدا بسپار چون همه ما رفتنی هستیم و برای فرج آقا امام زمان(عج) و سلامتی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب آزادی اسرا دعا کنید و فقط ذکر کلامتان خدا باشد نکند یک وقت گول منافقین کور دل را بخورید و صبر انقلابی خود را از دست بدهید. صبور باشید و از نماینده امام (و امام جمعه گرگان حاج آقا نورمفیدی) طرفداری کنید و سلام مرا به او برسانید.

وصیت نامه مرا یکی از فرزندانم در زمان دفن اینجانب قرائت فرماید و در پایان از برادرم حاجی شیخ علی شریعتی و دیگر برادران و می‌خواهم که در برگزاری مراسم اینجانب هیچ‌گونه کوتاهی و فرمایند و تا آنجایی که خانواده‌ام توان دارند این مراسم را با شکوه برگزار کنند.      

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

به امید پیروزی جبهه حق علیه باطل

من ا... التوفیق

اجرکم عندا...

امضاء علی‌اکبر شریعتی


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید علي­ اكبر شريعتي اندراتي*

 

فرزند: محمد

علي­ اكبر شريعتي اندراتي در 5 دی ماه سال 1323 در روستاي اندرات از توابع بهشهر به دنيا آمد. دو ساله بود که مادرش سیده فاطمه را از دست داد و با محبت پدر قد کشید. او مثل بسياري از بچه­ هاي آن زمان به مدرسه نرفت و شد کمک حال پدرش محمد در كار كشاورزي.با آن­كه سواد خواندن و نوشتن اش در حد مكتب­ خانه براي فراگيري قرآن و دوره­ ي تكميلي نهضت سوادآموزي بود، ولي در درك امور ديني و تقيّد به مسائل شرعي در بين دوستان چهره ­ي شناخته شده ­اي بود. در حفظ و رعايت شئونات اسلامي و انساني نیز زبانزد اهالي محل بود. برادرش علي­ اصغر مي­گويد:

« هيچ وقت نماز جماعش ترك نمي­شد. به واجبات پايبند بود و از محرمات دور.

به اهل بیت هم ارادت خاصی داشت،طوری که  در ايّام محرم و شهادت ائمه مداحي مي­كرد. او رئيس هيئت مذهبی محل بود. ما چندين سال متوالي با هم در ايّام اربعين به مشهد مقدس سفر و در آن­جا مراسم زنجيرزني به­ پا كرديم.»

برادر دیگرش غلامرضا از خلقیات وی یاد  می کند:«فردی گشاده رو بود و متواضع و در  رفع مشکلات مردم کوشا. از این رو مورد علاقه آنان بود گذشته از آن احترام به والدین را واجب مي­دانست و تا زمانی که پدرم در قید حیات بود به او احترام زیادی می گذاشت.»  

علی اکبر سال 1343 با بانویی  مؤمن و نجيب  با نام صدیقه شریعتی ازدواج كرد كه ثمره­ ي آن چهار پسر به نام­هاي محمدحسن، محمدكاظم، محمدتقي، محمدمحسن و دو دختر به نام­هاي زهره و مريم هستند.

وی با شروع فعاليت­هاي انقلابي چون بيشتر وقت خود را در كنار پدر در حال كشاورزي بود، نتوانست در فعاليت­هاي سياسي حضوري پررنگ داشته باشد. از این رو  اقدامات اش  در حد پخش اعلاميه و عكس­هاي امام بود. او پس از انقلاب جزو اوّلين كساني بود كه به عضويت بسيج در آمد و در درگيري با منافقين گرگان حضوري پررنگ داشت.

علی اکبر پس از شروع جنگ تحميلي با آن­كه متأهل بود و شش فرزند داشت، به عشق وطن و دفاع از آب و خاك اين سرزمين  در سال 1361 داوطلبانه رهسپار کردستان  شد. سپس  در 62/10/2 به عضويت سپاه درآمد و در تاريخ 63/9/5 با عنوان مسئول تداركات به جبهه­ جنوب عزیمت کرد.جمع آوری کمک های مردمی ،برای رزمندگان،حضور در جمع خانواده های شهدا و دلجویی از آنان از جمله فعالیت های این رزمنده دلاور در پشت جبهه به شمار می رود.

سرانجام علی اکبر در 64/3/12 مصادف با ماه مبارك رمضان در منطقه هورالهويزه طی درگيري با نيروهاي بعث عراقي به درجه والای  شهادت نایل آمد. پيكر پاک اش نیز  در گلزار شهداي سفيدچاه منطقه هزارجريب به خاك سپرده شد. روحش شاد.

علی اصغر از برادر شهیدش حرف می زند:«معتقد بود که شهادت کمال انسان است.از آن جایی که چند نفر از بستگان مان شهید شده بودند،همیشه به ما می گفت: که دعا کنید این توفیق نصیب من هم بشود.»