نام پدر : یحیی
تاریخ تولد :1343/09/01
تاریخ شهادت : 1364/11/25
محل شهادت : فاو

خاطرات

قبل از عملیات والفجر 8 تمام مرخصی را تقریباً با هم بودیم شب آخر مرخصی با دوستان نزدیک تا دیر وقت در منزل ما نشستیم و از خاطرات جبهه و جنگ گفتیم با شهید قرار گذاشتیم فردا صبح زود عازم اهواز شویم، با توجه به شرایط جنگی حساب کردیم که چنانچه هر اتفاقی در جبهه برایم یا عباسعلی افتاد از دیگری شکایت نداشته باشیم. من صبح عمداً نیم ساعت دیر کردم وقتی به کنار کوچه ی آن ها رسیدم دیدم عباسعلی با پدرش منتظر هستند و با همان لهجه ی مخصوص که به همدیگر می گفتیم زیر لب به من می گفت: رحمن، رحمن، رحمن، بنده که نزدیک کوچه رسیدم ایشان حرکت کرد گفتم: لااقل با پدرت خداحافظی و روبوسی کن ، ایشان با حالت ورزشکارانه در حالی که اورکت را روی دوش داشت برگشت و یک روبوسی با تأمل و جانانه ای کرد.

پدرش گفت: پسرجان رسیدی خبر سلامتی را به من بده.

عباسعلی گفت: چشم. در طول راه تا اهواز دوستانه کنار هم نشستیم و یادآوری عملیات های گذشته و موانع و علل و عدم موفقیت را بررسی کردیم و امید به عملیات داشت. با شروع عملیات و عبور رزمندگان از اروند وحشی و نیاز به ادامه عملیات و تعقیب دشمن در فاو شهید عباسعلی از خود گذشتگی نشان داد و تانک را سوار شناور کرده بود که بمباران هوایی عراقی و بارش گلوله دشمن تانک عباسعلی را به زیر آب برد و با آب فرات شربت شیرین شهادت را نوشید.