نام پدر : رجب علی
تاریخ تولد :1343/12/18
تاریخ شهادت : 1361/01/02
محل شهادت : رقابیه

زندگی نامه

شهيد «هادي شاه­ حسيني»

نام پدر: رجب­علي

«رجب­علي و سكينه» در 18 اسفند 1343، صاحب فرزندي با نام «هادي» شدند. هادی، اوّلين ثمره زندگي اين زوج كشاورز و متديّن، و برخاسته از طبيعت زيباي «اَنگاس» نور بود.

به سبب مهاجرت خانواده به روستاي «رستم­رود»، هادی مقاطع ابتدائي و راهنمائي خود را به ترتيب، در دبستان «رودكي» و «سيد جمال­الدين اسدآبادي» به اتمام رساند. سپس به دبيرستان «شهید بهشتي» نور راه يافت؛ اما تا پايه سوّم اين مقطع در رشته فرهنگ و ادب، ادامه تحصيل داد.

او اوقات فراغتش را اغلب، به كار در خانه، و كمك به خانواده در امور كشاورزي سپري می‌کرد.

برادرش «علي­اكبر» می‌گوید:«هادی در بين دوستانش، از محبوبيت خاصّي برخوردار بود. به دليل صداقتش،همه او را محرم اَسرار خود مي­دانستند. هادی، ما را به رفاقت با كساني سفارش مي­كرد كه واجد شرايط انجام فرائض ديني باشند. او نسبت به پدر و مادر، احترام زیادی قائل بود و در نامه‌هایش نیز، نسبت به این موضوع به ما توصیه می‌کرد. حتی به عنوان برادر، به وظیفه برادری خود آشنا بود.لذا، همه از او راضی بودند.»

با تشکیل نهادهای انقلابی، او به فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی، در راستای حراست از اهداف انقلاب، روی آورد. علاوه بر آن، در سمت فرمانده اولین پایگاه مقاومت بسیج در رستم‌رود، خدمات ارزنده‌ای از خود نشان نمود.

هادی در 01/08/1359 به عضويت سپاه نور درآمد و با تعهدی بیش از پیش،مشغول خدمت شد.

وقتي دشمن وارد خاكایران شد، هدف هادی اين بود كه آن­ها را از كشورش بيرون كند و ناموس و مردمش را نجات دهد. از اين رو، در سال 1360، به عنوان نیروی عملیاتی، به مناطق مريوان، كردستان و خوزستان عزيمت كرد.

«سمیه» به نقل از پدرش، درباره برادرش می‌گوید:«یک‌بار که هادی می‌خواست به مرخصی بیاید،هنوز به خانه نرسیده بود که به او خبر دادند که یکی ازنیروهایش به خاطر یک‌سری از مشکلات، نمی‌تواند به عملیات اعزام شود. او هم به خانه نیامد و پیش پدرم در پارک جنگلی نور رفت و با کسب اجازه از وی به منطقه برگشت.»

و در نهايت، هادي،در دوّمين روز بهار سال 1361، با سِمَت بي­سيم­چي گردان رزمي، با انجام عمليات فتح­المبين در جبهه رقابيه، به ضيافت حق در عرش اعلي پيوست. پیکرش نيز دو هفته بعد، با همراهي اهالي قدرشناس اَنگاس، در «امام­زاده يحيي» اين محل آرام گرفت.


وصیت نامه

*وصیتنامه شهید هادی شاه حسینی*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و بشر الصابرین الذین اذا اصا بهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون .

و مژده به صبرکنندگان چون بحادثه سخت و ناگواری دچار شوند و مرا پیشه کنند و گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوی او روجوع می کنیم .

اطیعو الله و اطیعو الرسول اولی الامر منکم .

خدایا!  تو خود می دانی راهی که قدم می نهم راه امام حسین (ع) است راه اسلام راه امام خمینی و راهی که خودت خواستی .

ای ملت! پیام من به عنوان فرزند کوچک  انقلاب این بود؛ ترک امام ترک دین بود . اما را تنها نگذارید و در مشکلات او را یار و یاور باشید تا خدا یار و یاور شما باشد .

مادرم و پدرم! در شهادت من گریه نکنید و سیاه نپوشید که روحم  ناراحت می شود و در بین یاران حسین (ع) خجالت می کشم در شهادت فرزند کوچک خود خوشحال باشید و راهم را زینب گونه ادامه دهید و پیام رسان من باشید .

ای مادر! چه خوب این امانت را نگه داشتی و به صاحبش پس دادی. درودت باد .

خواهرم و برادران کوچکم! سرباز اسلام باشید و درستان را بخوانید که امام شما را امید خودش می داند .

 

با درود فراوان به رهبر انقلاب شاه حسینی .

هادی شاه حسینی