نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد :1344/07/27
تاریخ شهادت : 1367/05/25
محل شهادت : مهاباد

وصیت نامه

* وصیت نامه شهید افراسیاب سیاوشی*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قفسی تحبه و منهم من ینتظر و ما یدلو تبدیلا»

    «از مؤمنین مردان و زنانی هستند که صادقانه به عهد خود و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند سپس گروهی به آن عهد ایستادگی کردند تا شهید شدند و برخی به انتظار و مقاومت کردند و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.»

   سخن امام حسین (ع) را به یاد داشته باشیم که فرمود: ((مرحبا بالقتل فی سبیل الله)) ای خوشا به مرگی که در راه خدا باشد. و این سرآغاز حرکت و انقلاب امام حسین (ع) بود و عملاً هم ثابت فرمودند که خون ریخته شده در راه خدا همیشه جوشان است. و جباران و ستمگران را به زیر می آورد و هم اکنون که من مدعی حرکت در راه انبیاء و ائمه هستم باید این راه را ادامه دهم و به همین دلیل به خدمت مقدس سربازی امام زمان و کشور اسلامی آمده ام تا بتوانم شعار سرور سالار شهیدان، آن راهنمای بزرگ مسلمین جهان تشیع که چگونه زیستن را به انسان های آزاده آموخت ادامه داده و این شعار را تحقق بخشم. آنهم اگر خون ما لیاقت آن را داشته باشد تا در راه خدا و در ادامه راه اولیاء و انبیاء ریخته شود تا با  ریخته شدن خون ما خط سرخ شهیدان و این درخت اسلام را آبیاری و پر بار و همیشه سبز و پا برجای به دیگران منتقل کنیم هم اکنون که این متن را می نویسم نمی دانم که ارزش شهادت در راه خدا را دارم یا خیر؟ و آیا به آن درجه خواهم رسید که این امتیاز خدائی نصیبم شود فقط از خدای تبارک خواستارم که این بنده گنهکار دست از همه جا کوتاه را ببخشد و از همه دوستان و آشنایان و همشهریان و آنان که کز دست و زبان ما رنج و زحمت و بی ادبی کشیده و شنیده اند تقاضای عفو و بخشش می نمایم، خداوند همه را بیامرزد به عنوان یک برادر مسلمان به همه شما توصیه می کنم، که سمبل حرکتشان را امام خمینی قرار دهند و همان شکل که این مرد خدا با مسائل برخورد می کند، برخورد کنند و پایشان را جای پای او بگذارند، و از خود بدر آیند و به خدا برسند و از خودپرستی به خداپرستی و از خودبینی به خدابینی و راه شهدا را ادامه دهند.

   سخنی چند با پدر و مادرم در همه حال و هر زمان شما وصی و ناظر من خواهی بود. پدر جان و مادر مهربانم از اینکه سالیان زیادی برایم زحمت کشیده اید و رنج فراوان برده اید و من نتوانستم زحمات بی پایان شما را جبران کنم، انشاءالله مرا ببخشید و عوضش را از خدا بگیرید و از خداوند بزرگ می خواهم که اگر این ارزش به من داده که خونم در راه او ریخته شود شما نیز در آن سهیم هستید و از راهنمائی های شما و توجهات لحظه به لحظه شما در زندگی من بود که الحمدلله  به انحراف کشیده نشدم و از خداوند خواستارم که مرا و تمامی شهدا را بیامرزد و شما را هم که پرورندگان این فرزندان بودید قرین رحمت واسعه خویش بگرداند و از شما می خواهم صبر داشته باشید و خدا را هرگز از یاد نبرید.

   و چند سخن با برادران و خواهران عزیزم، برادران خوب و دلسوزم از خدا می خواهم به شما صبر و شکیبایی عطا نماید، و در این مصیبت زیاد بر خودتان سخت نگیرید فقط به فکر حفظ خون شهیدان که همان حمایت از رهبری و نگهبانی از انقلاب اسلامی است را مد نظر قرار دهید. انشاءالله در حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی کوشا باشید که همگی از خون شهیدان است و به شما ای خواهران دلسوخته و مهربانم شهیدان کاری حسینی کردند و شما با حفظ حجاب و صبر و شکیبائی کاری زینبی کنید و زینب گونه زندگی نمائید و فرزندانتان را آنگونه تربیت کنید که باشد حافظ خون شهیدان باشید. انشاءالله که چنین خواهیم کرد. این متن را که می نویسم زمانی است که قطعنامه 598 شورای امنیت را دولت ایران و عراق به رسمیت شناخته و آتش بس را پذیرفتند  من که در منطقه کردستان در انجام خدمت به میهن اسلامی مشغولم و منافقین در کردستان هر روز جنایت می کنند، دلم خیلی هراسان است که چرا کشور اسامی را بیهوده ضربه می زنند و امام بزرگوار فقط با ارشاد و تبلیغ آنها را دعوت به اسلام و میهن دوستی می کند. اما آنان در گمراهی اند و ما هر روز یا هفته به مأموریت های تازه ای می رویم همه برادران تلاش می کنند که به درجه گروهبانی یا استواری و یا غیره برسند و به میهن خدمت نیکوتر نمایند. آنچه از این دوران بگویم اندک است که در ذهن من نمی گنجد و این چند سطر به عنوان خاطره یا وصیت نامه یا هر چیز دیگر باشد اکتفا می کنم. از خداوند یاری پیروزمندانه را طالبم.

                                                                                                                          تاریخ 30/5/1367

                                                                                                                                   والسلام

********************************


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

افراسیاب سیاوشی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1344، روستای لله بند، بخش ولوپی، شهرستان سوادکوه، مصادف با ماه رمضان  به دنیا آمد

3- نام و شغل پدر :

محمدعلی، کارمند بازنشسته ذوب آهن

4- نام و شغل مادر:

زهرا خلیلی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

دوازده فرزند، فرزند ششم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در سن 4 و 5 سالگی به همراه پدرش به مسجد می رفت چون پدر و مادرش خادم امام حسین (ع) بودند او هم به آن ها در کارها کمک می کرد . در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. نمازش را اول وقت می خواند. قرآن را از همان دوران کودکی یاد گرفت و ختم می کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

نزد ملاعباس زنگیان تعالیم قرآن را فرا گرفت.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهید عباسعلی بخشیان در روستای  لله بند

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه عباسعلی بخشیان در روستای لله بند

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید مطهری ،  رشته علوم انسانی در قائم شهر

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

دانشگاه قبول شد .

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کارهای خانه و کشاورزی کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دیپلم، به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از تاریخ 18/8/65 تا 25/5/67 به عنوان سرباز گروه ضربت در منطقه مهاباد با مسئولیت بی سیم چی که به علت شهادت از ادامه خدمت باز ماند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

رفتار و برخوردش با پدر و مادرش بسیار خوب و مهربان بود. خیلی کم رو، با حجب و حیا بود مستقیماً از آن ها تقاضای پول توجیبی نمی کرد. احترام آن ها را حفظ می کرد. در کار کشاورزی و دامداری به آن ها کمک می کرد. احترام آن ها را حفظ می کرد. در کار کشاورزی و دامداری به آن ها کمک می کرد.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

شخصیت های دینی و مذهبی چون بهشتی، باهنر، رجایی، علاقه مندی به روحانیت و حضرت امام در تغییر و تحول او بسیار تاثیرگذار بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

قبل انقلاب به همراه برادرش در پخش اعلامیه و شعار نویسی فعالیت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

با نهاد سپاه و بسیج همکاری داشت. عضو پایگاه محل بود هر کاری که به او محول می شد به نحو احسن انجام می داد.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه : ــــــــــــ

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

در درگیری با منافقین در مهاباد از ناحیه شکم آسیب دید.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد :

در درگیری با منافقین در مهاباد از ناحیه شکم آسیب دید.

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 25/5/67 در منطقه غرب مهاباد براثر اصابت تیر به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

سه روز بعد شهادت مصادف با روز عاشورا در گلزار شهدا امام زاده حسن روستای  شیرکلا شهرستان سوادکوه دفن گردید.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید می گوید : بسیار راستگو، امانت دار، متواضع، با حجب و حیا، خوش خلق، معاشرتی، اهل صله رحم و خداترس بود. همیشه مدافع حقوق دیگران بود. هیچ وقت حق کسی را ضایع نمی کرد. حتی به کسی آزار نمی رساند. ارادت زیادی به اهل بیت داشت در ایام کودکی به همراه پدرش در کارهای حسینیه همکاری می کرد خصوصاً ایام محرم سقای امام حسین (ع) بود.