نام پدر : عین الله
تاریخ تولد :1336/05/20
تاریخ شهادت : 1366/02/18
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*توصیه نامه شهید محمد سیار خیرسری*

 

به شما عزیزانم توصیه می کنم هرگز رهبری را تنها نگذارید و گوش به فرمان امر رهبر باشید. راه شهدا را ادامه دهید. قرآن بخوانید ونماز اول وقت را فراموش نکنید و در نماز جمعه و جماعات شرکت نمایید. به خواهرانم توصیه می کنم حجاب خود را به نحو احسن رعایت کنند.


زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد محمّد (محمدقدير) سيّار خيرساري*

 

 

نام پدر: عين­الله

طلوع آفتاب زندگاني­اش در سال 1336 كاشانه «زهرا و عين­الله» را غرق شادي ساخت. نخستين ثمره زندگي این زوج زحمتکش و متدین که «محمّد» نام گرفت؛ اگرچه اغلب «محمدقدیر» صدایش می‌زدند.

سال­هاي ابتدائي تحصيلي­اش در دبستان «شهيد محمدي» فعلی زادگاهش «زيرآب» سپري شد. سپس، همراه خانواده به تهران مهاجرت كرد و مقطع راهنمايي را در اين شهر ادامه داد. او که به دليل مشكلات مادي آن زمان، از درس خواندن باز ماند، در يك داروخانه مشغول به كار شد.

در بیان تقیدات دینی این فرزند نیک‌سیرت، همین بس که در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی خاص داشت و از انجام محرمات، اجتناب می‌ورزید. با قرآن، این سرچشمه نور و رحمت نیز، مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

محمد که همواره خود را به زیور فضائل اخلاقی می‌آراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع اوامرشان. علاوه بر آن، به سبب گشاده‌روئی و ملاطفت در رفتار با دیگران، نزد آنان از محبوبیتی ویژه بهره‌مند بود.

در ايّام انقلاب، او که تحت‌تاثیر اندیشه‌ امام خمینی قرار گرفته بود، با تهیه و توزیع اعلاميه­هاي ايشان در سوادکوه، سعی در افشای ماهیت شوم حکومت منحط پهلوی داشت.

با ظهور انقلاب و تشکیل بسیج و کمیته، فعالیت‌هایش را در راستای حراست از دستاوردهای انقلاب تحقق بخشید.

مدتی بعد نیز با عضویت در لشکر 27 محمد رسول الله، در جامه پاسداری به ادای تکلیف پرداخت.

او همچنين از هم‌رزمان «دکتر چمران» به شمار می‌رود.

از دیگر آوردگاه‌های حضور محمدقدیر، می‌توان به شلمچه و فاو اشاره کرد.

ناگفته نماند که وی علی‌رغم مجروحیت در  شلمچه، هرگز ميدان مبارزه با دشمن را ترک نگفت.

و در نهایت، محمدقدیر در 18 اسفند 1366 در کربلای ایران ـ یعنی شلمچه ـ به مقام شامخ شهادت دست یافت. سپس با بدرقه همسرش «نرگس رمضان­زاده» و يادگارانش «سميه، سميرا و ميثم»، در گلزار شهداي عبدالحق زيرآب آرام گرفت.

و اما روایت آخرین دیدار در کلام پدر؛ «با شروع جنگ، فقط به جبهه و نبرد فكر مي‌كرد. تنها هدفش پيروزي اسلام بودو به خاطر همين، بهترين فرصت را رفتن به جنگ مي­دانست. آخرین بار خیلی خوشحال بود. می‌گفت: من در راه رضای خدا، حفظ ناموس و امام خمینی به جبهه می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.»