نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد :1342/10/01
تاریخ شهادت : 1365/10/22
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

 

 

                                                *وصیت نامه شهید سیاوش سهرابی*

 

                                                        بسم الله الرحمن الرحیم

«انا لله و انا الیه الراجعون»

«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله»

سلام بر تمامی پیامبران و فرستادگان خدا از حضرن آدم تا حضرت خاتم(ص). درود خدا بر دوازده اختر تابناک و فروزان آسمان امامت و ولایت، به ویژه مولا علی(ع) امام برحق و مظلوم شیعیان. سلام بر نائب آقا امام زمان، خمینی بت شکن، درود بر ارواح پاک و مقدس شهدای حبهه های غرب و جنوب ایران، شعدای لبنان،مصر و دیگر شهدایی که در پهنه گیتی در راه مبارزات اسلامی جان خویش را نثار ایزد منان نمودند.

ضمن عرض سلام به شما امت حزب الله و همیشه در صحنه، وصیت نامه ام را شروع می کنم. گرچه این چندمین بار یاست که به جهت عازم شدن به جبهه های نبرد نور علیه ظلمت برای خودم وصیت نامه ای تدوین می نمایم اما با شناختی که از اوضاع و احوال خودم دارم لایق و درخور نیستم که خداوند مرا به فیض بزرگی چون شهادت نائل آورد اما جنگی هست و جهادی و نباید از رحمت خدا غافل شد. شاید هم خدا به ما رحمی کرد و به وسیله ترکش شهادت را نصیب ما کرد. البته این را هم باید متذکر شوم که هدف هیچ یک از رزمندگان کفرستیز اسلام شهادت نیست. هدف همه ی آنها پیروزی و عزت و بقای اسلام است. و هر فردی شهادت در راه خدا را وسیله ای بر قرب به خدا و تکامل خویش می داند و تا زمانی که خط شهادت طلبی سرلوحه ی مردم باشد، اسلام عزیز سربلند و کفر و الحاد روی به نابودی و هلاکت می رود.

یک مطلبی را که استعمار و استکبار در تهاجم و تجاوز نظامی خویش به ممالک اسلامی از ظهور اسلام تا به حال علی الخصوص در صد سال اخیر به ویژه در تجاوز به ایران اسلامی، بدان توجهی نداشت، این بود که مسلمانان را ملت { } چون مردمان و ملت های خود و دیگر جوامع بشری می پنداشت در حالی که این چنین نیست و ما به وضوح و عینیت در کشور خویش می بینیم که رزمندگان ما در دفاع از جمهوری اسلامی تنها از باب وظیفه ی میهنی با کفار بعث نمی جنگند بلکه دفاع رزمندگان اسلام از کیان اسلامی ارزشی بسیار بالاتر از این ها دارد و آن اینکه آنان با عشق و ایمان و آگاهی تمام می جنگند و دیگر زمان آن گذشته است که مسئله وطن دوستی و وطن پرستی را مطرح نمی کنم. به قول شهید مظلوم دکتر بهشتی: ایران کشور عاشقان است نه کشور عاقلان و استکبار جهانی. خصوصا آمریکای جنایت کار بداند که مکتب ما مکتب عشق است و آن عشق به خدا ، عشق به امام حسین و عشق به امام امت است که در جبهه ها می جنگند.انشاالله که عشق به امام حسین منجر به این می شود که رزمندگان اسلام راه کربلای معلی را باز و از آن جا به سوی قدس شریف حرکت نمایند و بیت المقدس را از چنگال اسرائیل غاصب نجات بخشند.

 مردم مسلمان ایران! هرچند که می دانم امتی وفادارتر و مقاومتر از شما تاکنون در تاریخ اسلام { } نبوده است اما این را هم باید بدانیم که تا کنون رهبری به عظمت امام امت که تقوی و سیاست و دیانتش همه را به اعجاب وا داشته، نبوده. پس قدر این رهبر را بدانید و امروز او به عنوان ولی فقیه، هر فرمان و حکمی را که بدهد برای ما اطاعتش واجب است و مثل این است که این حکم از مولی علی(ع) صادر شده است. همیشه در ذهنمان باشد که شرق و غرب و اسرائیل غاصب از دشمنان اصلی اسلام هستند و مسلمان باید از دشمنان اسلام برائت نماید و به خاطر اینکه این برائت را همیشه به یاد داشته باشیم نباید شعار مرگ بر آمریکا و شوروی و اسرائیل را فراموش نمائیم.

از خانواده عزیز و گرامی ام پوزش می طلبم از این که فرزندی خوب و مورد دلخواه آنان نبودم انشاالله که مرا می بخشند. اگرچه غم از دست دادن فرزند برایتان بسیار سنگین است ولی می ارزد به این که انسان از جان خویش برای پیروزی اسلام بگذرد.آن هم اسلامی که در طول حیاتش بزرگوارانی چون علی(ع) و امام حسین(ع) فدای سربلندی و غیرتش گردیده اند.

پیکرم را در جوار خاک مرحوم مادرم و کنار مزار شهیدنورالله شکری امامی دفن نمایید و چنانچه قرار است برایم مجلس ختمی برگزار گردد، انشاالله که برادران بسیجی و حزب الهی از گردانندگان مراسم باشند. نمازم را امام جمعه محترم حجت الاسلام سید صابر جباری بخوانند.

                                                                                                           والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

                                                                                                                          1365/10/24

                                                                                                                        سیاوش سهرابی 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید سياوش سهرابي قره­تپه*

 

نام پدر: اسماعيل

در دي ماه 1342 در «قره­تپه» بهشهر چشم به جهان گشود و بر رونق خانه «اسماعيل و حنیفه‌خاتون» افزود. پدرش كشاورزي مي­كرد و امورات زندگي­اش نیز، از همين راه مي­گذشت. ده ساله بود که مادرش را از دست داد.

«سياوش»دوره ابتدائی را در دبستان «حافظ» زادگاهش تمام كرد. سپس با اتمام دوره راهنمايي، تحصیلاتش را تا پایه سوم متوسطه در دبیرستان «دکتر حسن عباس‌پور» زاغمرز ادامه داد و موفق به اخذديپلم رشته اقتصاد در دبیرستان «شهید مطهری» بهشهر شد.

در بیان خلق‌وخوی او باید گفت که نسبت به والدین، مودب و متواضع بود.با دیگران نیز، با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد.

او که از کودکی با تربیت دینی خانواده رشد کرده بود، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

سياوش علی‌رغم این‌که در زمان انقلاب سنّي نداشت، امّا در راهپيمائي­ها شركت داشت. او مدتی در انجمن اسلامی به فعالیت پرداخت. با تشکیل بسيج، سیاوش در کسوت فرمانده پايگاه، مشغول به خدمت شد.

«رحیم کابلی» از همرزمان شهید می‌گوید: «او به عنوان فرمانده، دارای قدرت تصمیم‌گیری، خلاقیت و عملکرد بالایی بود. در مقابله با مشکلات، از شکیبایی برخوردار بود و سعی می‌کرد که با بهره‌گیری از تفکر و زیرکی، عاقلانه‌ترین راه را انتخاب کند.»

سیاوش اوّلين‌بار درسال 1360 به عنوان تک‌تیرانداز جبهه اعزام شد. در سال 1361، در سمت تیربارچی، به مناطق نبرد عزیمت کرد.

در سال 1362 در کسوت دیده‌بان انجام وظیفه نمود.

او در 63/4/18 به عضويت سپاه درآمد و به عنوان مسئول آمار، در واحد پرسنلی لشکر 25 کربلا به ادای تکلیف پرداخت. در سال 1364 نیز، در واحد پرسنلی سپاه بهشهر مشغول خدمت شد.

حضور در جمع خانواده‌های شهدا و رسیدگی به مشکلات‌شان، از جمله اقدامات او در پشت جبهه محسوب می‌شود.

و سرانجام، سیاوش در 65/11/11 طی عملیات کربلای 5 در شلمچه، در کسوت جانشین واحد پرسنلی گردان عاشورا، به جمع یاران شهیدش پیوست. پيكر پاكش نیز هشت سال بعد، با بدرقه اهالی قهرمان‌پرور بهشهر در گلزار شهداي روستاي زادگاهش آرام گرفت.