*وصیت نامه شهید سید موسی سیدی*
بسم الله الرحمن الرحيم
اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقانِلونَ فِي سَبيله صَفاً كَاَنَّهُم بُنُيانٌ مَرصوص
خداوند كساني را كه در راه او ميجنگند و چون سدّي پولادين ايستادهاند، دوست ميدارد.
خدايا! حال كه در انجام مأموريتي الهي هستم تو را به ياري ميطلبم و به تو سوگند ياد ميكنم كه هميشه تا آخرين نفس در راه تو و براي ياري دين تو مستحكم و جان بركف در راهت فداكاري كنم. الهي! ياريام ده كه بتوانم اين وظيفه مهم را آنچنان كه شايسته مقام باريتعالي به جا آورم.
خدايا! تو شاهد باش كه من در اين راه كوركورانه قدم برنداشتهام و از روزي كه تو را به يگانگي شناختم، در قلبم جرقهاي از ايمان محمدي فوران شده، از همه چيز گذشتم و به تو پيوستم.
اي مردم شهيدپرور و مسلمان ايران! گوش به فرمان ولايت فقيه باشيد كه كشتي نجات شماست. گوش به فرمان امام [ ] باشيد كه [ ] باشيد. آيا توشهاي براي آخرت جمع كردهايد؟ مگر كسي كه به مسافرت ميرود، با دست خالي ميرود؟ آن هم چه مسافرتي، ملاقات با خدا، با پيامبران، امامان. آيا با دست خالي شرمنده نخواهيد شد؟ در جواب خدا چه حرفي داريد؟ آيا ميگوييد نميدانستم؟ مگر كسي به شما نگفت؟ آيا محكوم درگاه الهي نخواهيد شد؟ چرا كه آن موقع ديگر پرونده شما پيش خداست. اوست كه از درون شما نيز اطلاع دارد تا دير نشده موانعي كه در راه شماست، از ميان برداريد.
پدر عزيزم! حال كه فرزندت را به سوي حسين (ع) سرور شهيدان قدم گذاشت، فرستاديد و شمايي كه مرا بزرگ كرديد و چه بسا در رهگذر تاريخ رنجي كشيديد، ولي خسته نشديد، مرا ببخشيد اگر نتوانستم جواب زحمتهايتان را بدهم، حلالم كنيد و مبادا پيش از شهادت من اشك بريزيد كه دشمن شاد شود.
مادر عزيزم! در اين مدت كوتاهي كه در كنار شما بودم، خوبيهايتان را نسنجيدم ولي چه كار كنم كه اين مأموريت الهي را نتوانستم ترك كنم و رنجها و زحمتهايي كه كشيده بوديد، جبران نمايم. از شما ميخواهم در اين مدت كوتاه اگر اشتباهي از من سر زده، مرا ببخشيد و از خدا بخواهيد كه گناهانم را ببخشيد زيرا كه از عذاب الهي سخت وحشت دارم.
برادران عزيزم! من رفتم و از شما ميخواهم كه پس از من راه مرا كه همان راه اسلام حقيقي است، ادامه دهيد و امام را تنها نگذاريد. در پايان به خواهرانم سخني چند با شما دارم. از شما ميخواهم زينبوار كه در سوگ حسين (ع) دشمن را خوار و زبون كرد، شما هم آنچنان باشيد. از شما ميخواهم كه همچون زينب صبور و شكيبا باشيد و مبادا پس از شهادت من تزلزلي در ايمان شما رخ دهد. همچون كوه استوار و محكم و پايدار باشيد كه سرانجام حق بر باطل پيروز است و صاحب ما خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت. و هيچگاه براي من گريه نكنيد زيرا كه خوب نيست براي كسي كه آگاهانه راه خدا را انتخاب كرده است، گريه كنيد. در مراسم عزاي من تكبير بگوييد شايد با هر تكبير شما به اذن خدا ذرّهاي از بار گناهانم كم گردد. و مرا در قبرستان سيدمحمد سناكلاه يا جلوي تكيه دفن نماييد. و در آخر از تمام دوستان و آشنايان بخواهيد حلالم كنند.
خداحافظ سيد موسي سيّدي
22/1/63