نام پدر : مرادعلی
تاریخ تولد :1340/01/06
تاریخ شهادت : 1362/07/30
محل شهادت : مریوان

زندگی نامه

شهید «اسماعیل سلیمی»

نام پدر: مرادعلی

تولدش با عید قربان سال 1340 مصادف شد. به همین جهت «مرادعلی و بی‌بی زهرا»، او را «اسماعیل» نام نهادند.

اسماعیل در خانواده‌ای کشاورز و دیندار رشد یافت. ایام طفولیتش، در روستای «خورشیدکلا»ی بهشهر سپری شد.

از همان اَوان خردسالی، پا به‌پای پدر به مسجد می‌رفت و در مناسبت‌ها و عزاداری‌های ائمه شرکت می‌کرد.

در سن هفت سالگی، برای کسب علم، راهی مدرسه زادگاهش شد. پس بعد از طی مقطع راهنمایی در همین روستا، به تحصیل در رشته علوم تجربی در دبیرستان «حنیف‌نژاد» گلوگاه روی آورد؛ و سپس در همین رشته فارغ‌التحصیل شد. استعداد بالقوه اسماعیل در طول دوران تحصیل، سبب شد به رتبه‌های برتر درسی دست یابد.

او علاوه بر تحصیل، در کار کشاورزی و دامپروری، کمک‌حال پدر و مادرش بود. زمان فراغتش هم، به انجام ورزش فوتبال سپری می‌شد.

از خصوصیات بارز شخصیتی اسماعیل، می‌توان به امانت‌داری، اخلاق پسندیده، و صبر و استقامت در عمل اشاره کرد.

در بیان تقیّد و تجهّدش، همین بس که در تاریکی شب، بیدار شده، به راز و نیاز با معبود می‌پرداخت.

اسماعیل با شرکت در راهپیمائی و برنامه‌های مذهبی، در فعالیت‌های انقلابی آن زمان، حضور به عمل ‌رساند و برای یاری انقلاب، از هیچ خدمتی کوتاهی نکرد. او با شناختی که از امام خمینی پیدا کرده بود، مجذوب شخصیت آن رهبر فقید شد. طوری که به‌طور مداوم، به سخنان ایشان گوش می‌داد. او حتی در روز ورود امام به تهران نیز، به آن‌جا رفت.

هم‌زمان با آغازین روزهای جنگ تحمیلی، اسماعیل با پوشیدن جامه پاسداری، به ندای پیر جماران لبیک گفته، عازم میدان رزم شد.

قصرشیرین، مریوان، شوش و بانه، از جمله مناطق حضور او می‌باشد.

اسماعیل در سِمَت مسئولیت دسته، معاونت و فرماندهی گروهان، نقش‌آفرینی کرد.

همسرش «زهرا عظیمی»، عقیده اسماعیل را در باب جنگ، این‌گونه روایت می‌کند: «سرمنشأ قیام و جنگ، ظلم و جورهایی است که از مستکبران و ظالمان ناشی می‌شود. انسان‌های آزاده‌ای وجود دارند که تسلیم آن‌ها نشده، با الهام از کتاب آسمانی و پیغمبران به‌پا می‌خیزند و قیام می‌کنند.»

او تمام تلاش خود را برای استمداد از رزمندگان و بسیجیان در جبهه انجام می‌داد. پدرش در این‌باره می‌گوید:‌ «ارزشی که برای جبهه قائل بود، غیرقابل توصیف است. او حاضر به فدا شدن بود. در زمان جنگ، برای جمع‌آوری مواد غذایی و امکانات دیگر، تلاش زیادی کرد. او حتی مقدار نیم‌کیلو طلا جمع‌آوری کرد. مادرش گوشواره و همسرش انگشترش را هدیه کردند.»

سرانجام، اسماعیل در 30 مهر 1362 به قربانگاه رفت و در منطقه مریوان سر بر آستان معبود سپرد. بوستان شهدای خورشیدکلا، این روزها تمام سهم «اسماعیل» که تنها یادگار شهید اسماعیل سلیمی می‌باشد، است. 


وصیت نامه

*وصیت نامه شهید اسماعیل سلیمی*

 

بسم الله الرحمن الرحيم

لااله الاالله، الحمدالله رب العالمين و حبيب التّوابين و با درجة­المذبين و يا رازق الطفل الصغير و نريد انمن علي­الذين استغفروا في­الارض و نجاهم ائمة و نجعلهم الوارثين.

نيست خدايي جز معبود يكتا و حمد و سپاس مخصوص اوست كه آفريدگار جهانيان است و دوست توبه­كاران و اميد گنه­كاران و روزي ده طفلان صغير.

و ما بر اين تصميم و اراده­ايم كه بر كساني كه در زمين مورد ضعف واقع شده­اند منت نهاده و آن­ها را صاحبان زمين قرار دهيم.

با سلام و درود فراوان بر خانم النبيين و اهل بيت معصوم او و سلام و درود بر ذخيره الله و نماينده­اش حضرت امام خميني و شهيدان تاريخ اسلام و انقلاب اسلامي. خدايا! هادي­ام باش تا آن چيزي كه مي­نويسم به ياد تو باشم و بنويسم آن چيزي را كه به آن اعتقاد و تعهد داشته­ام. جهان پر از جور و ظلم، امروز آن­چنان انسانيت را به ورطه سقوط و هلاكت مي­كشاند كه انسان­هاي حاضر در اين عصر شايد به اين فكرند كه تنها راه زندگي و امرار معاش تن دادن و سر سازش داشتن با مستكبرين مي­باشد. ولي در بعضي از نقاط اين ظلم­ها منجر به حركت­هايي مي­شود تا عده­اي به پا خيزند و سلاح بركف بشورند و به اصطلاح پيروز شوند. طبيعتاً قيام­ها و حركات آن­ها از دو قطب ديگر جريان پيدا مي­كند و ناچار براي بقا و تداومش متكي به غرب مي­شوند يا شرق به هرحال اين دو قطب سياست­شان چنين اقتضا مي­كند كه اقوام­ها و بلوك­هاي مختلف را به ميدان كشانده و با مطرح نمودن پاره­اي از مسائل جزئي، قومي سنتي آن­ها را سرگرم مسائل موجود نمايند و آن وقت راحت­­تر به مقاصد شوم [ ] مي­رسند كه همانا خيانتكاري و جنايتكاري بر ملل محروم و مستضعف مي­باشد. ولي اين­بار در يك نقطه از اين دنيا انسان­هايي با دانش كتاب آسماني و سرمشق گرفتن از پيغمبران و اطاعت از ولايت فقيه امر حركتي را از ساليان پيش شروع نمودند و براي احياء قسط و مساوات تا سرحد شهادت به پيش رفتند و در طول اين مدت پرچم­داران مختلف نگذاشتند اين حركت­ها راكت و ساكت بماند و اين [ ] به دليل آن بود كه هدف پيوستن به خدا بود و اما شايد جباران و زورمندان در بعضي از مقطع­ها توانستند اين جوشش­ها را سركوب نمايند ولي راه­شان را و فكرشان را نتوانستند سركوب نمايند. اما اين بار رادمردي بزرگ از تبار ثارالله رهبري مبارزه را در دست مي­گيرد. مردي كه خود شاهد اعمال فجيع جباران و زورمندان بوده و پس از تبعيدهاي مكرر طولاني و طاقت­فرسا و از بين بردن يارانش نه­تنها هيچ­گونه خللي در عزمش مشاهده نشد بلكه روز به روز مردم را هوشيارتر و بيدارتر نمود و پرچم مبارزه را تا [ ] دانست. انقلاب اسلامي انقلابی بود كه نه­تنها حكومت ستم شاهي ايران را مضمحل نمود، بلكه در سطح وسيع­تر به ملل محروم و پابرهنه فهماند كه مي­توانند با الهام از مكتب انسان­ساز اسلام روي پاي خودشان بايستند و بند اسارت و بندگي را نسبت به ابرقدرت­ها بزدايند. ابرقدرت­ها به­خصوص ام­الفساد قرن با مولود شدن اين فرزند خلف درصدد برآمد كه به هر طريق ممكن اين حركت الهي را به شكست منتهي نمايد. روزي محاصره اقتصادي به كار مي­گيرد، روزي با مطرح نمودن تشيّع و تسنّن، ترك، فارس، بلوچ و ... اختلافات كهنه و پوسيده را تازه مي­نمايند و روزي هم با نفوذ دادن بعضي از مهره­هايش در رأس آن­ها بني­صدر فراري به پست­هاي كليدي قصد منحرف كردن انقلاب اسلامي را مي­نمايند و روزي هم تقويت گروه­هاي محرب و منحرف را در داخل به عهده مي­گيرد و به آن­جا مي­رسد كه حمله­ي مستقيم نظامي را در طبس به خاك دزدان هوايي آغاز مي­نمايد و هزاران توطئه­هاي گوناگون كه برخي از آن­ها اشاره شد و به راستي كه مكروا وَ مَكَرَالله خَيرٌ ماكرين. چون اين انقلاب يك انقلاب اسلامي بود با كمك خداوند و پشتيباني همه جانبه امت حزب­الله و حضور فعال آن­ها در صحنه توطئه­هاي پياپي منجر به شكست مي­شد و بالاخره جمهوري اسلامي به عنوان يك قدرت جهاني در سطح جهان شناخته مي­شود. آمريكا شيطان بزرگ اين بار تصميم مي­گيرد كه از طريق عراق به عقيده و مرزهاي اسلامي­مان حمله­ور شود. در مهر ماه 59 صدام با نيروي بيش از 12 لشكر به خاك وطن­ عزيزمان حمله­ور مي­شود و با اشغال چندين شهرها و روستاها ادعايش چنين بود كه بتواند از خوزستان، عربستان بسازد و در آن­جا به عنوان سردار قادسيه حكم­راني نمايد و اين درست در زماني بود كه نيروهاي بسيج و سپاه و ارتش درگير با گروه­هاي منحله داخلي بودند و غائله كردستان را مي­توان در اين مورد ذكر كرد ولي ديري نپاييد كه لشكريان اسلامي كنترل جنگ را در دست مي­گيرند و با عمليات متعددي دشمن متجاوز را در اكثر محورها به آن طرف مرزها مي­رانند. اگرچه جنگ تحميلي باعث ضايعاتي شده است ولي در مقابل بالاترين نعمات و بركات را در طول جنگ مشاهده نموده­ايم و امروز انقلاب اسلامي ديگر نمي­تواند تحمل آن را بكند كه در خاورميانه ژاندارمري­هايي بر مردم مسلمان و مستضعف حكومت نمايند و اين مناطق آلوده را فقط انقلاب اسلامي مي­تواند پاك­سازي و بازسازي نمايد و طولي نخواهد كشيد كه انقلاب اسلامي پس از گذشت از كربلا و قدس زمينه ظهور حجت خدا را مهيا نمايد. امروز دشمن خارجي اين انقلاب كساني هستند كه با دو ابرقدرت شرق و غرب پيمان دوستي ببندند. هر تحول جديد كه در اين انقلاب اسلامي پيدا مي­كنند از جانب خداوندي است كه آن را هدايت و راهنمايي مي­كند.

خدايا! اگرچه گناهانم در نزدت بزرگ است ولي گذشت­ات بزرگ­تر از آن است. خدايا بكن با من آن چيزي را كه تو آن را شايسته مي­داني و مكن با من آن چيزي را كه شايسته من نيست. خدايا اگر مرگم را با شهادت پايان نبري با كدامين مدرك مي­خواهم حساب [ ].