نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1323/12/20
تاریخ شهادت : 1361/01/02
محل شهادت : دشت عباس(عین خوش)

وصیت نامه

*وصيت­نامه شهيد محمدعلي سلطاني*

 

 فرزند محمد

بسم الله الرحمن الرحيم

وَاعتَصِمو بِحَبلِ الله جَميعاً وَ لا تَفَرَّقوا

برادر عزيزم جناب آقاي علي سلطاني اين­جانب كه در اين ساعت 4 بعدازظهر در دهلران مي­باشم در زير رگبار هواپيماها مي­باشم و تا چند لحظه ديگر ما در حال پيشروي بر كفر مي­باشيم. برادرم يك وصيت دارم كه از خانواده­ام به طور كامل نگهداري شود مخصوصاً محمد را چون نام پدر مرا دارد. و اگر كه سرمايه­اي از من به باقي رسد، همه را به محمد مي­بخشم. و اگر كه خانم بنده طاقت­اش تمام شده باشد، اگر بخواهد از اين­جانب جدا شود، حمام بالا را فروخته، مهريه او را مي­دهي. و اگر كه من شهيد شدم، هيچ مسئله­اي نيست چون من در راه حق و حقيقت و در خط اسلام و خط رهبرم امام خميني گام برداشتم. باشد ديدارمان به قيامت. و اگر كه باز مي­گويم شهيد شدم در آن دنيا شمع خانواده گرامي خواهم بود. و قيّوم اين­جانب كه شما برادر گرامي خواهيد بود امانت را به جان مادرت قسم مي­دهم كه پشت به بچه­هاي من نكني. تو را به جان مادرت قسم مي­دهم كه اگر شهيد شدم طبق اين (وصيت­نامه نگذاريد) فرزندان من پيش مردم سرشكسته باشند. چون تو قيوم من هستي در آن دنيا جواب بايد بدهي.

سعي كنيد پشتيبان ولايت فقيه بوده و هيچ وقت و هيچ­گاه پشت به جمهوري اسلامي ننمایيد. دختران­ام را درس بياموزيد و همچون زينب­وار در خط رهبرم گام بردارند تا به جمهوري اسلامي خدمت كنند. و پسرم محمد به او بگویيد كه اگر شهيد شدم، راه مرا هر چه محكم­تر ادامه بدهد و سلامتي شما دوستان و آشنايان را از خداوند تبارك و تعالي خواستارم.

 

خداحافظ.


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمدعلی سلطانی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1323 لاریجان آمل

3- نام و شغل پدر :

محمد، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

طوطی ملاری، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج فرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

ایشان فرزند اول خانواده متدین و با ایمان و سطح متوسط از لحاظ اقتصادی بودند و تربیت شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان آبگرم لاریجان آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

نجاری

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

تا کلاس دوم ابتدایی بیش تر ادامه نداد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

رقیه فرامرزیان

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

سه فرزند. آسیه، ملیحه، محمد

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ایشان فردی مهربان برای خانواده خود بودند و در سن کودکی پدر خود را از دست داده بودند و به مادر و خواهرها و همسر و فرزندان خود بسیار علاقمند بودند و به آنها احترام می گذاشتند.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

نجار

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ـــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در پخش اعلامیه ها فعالیت داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در پایگاه بسیج فعال بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

یک بار اسفند سال 60 الی فروردین سال 61 به مدت 15 روز سپاه آمل لشکر 25 کربلا.

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

15 روز

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

20 فروردین سال 61، دشت عباس، اصابت خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

فروردین سال 61، امام زاده قنبرعلی(ع) لاریجان آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

ملکه سلطانی- خواهر شهید: ایشان قبل از اعزام یک روز آمده بود خانه ما من به او گفتم داداش ما کسی را نداریم، پدر ما نیست و ما کوچک هستیم پشتیبان ما فقط شما هستید ما را ول نکنید بچه های شما کوچک هستن گفت:« نگاه کن عراقی ها آمدند خانه را گرفتند، زندگی را خراب کردند برو ببین خرمشهر چه خبر است. تو می خواهی ما راحت بنشینیم آنها بیایند هر کاری دلشان می خواهد بکنند» قبول نکردند و قبل از عید سال 61 رفتند و روز 20 فروردین 61 شهید شدند.

آن روزی که می خواستند بروند آمدند با من خداحافظی کردند و گفتند خواهر من می خواهم بروم، خداحافظ. من خیلی گریه کردم و گفتم نرو ایشان دید من خیلی ناراحتی می کنم گفت من شوخی می کنم الان نمی روم ولی بعداً متوجه شدم که همان روز رفته بود.

خدیجه سلطانی- خواهر شهید: یک روز تعریف می کرد ساعت 12 شب از پلور می خواست به آب گرم بیاید یک پارچه سفید سرش بست و یک عصا گرفت گفت ماشین که نیست قدم زنان می روم، توی راه دید یک ماشین می آید دست بلند کرد راننده ترسید و فرار کرد او دوباره رفت اون سمت جاده دوباره جلوی او را گرفت و سوار شد راننده بیچاره ترسیده بود و اصلاً حرف نمی زد فقط می لرزید او را آب گرم پیاده کرد آن مرد مال معدن بود رفت. فردا صبح برادرم رفت قهوه خانه نشسته بود داشت چای می خورد آن راننده هم آمد و نمی دانست آن مرد دیشبی برادرم است داشت برایش تعریف می کرد دیشب عزرائیل آمد و من سوارش کردم و دلش برای من سوخت و جان من را نگرفت و آب گرم پیاده اش کردم برادرم از حرفش خندید و رفت گفت دیشب من بودم نه عزرائیل ولی آن مرد باور نکرد و برادرم گفت به ارواح پدرم من بودم که آن مرد باور کرد و گفت چرا این کار را کردی.