نام پدر : حبیب
تاریخ تولد :1344/12/08
تاریخ شهادت : 1363/05/01
محل شهادت : پاسگاه زید

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین سرمستی امامی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1344ـ روستای حسین آباد

3- نام و شغل پدر :

حبیب ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

ساره خوش اندام ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8 فرزند ـ شهید فرزند هفتم بود.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در کانون خانواده ای مومن و مقید و آگاه به اصول و ارزش های اسلامی با اوضاع اقتصادی نسبتاً معمولی که از زحمات بی دریغ والدین در جهت کسب روزی حلال در مزارع کشاورزی به دست می آمد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

جهت فراگیری قرآن و درس حوزوی به مدت 6 ماه در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل بود .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی بوعلی  حسین آباد ـ 5 سال

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی شهید فرجی حسین آباد ـ 3 سال

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی و شهید رجایی  ـ 1 سال

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله ـ در انجام کارهایی که والدین به کمک وی نیاز داشتند کوتاهی نداشت.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

علاقه به دروس حوزوی او را وا داشت تا کسب علم در مدرسه را رها کند و به حوزه روی آورد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ـــــــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

فردی بسیار مهربان و دلسوز بود، به پدر و مادر احترام می گذاشت ، هیچ وقت آن ها را ناراحت نمی کرد ، روحیه ای بسیار شاداب و خندان اشت و سبب شادی آنان می شد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

پیروزی انقلاب اسلامی ـ شخصیت و افکار حضرت امام  در روحیات وی تاثیر به سزایی داشت .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بود و همکاری فراوانی با این نهاد داشت .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

4مرحله ـ از 61/5/1 الی 63/5/1 از سپاه بهشهر لشکر 25 کربلا  با عضویت بسیجی به جبهه اعزام شد .

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

14ماه و 17 روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

1بار ـ در پاسگاه زید ، بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

تاریخ 63/5/1 پاسگاه زید ـ عملیات پدافندی بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و مطهر ایشان در جوار امامزاده محمد تقی روستای حسین آباد خاکسپاری شد .

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

در وصف خصوصیات اخلاقی شهید  معلم شهید ـ نصرت عباسی ـ می گوید : از زمانی که شاگردم بود او را می شناختم شخصیت اسلامی اش را می شناختم از ویژگی های بارز اخلاقی اش خوش رفتاری، ایثارگری ، استمرار ، مجاهدت ظاهری آراسته ، کمک به رزمندگان در جبهه ، رابطه اش با دوستانش بسیار خوب بود ، بسیار خوش خلق و کلاهی را که طلبه ها استفاده می کردند را همیشه به سر می گذاشت ، از بچه های انقلاب بود ، در مراسمات مذهبی حضوری پررنگ داشت  دارای قدرت و درک تحلیلی بالایی بود . زمانی که داوطلب برای رفتن روی مین می خواستند ایشان همیشه اول بود ، شرکت در برنامه های پایگاه و همکاری با انجمن اسلامی  و انجام مستحبات از کارهایش بود . 


وصیت نامه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قتلوا لاکفرن عنهم سیاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثواباً من عندالله و الله حسن الثواب. (آل عمران 196- 195)

من طلبی وجدنی، و من وجدنی عرفنی، و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقی عشقته و من عشقته قتله و من قتله فعلی دیته و انادیته (حدیث قدسی)

عضوا علی الجهاد بنو احذکم و لاتلتفتو الی ناعق نعق. با چنگ و دندان به جهاد برخیزید و به زمزمه های شوم صلح و سازش اعتنا نکنید. (نهج البلاغه 121).

امیر مومنان علی (ع)

از اسلام دفاع کنید و قرآن و احکام آن را حفظ کنید که بر تمام مسلمین چه زن و چه مرد دفاع از اسلام و قرآن کریم واجب است (امام خمینی)

این کربلا دیدن بس ماجرا دارد دیدار جانانه رنج و بلا دارد

لااله الاالله  به نام او، و از اویم، زندگیم به خاطر اوست، ماندنم به اوست رفتنم به اوست اگر صلاح بداند شهید شدنم به اوست. بنام پروردگار بزرگ به نام آن خدائی که محمد (ص) را همراه با معجزه انسان ساز برای رهبری و هدایت جامعه بشر فرستاد تا انسان از تعالیم حیات بخش قرآن کریم استفاده کرده و با رفتار کردن به گفته های متون مقدس قرآن کریم به سعادت و کمال اخروی نائل شوند و بنام خداوند یاری دهنده مظلومان و محرومان و انتقام گیرنده از جباران و ظالمان و به یاد امام عصر (عج) و نائب بر حقش خمینی روح خدا، بت شکن قرن، قلب تپنده امت و پیام آور آزادی و کرامت و هویت اسلامی و انسانی که با تبر ابراهیم و عصای موسی و کتاب و پرچم رسول در دست و کلام علی در کام و مسئولیت خون حسین (ع) که بر تمامی ستمگران تاریخ خروشید.

و درود خداوند و سلام برکات نامحدود خدا بر شهیدان بزرگ و ایثارگر و رهروان حق که اسلام را بار دیگر در تاریخ زنده کردند، حیات دادند، حماسه آفریدند، قدرت امیرمومنان علی (ع) را بار دیگر در تاریخ زنده کردند.

و سپاس مخلصانه بر خداوند که بر زمین منت گذاشت و انقلابی عظیم و اسلامی بپا کرد و سپاس خداوندی را که باز بر ما منت گذاشت و رهبری عالیقدر، نمونه الگو، اسوه انسانیت به ما عطا کرد که بر عمر پربرکتش بیافزاید تا رسیدن ظهور حضرت مهدی (عج) و با درود و سلام بر مردم همیشه بیدار و خنثی کننده نیرنگ منافقان و ملحدین و با درود و سلام به کسانی که شب و روز در تلاشند تا از دستاوردهای این انقلاب که ثمره هزارها شهید و معلول و مفقود است پاسداری می کنند. و با درود و سلام به کسانی که از غذاهای خود می برند و به جبهه ها برای یاری سربازان مهدی می دهند که این خود از نشانه های مومنین است... مما رزقناهم ینفقون). از آنچه به آنها داده ایم انفاق می کنند و با درود و سلام مخلصانه بر شهیدان حزب جمهوری اسلامی بالاخص شهید مظلوم بهشتی و شهدای محراب و دستغیب، مدنی، صدوقی، اشرفی اصفهانی و شهدای دفتر نخست وزیری رجائی و باهنر و با درود و سلام به شهدای مظلوم گلگون کفن بهشهر محله روستای شهیدپرور حسین آباد در رأس همه آنها معلم اخلاق و دیگر شهدا ....

بنده حقیر حسین سرمستی امامی فرزند حبیب دارای شماره شناسنامه 871 محل تولد حسین آباد که به حکم وظیفه اسلامی خود مسائلی که به ذهن این بنده حقیر می رسد می نویسم. انشاء الله که مورد رضای حق تعالی قرار بگیرد و نیز مسائلی خصوصی و خانوادگی را جدا نوشتم.

مهمترین عاملی که در پیروزی این انقلاب و ادامه آن نقش داشته و خواهد داشت مقام رهبری و ولایت فقیه است، ولایت فقیه همان رسالت انبیاء و امامان را بر دوش دارد و ما باید سعی کنیم در تمام اعمالمان تسلیم دستورات امام باشیم. چرا که غیر از این باشد و تسلیم امام نباشیم هم خودمان به کمال خواهیم رسید و هم اینکه انقلاب را به خوبی نمی توانیم درک کنیم، چون اولین مرحله رشد و کمال تسلیم در برابر خدا و رسول و امامان معصوم و امروز در برابر ولایت فقیه است. ولایت فقیه موتور حرکت الهی است و هیچ موقع شکست نمی خورد ولی اگر غیر از این باشد مسلماً و بطور حتم این حرکت به بن بست و در نتیجه به سازش کشیده می شود. باید شکر این نعمت را به جا آوریم تا تابع دستورات ایشان باشیم و اگر خدای ناکرده از این امر سرپیچی کنیم به عذابی الهی دچار خواهیم شد و خداوند هرگز ما را نخواهد بخشید و ما هم که به جبهه می رویم برای رضای خدا و اطاعت از امام امت و ولایت فقیه است امیدوارم که بتوانم این مسئولیت را به خوبی به پایان برسانم.

تاریخ انسان همیشه در صحنه مبارزه حق و باطل بوده و این سنت الهی است که حق همیشه پیروز می گردد. حال باطل به هر شکلی که می خواهد بیاید مهم نیست پس اگر ادعای حقانیت داریم هیچ گونه بیمی به خود راه ندهیم که خدا پشتیبان شماست (نصر من ا... و فتح قریب) بلکه از عمق دل یک برادر بپذیرید که حق در هر زمان میزانی دارد و میزان این در زمان ما نائب عام ولی امر روحی و ارواحنا له الفداء می باشد پس هر چه بیشتر به دستورات این پیرمرد که در شجاعت و دلیری و نیز رنج کشیدن چون حضرت علی (ع) و در صبر و بردباری و پایداری و بزرگواری چون ایوب است را به جان و دل پذیرفته و عمل کنیم. و سپاس خداوند تبارک و تعالی را که به من فرصت داد تا اسلام را بشناسم تا در خاموشی جهل و شرک از دنیا نروم آری انقلاب اسلامی باعث شد تا من با دید باز از زندگی نادی و پست زودگذر دنیا خارج شوم با دیدگاه توحیدی و بینشی وسیع به جهان بنگرم. می روم تا با قطره ای از خونم در مقابل عظمت اسلام و قرآن و دینم خدمت کوچکی کرده باشم که اسلام ما احتیاج به خون دارد تا آبیاری شود، به جبهه می روم برای راندن تجاوزگر و پس گرفتن زمینهای اشغالی. به جبهه می روم برای اینکه امریکا نباید و به جبهه می روم برای ظهور همه ارزشهای الهی و استمرار آن ... خدا خود می داند که الان احساس می کنم در حال رفتن به سوی اویم، بهترین و لذت بخش ترین لحظات تمام عمر و زندگیم همین لحظات است زیرا یک انسان گنهکار و شرمنده و بی نهایت کوچک بسوی معبود خود و معشوق خود و رب خود بی نهایت بزرگ عروج می کند. (اماما به خوی خدائیت قسم می خورم که همیشه یار و پشتیبان تو باشم چون یاری تو یاری اسلام و مسلمین هم هست چون راه تو راه حسین (ع) و انبیاء و تمامی شهدای به حق اسلام است. اماما به خون شهید بهشتی ات قسم می خورم که تا خون در بدن دارم از پای ننشینم تا صدامیان را از خاک اسلام و اسلامیمان بیرون برانیم.اماما به گلهای پرپرت رجائی و باهنر سوگند می خورم تا امپریالیسم را به زانو در نیاوریم از پای ننشینیم.

خداوندا، پروردگار بزرگ من درمانده گناهکار در پیش تو کوچک و سیه قلبم فی الحال در مذلتم توفیق آمدنم به جبهه را به من عطا کردی و آگاهانه و به نیت رضای تو آمدم، خدایا عذرم را بپذیر بر ناتوانی بدن بر نازکی پوست بر بی دوامی استخوانم رحم کن. ای مهربان و با عظمت پس تو بر من رحم و ترحمی نما و پاکم کن و غسلم ده تا نفس مطمئنه داشته باشم و نفس های اماره و لوامه را به زیر افکنم و خالص راه تو گردم. ای آنکه آفرینش مرا آغاز کردی سخن گفتن، رشد و نمو، نیکوکاری و تغذیه و دیگر امور مرا بنا نهادی دلم تنگ است برای آمدن در جوار تو و به خاطر همین هجرت کردم و وطن و خانه و زندگی و تعلقات را ترک کردم و به منظور جهاد آمدم، خدایا هدایتم کن و مرا بپذیر تا از این مهلکه نجات یافته و رها گردم و در فردوس تو که همان پاداش در مقابل اعمال صالح و عبادت و خشونت کردن توست بر بندگان عطا می کنی، من آرزوی نصرت و پیروزی اسلام و مکتب و دلیران قرآن را بر تمامی کفر و حکومتهای ظالم را خواهانم و از تو برای همیشه میخواهم مرا به بهشت ببر و شربت شیرین شهادت را نصیبم گردانی. بر خودم ننگ می دانم که در بستر خواب بمیرم و از تو مسئلت دارم که این فوز عظیم شهادت را بر روی من بگشائی انشاا... .

اما سخنی دارم با مادرم سلام علیکم و رحمت الله و برکاته، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک مزدوران و سلام گرمی از میان ترکش خمپاره ها و سلام گرمی از میان سربازان مهدی، امیدوارم که سلام این حقیر را بپذیری انشاء ا... .

مادرم فقط تنها تقاضا که از تو دارم این است که گریه نکنی که دشمنان زبون کوردل از تو سوء استفاده می کنند و از تو می خواهم که تا به آن روز روحیه عالی داشتی الان هم داشته باش می دانم که مصیبتی بس بزرگ است، من می دانم که تو اسلام را بیشتر از من دوست داشتی و الان هم دوست داری انشاء ا... . به فکر من نباش و اگر یادی از کردی گریه کن و عقده ات را خالی کن من نمی گویم گریه نکن حضرت زینب (س) هم برای برادرش گریه می کرد، همیشه شکر کن که الحمدالله امانتی را که خدا به شما صحیح و سالم تحویل داده بود سالم پس گرفت و به یاد بچه های یتیم حسین (ع) در کربلا بیفت که شما را آرامش می بخشد مادرجان چه کنیم اسلام عزیز است نمی شود که بنشینیم و دشمن بخواهد اسلام را نابود کند و یا ما بنشینیم و دشمن بخواهد اسلام را نابود کند و یا ما بنشینیم و دشمن بیاید ناموس ما را تجاوز کند آیا همه کسی که در تشییع جنازه این حقیر شرکت دارید آیا دوست دارید که یک نفر فقط با نگاه به ناموس شما کند نه، هرگز حتی حاضر هستی سر آن را فوراً ببری حالا چه برسد که ناموس ما را در بستان و سوسنگرد و دیگر جاها متجاوز کرده که هیچ، آنها را زنده به گور کنند. مادرجانم زحمت زیادی برایم کشیدی، این را می خواهم برسانم که می خواستی ثمره آن را ببینی ولی چه کنم مادرجانم من در مقابل یک انتخاب بزرگ و سرنوشت ساز درمانده بودم براستی اصلاً قدرت تصمیم گیری نداشتم از یک نظر می بایست در سنگر مدرسه بودم و قبول می شدم و از طرف دیگر در سنگر مبارزه با متجاوزین شرق و غرب. من در این انتخاب بر خود واجب دانستم که برای یاری حسین زمان و دفاع از خاک پاک وطن عزیز و دفاع از حریم مقدس اسلام بسوی جبهه های نبرد و به میدان عمل و خودسازی و عروج الی ا... شتافته و چنین توفیقی خدا نصیبم کرد. مادرجان من در عمرم یک کار خوبی شاید برایت نکرده باشم ولی مادرجانم در این لحظه که خبر شهادتم را شنیدی ترا به آن خدائی که خیلی دوست داری ببخش و برای همیشه مرا فراموش نکن و همیشه برایم دعا کن. دیگر عرضی ندارم مادرجان از حضور محترم شما مرخص می شوم.

اما تو ای پدرم سلام علیکم و رحمت ا... و برکاته:

امیدوارم که بعد از خبر شهید شدنم خوشحال گردی و با یک حوصله حبیب ابن مظاهر وار بر سر تابوتم بیائید و سرم را بلند کنی و محل جراحت من را ببوسی و شکر خدا را بجای آر که تا آخرین لحظات فرزندت جزء سربازان مهدی باشد. پدرم، پدری که من واقعاً آن حق پدری که بر گردنم بود ادا ننمودم انشاء ا... مرا عفو کنی (پدر بزرگوارم، در نماز جماعت و نماز جمعه و مراسم عزاداری حتی المقدور حضور داشته باش و مواظب خودت زیاد باش زیرا اگر کار خطائی از شما سر زند آن را روی چشم تمام مسئولین حساب می کنند. و رزمنده ها را فراموش نکنید و امام را از دعای خیر فراموش نکنید. پشتیبان واقعی ولایت فقیه باشید، پدرم در پایان می خواهم بگویم که تنها چیزی که شما را به سعادت و کمال اخروی می رساند اطاعت مطلق از ولایت فقیه است. خدانگهدار همگی تان باشد انشاء ا... .

برادرانم: تقوا، تقوا را نصب العین خود کنید، رزمنده ها را فراموش نکنید آنها را تقویت کنید پشتیبان واقعی ولایت فقیه باشید. همیشه در پی دوای درد مردم باشیدو همیشه با عبادات زیاد حالت خضوع و خشوع بطوری که انسان کامل در خود بوجود بیاورید. مطالعه را فراموش نکنید و عبادات شبانه را فراموش نکنید و از شما می خواهم که از مادرم و پدرم خوب مواظبت کنید. از شهادت من غم و غصه نخورید و هیچگاه گریه و زاری نکنید چون روحم زنده است و جسم من مرده است و همیشه در کنار شما عزیزان هستم و شما را شاهدم بلکه شما مرا نمی بینید. مرا حلال کنید اما با تو برادر بزرگم چگونه حرف بزنم چگونه زحمات ترا جبران کنم آن لباس خریدنها و به من رسیدن را چگونه جبران کنم. انشاء ا... جبران خواهم کرد. مرا عفو و حلالم کن چون تهمتها و غیبتهای زیادی از تو کردم خلاصه ببخشی.

حمله ای به منافقان خفاشان شب فرصت ندهید و هر چه سریعتر آنان را از سر ملت مظلوم کوتاه کنید.

خواهرانم: از شما می خواهم که سلاحی که در دست شماست خوب حفظ کنید و آن حجاب اسلام را رعایت کنید زیرا چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است پوشش و حجاب اعتراض نفس لوامه بر نفس اماره است، پوشش گذرگاه شهادت، پوشش عامل پرواز زن در کنج خانه بسوی ملکوت اعلی است، پوشش زنان فریاد بر علیه هر گونه بردگی در برابر مردان ستمگر و خلاصه دنیا. خواهرانم مرا ببخشید و از این به بعد بدیهای مرا فراموش کنید. عبادت خود را زیاد کنید. خداوند انشاء ا... توفیق عبادت خالصانه را برای جلب رضای خودش و قرب الی ا... به همگی ماها عطا فرماید آمین خواهران برنامه تشکیلاتی داشته باشید.

اما شما ای برادران بسیجی، امید واثق دارم که شما اسلحه خونینم را از زمین بر می دارید و تا پیروزی نهائی راه من و راه حسین و تمامی شهدا را ادامه می دهید شما نور چشم امام هستید مبادا که نور چشم امام خدای ناکرده خطا کند. برادرم اگر در سنگر مدرسه هستی در حقیقت این سنگرهای عظیمی که برای نابودی ابرقدرتهای جنایتکار و مفت خوران تاریخ است آنرا خالی نکنید بلکه حفظ کنید ما جان ناقابل خود را فدای ملت کشور و اسلام عزیزمان می کنیم و شما در مدرسه ها درس بخوانید و پایه های مملکت را از نظر اقتصادی محکم کنید و کاری نکنید که مثل زمان گذشته مدعیان خارجی به ما حکم برانند برادران بسیجی جبهه ها را فراموش و یا احیاناً خالی نکنید هر چند که تاکنون فراموش نکردید و جبهه ها پر بود. اما شما دوستانم[] عمل و لاحساب و غدا حساب و لاعمل[] کار و فردا بازار مزد است امروز عمل است بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل. ای دوستان عزیز آنگاه که محیط از همه انسانها خالی می بینید دمی و لحظه ای از همه جا قطع نظر کنید و همه محسوسات خود را کنار گذارید و از همه جا ببرید و به سوی خویشتن برگردید و در غلاف وجود خود فرو روید و به دقت بنگرید که گذشته ها رفته و آینده هم مجهول الحال است با خود زمزمه کنید که چه خواهیم شد و تا کی حیات خواهیم داشت و عاقبت چه حرفی و حادثه ای بسراغم خواهد آمد و بالاخره چه روزی و با چه کیفیتی این قفس تنگ خواهد شکست و مرغ محبوس روح پرواز خواهد کرد؟ و چه آنکه این مطلب قطعاً مورد شکی نیست و بالاخره شدنی است که آیا به کجا و چگونه خواهم رفت. حال ای برادر برخیز و حجابهای دنیوی که در قالبهای مختلف اطراف تو را فرا گرفته بشکاف و در صراط مستقیم خدا قدم بگذار تا انشاء ا... به مقام قرب خدای تعالی هر چه بیشتر نزدیک شویم.

از امت شهیدپرور می خواهم که جبهه ها را فراموش نکنید و در پی معنویات باشند. امام را تنها نگذارید. در پایان همه بدانند آگاهانه و با انتخاب خودم در این راه قدم گذاشتم و از آن زمان که ثمره این راه را شناختم و انتخاب کردم روز به روز که از عمرم می گذشت موفق تر و پربارتر در زندگانی گام بر می داشتم لذا اگر توفیق بیشتری پیدا کردم و سعادت نصیبم شد و توانستم فائق و رستگار شوم هیچ کس مسئول مرگ و شهادتم نیست. در آخر از امت حزب الله و شهیدپرور حسین آباد می خواهم اگر بدی از من دیدند مرا ببخشند شاید طرز تفکرم همین قدر بود. دیگر عرضی ندارم پیروزی اسلام و قرآن را خواهانم. در ضمن نماز مرا امام جمعه محترم بخواند دعای همیشگی را فراموش نکنید و التماس دعا از همگی امت حزب الله را دارم.

والسلام علی من التبع الهدی.

حسین سرمستی امامی حسین آبادی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی ترا به جان مهدی خمینی را نگهدار (الهی آمین)