نام پدر : ابوالقاسم
تاریخ تولد :1337/11/16
تاریخ شهادت : 1363/12/26
محل شهادت : هورالعظیم

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید یوسف سجودی*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک الفائزون (سوره توبه 20)

آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا بوسیله مالهایشان و جانهایشان جهاد کردند مقامشان در نزد خداوند بالاتر است پروردگارا از تو می خواهم که ایمانم را کامل گردانی و به من توفیق آن دهی که هجرتم فقط برای تو باشد نه برای ریا و خودنمائی نه برای پست و مقام تنها برای تو باشد خدایا توفیق آن ده که بتوانم مسئولیتی که برگردن من نهاده شده است به خوبی انجام وظیفه کنم توفیق آن ده که در حال نبرد با دشمن کافر بر دلم لرزه نیفتد اوصیکم به تقوی ا... و نظم امرکم

برادران سپاهی همچنانکه پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله فرمودند یک پاسدار باید با تقوی باشد و از تمام کارهائی که خداوند حرام کرده است دوری نماید پاسدار اسلام با خلوص و بی ریا باشد و بکوشد همواره کارهایش برای خدا باشد و عملی که انجام می دهد برای مدح و ستایش نباشد چون این کار هیچ ارزش اخروی ندارد برای نفس بود نه خدا پس تو ای برادر پاسدار که لباس سپاه بر تن پوشیدی این را بدان وقتی مردم برای تو ارزش قائل می شوند و احترام می گذارند نکند که خدای نکرده بخود مغرور شوی و فکر کنی منی هستی برادر عزیزم هر زمان که شیطان سویت آمداین را به خودت بگو که ای نفس مکار مگر من چه کاری انجام دادم که به خود ببالم به این ارزشی که مردم برای من قائل می شوند به خاطر خون پاسداری هست که در سراسر کربلای ایران به زمین ریخته است این را پاسداران شهید پرور ما داده اند وگرنه من کاری انجام نداده ام.

سفارش دیگر من به شما برادران سپاهی این است که سعی کنید تا می توانید به سپاه نظم دهید و از بی نظمی دوری کنید که این بی نظمی ها ضررهای بزرگی به ما داده است برادران عزیز می توانید خود را بسازید و در نماز جمعه ها شرکت کنید و دعا کمیل را به جای بیاورید و نماز شب را حتماً بخوانید و دعا امام زمان را هر روز و شب بخوانید تا خداوند فرجش را هر چه زودتر نزدیک بگرداند و از خداوند بخواهید تا انقلاب مهدی (عج) عمر امام عظیم الشان آیه الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی را طولانی بگرداند انشاءالله.

برادرانم سفارشم به شما این است که به فکر مادیت و این دنیا نباشید که همه اینها آزمایش است برای انسان همچنانکه علی (ع) فرموده است که دنیا همانند ماری است که وقتی به رویش دست می کشی نرم و لطیف است ولی زهرش کشنده سعی کنید بیشتر به فکر آخرت باشید و به فکر معاد و به فکر مردن باشید به فکر آن روزی بیافتید که خداوند از همه کس حساب می کشد و می گوید ای انسان که من ترا خلق کرده ام و به تو انواع و اقسام نعمتهای داده ام تو در دنیا چکار کرده ای آیا به مستمندان کمک کرده ای آیا به خدا و روز معاد ایمان آورده ای برادران بهوش باشید که نکند خدای نکرده اسیر دنیا شوید و دنیا شما را در شکم خود ببلعد که دیگر پس از مدتی توبه قبول نمی شود در نماز خواندن کاهلی نکنید و همواره پیرو ولایت فقیه باشید تا با دید وسیع در خط اصیل انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدم بر دارید دیگر سفارش نمی کنم زیرا سفارشات زیاد در قرآن کریم و نهج البلاغه و سایر کتب اسلامی برای هدایت بشر موجود است.

 

والسلام.

 


زندگی نامه

شهید یوسف سجودی

فرزند: ابوالقاسم

یوسف سجودی در سال ۱۳۳۷ (ه.ش.) در شهرستان بابل و در خانواده ای مذهبی و متدیّن متولد شد.

تصحیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسط را در همین شهرستان ، با موفقیت به پایان برد. او در حال گذراندن دوره دبیرستان بود که ناگاه جرقه ای دامن دلش را می گیرد و آتش عشق درونش شعله ور می شود و یکباره از نظر روحی متحوّل می گردد و در فضای تیره و مسموم قبل از انقلاب ، فرشته ای دور از شهوت می شود.

این جریان معنوی، به دنبال خوابهایی نورانی و الهام بخش رخ می نماید و دراین سنین ، راه زندگی اش را عوض می کند و به تعبیر خود شهید در این دوره، نظرش نسبت به مبدا و معاد روشن می شود.

با شروع انقلاب اسلامی ، او نیز قطره بی تابی می شود و با اقیانوس امّت گره می خورد. وی با پخش اعلامیه های  امام «ره» در شبهای پر خوف و خطر نهضت، پا به پای مبارزین پیش می رود و چندین بار تحت تعقیب قرار می گیرد! اما هربار با درایت و زیرکی خاصّی از چنگ ماموران رژیم می گریزد.

‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی با عنوان «مسئول عملیات» درکمیته انقلاب به مبارزه با عناصر ضد انقلاب و منافقین مشغول می شود.

‏وی در سال ۱۳۵۷ ‏(ه..ش.) ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای ‏«میثم» و «سمیه»» است.

‏شوق اتصال به دریای معارف اسلامی و معنویات، او را به طرف شهر مقدس قم کشاند، سپس به مدت یک سال در مدرسه شهید حقانی مشغول به تحصیل شد. همزمان با تحرکات منافقین در شمال کشور به عضویت سپاه قم درآمد و سپس به سپاه بابل منتقل گردید و در سمت مسئول «عملیات ضربت»» سپاه انجام وظیفه کرد.

بعد از سرکوبی مناقفین در جنگلهای شمال، به منظور ادامه تحصیل به قم شتافت، اما شروع جنگ نیز امتحان دیگری بود که او موفق از آن درآمد: چرا که عاشقانه رفع تعلقات کرد و در وادی حماسه و ا یثار رحل اقامت افکند و دیگر تا آخر عمرش در جبهه به سربرد و فقط به مرخصیهای کوتاه مدت اکتفا کرد.

ایشان در جبهه مسئولیتهای گوناگونی از جمله: مسئول گردان مطلع الفجر، مسئول گردان در عملیات فتح المبین، جانشین محور در عملیات والفجر ۴، مسئول محور در عملیات والفجر ۶، فرمانده تیپ سوم از لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب، فرمانده خط گردان در خط پدافندی در ۵ دوره

تا آنکه در روز۱۶/۱۲/۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزیره مجنون پرنده روحش ‏پیراهن خاک را درید و به سوی آسمانها پرکشید.