نام پدر : ابراهیم
تاریخ تولد :1336/00/00
تاریخ شهادت : 1360/04/26
محل شهادت : بازی دراز

وصیت نامه

 

 

*توصیه نامه شهید ولی الله سپیدبر*

 

به شما توصیه می کنم پیرو محض ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید. در انجام واجبات وترک محرمات کوشا باشید. در نماز جمعه و جماعات شرکت کنید. به یکدیگر احترام بگذارید، به خصوص به پدران و مادرانتان. قرآن را بخوانید وبه آن عمل کنید. به خواهرانم توصیه می کنم که حجاب اسلامی خود را رعایت کنند.


زندگی نامه

شهید ولي­ الله سپيدبر

فرزند: ابراهيم

«چند باري پشت سر هم رفته بود  جبهه. يك روز به او گفتم: مادر جان! تو كه هميشه جبهه هستي. اين بار كمي بيشتر پيش ما بمان. چه عجله­ ایي داري. گفت: مادر! چند تا پسر داري؟ گفتم: 5 تا پسر دارم. گفت: مرا به عنوان خمس حساب كن. خمس بر هر مسلماني واجب است. هميشه هم نبايد پول نقد باشد. من خمس بچه­ هايت هستم اگر خدا قبول كند. رفت و به شهادت رسيد.»

سال 1336 در بهشهر چشم به جهان گشود. پدرش ابراهيم كارگر خانه بود. گل­بهار مادري صبور و سازگار با درآمد ناچيز ابراهيم. بيشتر از آن­كه فكر رفاه و آسايش زندگي روزمره­ي خودش باشد، در انديشه تربيت و بزرگ كردن بچه­ ها و آينده و ادب­شان بود. به خاطر ريشه مذهبي و ارادت به اهل بيت اسمش را ولي ­الله گذاشتند.

ولي ­الله در كوچه پس­ كوچه­ هاي شهر خود پرورش يافت و در دامن پرمهر خانواده بزرگ شد و به سنّ مدرسه رسيد. پس از طي دوران تحصيل موفق به اخذ ديپلم از دبيرستان 15 بهمن شد. ولي­ الله با داشتن كارت معافيت پزشكي از خدمت سربازي معاف شد.

برادرش‌، حسن مي­گويد:

«در برخورد با هركسي خوش­رو بود. يكي از مهمترين خصيصه­ه ايش صله ­رحم بود. به پدر و مادر بسيار احترام مي­گذاشت. نديدم هرگز در سخت­ترين شرايط پايش را جلوي پدر ومادر دراز كند. دست به خيري­ اش خوب بود. زماني كه مي­خواست اعزام شود، مقداري پول به مادرم داد. گفت: رفتن دست خودمان است. برگشت با خدا. اگر بازنگشتم، اين پول را در راه خير استفاده كنيد. هرگز سعي نكرد كسي را از خود برنجاند يا موجب مزاحمت ديگران شود. تحول فكري­اش متأثر از شهيد مطهري و بهشتي بود. او اصلاً به مسائل مادي و دنيوي توجه داشت.»

ولي­ الله قبل از پيروزي انقلاب در راهپيمايي­ها شركت مي­كرد. يك بار در تظاهرات از ناحيه پا تير خورد و زخمي شد. پس از پيروزي انقلاب 8/9/59 به عضويت سپاه درآمد. با آغاز جنگ تحميلي نور جبهه ولوله­ ایي در او به پا كرده بود. از طرف سپاه قائم­شهر به كرمانشاه و كردستان رفت. 22/4/60 به سرپل ذهاب اعزام شد. مدتي انباردار بود و لوازم مورد نياز رزمندگان را به آن­ها مي­رساند. آخرين بار حين بردن لوازم مورد نياز بچه­ هاي رزمنده بااصابت تير دژخيم بعثي به درجه رفيع شهادت نائل آمد. پيكرش با عنوان شهيد گمنام در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.

برادرش، حسن مي­گويد:‌

«اوّلين شهيد محله بود. روز شهادت امام حسن مجتبي سال 60 به شهادت رسيد. چون پيكرش شناسايي نشد، همراه شهيد آيت به عنوان شهيد گمنام در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.»