نام پدر : سیدحسین
تاریخ تولد :1336/02/04
تاریخ شهادت : 1365/10/20
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید سید علی سادات تبار پیشه*

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لاحول و لا قوه الا بالله. الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک الفائزون

با درود به پیشگاه مقدس بقیه الله الاعظم حضرت مهدی (ع) و نائب بر حقش امام خمینی امید مسلمین و مستضعفین جهان و با سلام بر رزمندگان پر توان جبهه های نبرد حق علیه باطل و با سلام و درود به خدمت خانواده های معظم شهداء و جانبازان انقلاب که به حق پشتوانه انقلاب و اسلامند.

اینجانب سید علی سادات تبار فرزند سید حسین متولد 1336 که همگام با دیگر مدافعان اسلام عازم جبهه نبرد با دشمن بعثی کافر می باشم وصیتنامه ام را بشرح زیر می نگارم هدف من از رفتن به جبهه حفظ نظام جمهوری اسلامی و دستاوردهای انقلاب و پاسداری از خون شهدای گرانقدر انقلاب و پاسخ به ندای هل من ناصراً ینصرنی حسین زمان خمینی بت شکن می باشد ما می رویم تا قرآن و اسلام حقیقت و عدالت بماند. خدایا خودت می دانی که دین محمد (ص) در جهان مظلوم واقع شد زیرا یک جهان پر از دشمن یک دوست نداریم و خدایا اگر دین محمد جز با کشته شدن ما پایدار نمی ماند پس ای گلوله های آتشین به سوی ما نشانه روید که عاشقانه شما را پذیرائیم. بارالها با تو پیمان بسته ایم که با نصرت و با رهبری روح الله تا پرچم پر افتخار لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله رادر جهان به اهتزاز در نیاوریم از پای ننشینیم ما بسیجیان جان بر کف همچون موج خروشان و سیل بنیان کنیم که تا ریشه استکبار را نکنیم آرام نگیریم هر جا ظلم و ستم باشد ما در آنجا جهت دفاع از مظلوم حاضر خواهیم شد و هر مانعی که سد راه ما گردد با خشم و غضب الهی آن را ذوب کنیم ای آزاد اندیشان دنیا فکر نکنید که ما بسیجیها فقط به طمع بهشت و یا ترس از جهنم جانمان را فدا می کنیم بلکه ما حقیقت اسلام را در یافتیم و حالا بعد از سالها که در جاهلیت بودیم حق را پیدا نمودیم اگر هزار جان در بدن داشته باشیم همه را در راه اسلام می دهیم و به استکبار بگوئید اینها امت محمد (ص) شیعیان علی (ع) و سربازان امام زمان (عج) و رهروان راه خمینی اند و با بودن این چنین افراد فکر تجاوز به اسلام را از سرشان بدر کنند یاران خمینی همچو کوه استواری را می مانند که از مولایشان علی (ع) درس شجاعت و مردانگی آموختند و یاد گرفتند که چگونه با دشمن کافر بجنگند و هرگز از جنگ خسته نشده و پشت به دشمن نکنند بارالها پناهگای جز تو ندارم و به تو پناه می آورم چون تو قادری غفوری بخشنده ای و کریمی خدایا در مقابل آستانت توبه می کنم و از تو ندارم که با گناهانم مقایسه شود خدایا از تو عاجزانه می خواهم که با لطف و کرمت با من رفتار کنی، خدایا این در مقابل عظمت خیلی کوچک و بی مقدار می باشد از دنیا طلب شده و من در بارگاه حقت را دوست می دارم و از این دنیا ببر خدایا می خواهم قربانی درگهت باشم نمی خواهم فردای قیامت در مقابل جدم رسول الله(ص) و علی مرتضی و جده ام فاطمه زهرا (س) قرار گیرم در صورتی که بدن عزیزانشان قطعه قطعه اما بدنم سالم نباشد آیا درست است بگویم یا رسول ا... من برای فرزندت گریه ها کردم و اشکها ریختم اما به خاطر زیبائیهای چند روز دنیا و مقام و ریاست دنیائی نتوانستم دینت را یاری نمایم بگویم نظاره گر بودم تا غرق شوم بر چنین داشته باشم بارالها اگر مرا با این وضع از دنیا ببری آنقدر پرونده اعمالم سیاه است که هیچ چیز جز کرم تو و سرخی خونم نمی تواند رنگ سیاهی آن را پاک نماید ای مردم بهوش باشید همه ما رفتنی هستیم دیر یا زود خواهیم رفت این دنیا فانی است با تمام زیبائیهایش همچون مار خوش خط و خالی می ماند که در فرصت مناسب زهرش را بر پیکر انسان وارد خواهد آورد پس اینقدر خودتان را مشغول و سرگرم این بازیچه نکنید تا دیر نشده توبه کنید و نگوئید دیگر از ما گذشته پیر شدیم و یا حالا جوانیم وقت مردن نرسیده غافل نباشید مرگ حقیقی است تلخ چه خواهی چه نخواهی خواهد آمد وقتی آمد دیگر جای درنگ نیست حالا که قرار است بمیری پس چه بهتر مرگ شرافتمندانه آنهم مثل مردان بزرگ برای یاری دین خدا و عاشقانه برای معشوق باشد بارالها حاضر نیستم در بستر بمیرم شهادت آرزویم که پایان عمرم شهادت در راهت باشد پروردگارا در آخرین لحظه عمرم مهدی فاطمه را بالای سرم حاضر کن مرا در آخرین دم مرگ ثابت قدم و استوار بدار تا لغزشی نداشته با ایمان از دنیا بروم انشاالله.

پدر و مادر عزیزم نمی دانم که رنج دوری برایتان مشکل است می دانم که چه سختیها برایم کشیده اید هرگز رنجها و سختیهایتان را فراموش نکرده بودم شرمنده ام از اینکه نتوانستم شما را خدمتی بنمایم امیدوارم که به بزرگواریتان مرا ببخشید چاره ای نیست باید افرادی مثل ما بروند تا قرآن بماند مکتب و هدف از همه ما مهمتر است اگر ایشان در این دنیا بی هدف زندگی کند مثل یک حیوان می باشد مگر ما از فرزندان فاطمه (س) بهترینیم مگر ما از بهشتی ها، منتظری ها، مطهری ها، دستغیبها، چمرانها بهتریم که آنها بروند و ما بمانیم پدر و مادرها هر وقت می خواهید بینایی کنید به یاد این عزیزان بیافتید به یاد امام حسین (ع) و جوانانش آنوقت متوجه می شوید که ما در مقابل عظمت آنها هیچ ارزشی نداریم شما باید افتخار کنید که چنین فرزندانی تربیت کردید که پیرو حق گردیدند و دنبال فساد و قاچاق و نفاق نرفتند فردای قیامت شما در مقابل رسول ا... و فاطمه (س) رو سفید و سربلند خواهید بود انشاالله.

توکلتان به خدا باشد و از مشکلات زندگی نهراسید خدا ارحم الراحمین است هر چه روزیشان باشد خداوند خواهد رساند ما بی تأثیریم خداوند می فرماید: روزئیکه من در آن را بگشایم کسی نمی تواند آنرا ببیند و روزئی که من در آن را ببندم کسی نمی تواند آن را پاره کند شما ای همسرم بعد از شهادتم همچون زینب مقاوم و استوار باش و ناله و فریاد مکن تا دشمنان شاد گردند دنیا محل گذر است نه محل توقف با بچه هایم به مهربانی رفتار کن و زندگی را برایشان سخت نگیر و تا می توانی بخواسته های ایشان جواب مثبت ده طوری با آنها رفتار کن که رنج بی پدری بر آنها سخت نگذرد به آنها بفهمان که پدرشان برای دنیا و مقام دنیائی به جبهه نرفته بلکه هدفش برقراری عدالت اجتماعی در سایه اسلام بود تا با خون خویش درخت اسلام را آبیاری و خفتگان را بیدار گرداند حجاب اسلامی را به آنها بیاموز تا نمونه بارز یک بچه شهید باشند در مورد مدرسه آنها کوتاهی نکن قرآن را به آنها بیاموز که خواندن قرآن به دل ایمان و به قلب روشنائی و نور می بخشد به آنها بگو هر وقت اسلام احتیاج به یاری داشت کوتاهی نکنند خط مستقیم را که همان خط ولایت فقیه می باشد به آنها نشان ده تا منحرف نشده دنبال بازیهای سیاسی نروند همسرم با پدر و مادر مهربان باش بهرحال همه ما وظیفه داریم که از دین و مکتبمان دفاع کنیم وظیفه ام جنگیدن بود وظیفه شما صبر و بردباری که این مساوی با جنگیدن ماست پس وظیفه خود را در مقابل اسلام به نحو احسن انجام و اگر در این راه ثابت قدم بمانی رستگار خواهی شد به خدا توکل کن که خداوند گشاینده هر مشکلی است اما شما ای دو برادر و دیگر برادران بسیجی همچنان در مقابل کفر مقاومت کنید و اسلحه به زمین افتاده ما را بردارید بر خصم دون بتازید.

برادرم بچه هایم را اول بدست خدا و سپس بدست شما می سپارم مواظب درس خواندن و اخلاق و رفتارشان باش و تا آنجا که امکان دارد ادامه تحصیل دهند وظیفه من رفتن بود و وظیفه شما سرپرستی پدر و مادر خداوند به شما اجر دهد اما شما ای خواهرانم حجاب اسلامی تان را فراموش نکنید که عفت و شخصیت زن در حجابش می باشد فرزندانتان را خوب پرورش دهید تا فداکار و انقلابی بار بیایند به آنها روش شجاعت و استقامت بیاموزی صبر و تقوا را پیشه خود سازید که خداوند تقوا پیشگان و صابرین را دوست می دارد شما ای برادران انجمنهای اسلامی نگذارید که افرادهای بی تفاوت و فرصت طلب با ظاهری آراسته  بین شما نفوذ کنند و در رأس کارها قرار گرفته انقلاب را از داخل بپوسانند و حدت و سنگرتان را حفظ کنید و جلوی بی حجابی و بدلباسی را بگیرید که این کار نقشه استعمار است که می خواهد جوانان حزب ا... را به دامن فساد بکشاند و آنها را از جبهه و جنگ و اخلاق اسلامی دور سازند و مسئولین محترم جمهوری اسلامی نباید تنها به شعار اکتفاء نموده و یا تحت تأثیر تبلیغات سازمانهای بین المللی به اصطلاح حقوق بشر و غیره در مقابل این افراد خاص نرمش نشان دهند بلکه باید با شدیدترین وجه با آنها برخورد کرد زیرا اینها آدم بشو نیستند. در خاتمه از کلیه برادران و خواهران که پیامم را می شنوند می خواهم که اگر دینی بر گردنم دارند به خاطر خدا مرا ببخشند که حق الناس را خدا نمی بخشد امام عزیزمان را تنها نگذارید و مانند مردم کوفه نشوید که بعد از شهادت امام حسین و یارانش توبه کردند که خداوند چنین توابین را دوست ندارد قدر این نعمت عظیم الهی (رهبر) را بدانید تا به عذاب خدا گرفتار نشوید و مرا در مزار شهدا در روستایم دفن کنید برایم اشک نریزید فقط راهم را ادامه دهید.

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

سید علی سادات تبار بیشه ـ سید حسین

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

4/2/1336 ـ روستای بیشه سر ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

سید حسین ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

راضیه میرزاحمدیان ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ، شهید فرزند سوم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دیپلم ـ فنی ـ بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

لیلا هیزم شکن

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

3فرزند ـ سیده مریم ـ سیده فاطمه ـ سید مهدی

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید با پدر و مادر و همسر و فرزندان  بسیار مهربان بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی  ـ 7سال ـ کشاورزی هم از کودکی تا شهادت

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

اداره مخابرات (فریدونکنار )

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

رئیس اداره

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره )، شهیدان بهشتی ، دستغیب و مطهری بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

شهید در فعالیت های سیاسی مانند راهپیمایی و تظاهرات شرکت داشتند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

15/4/64 ـ سنندج ـ نیروی مخابرات ـ جنوب

6/1/65 ـ اهواز ـ نیروی مخابرات  ـ جنوب

29/9/65 ـ تهران ـ نیروی مخابرات ـ جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

5سال و 4 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

نیروی مخابرات

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

20/10/65 ـ شلمچه ـ کربلای 5 ـ اصابت ترکش به پشت

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای بالا بیشه سر ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خواهر شهید : شهید انگار به دنیا آمد تا در این دنیا موقت باشد و به شهادت برسد وقتی به دنیا آمد بسیار مظلوم بود به تمام زندگی خانواده برکت داد پدر و مادرم خوشحال بودند. انگار فرشته ای وارد منزل ما شد و همه او را دوست داشتند و به او محبت می کردند .

همسر شهید : شهید انسان با ایمان و خوبی بود و بسیار مرتب ومنظم بودند سعی می کرد در منزل کارهایش را خودش انجام دهد و به کسی دستور نمی داد ما نزدیک به 9 سال با هم زندگی مشترک داشتیم ولی او همیشه در جبهه بود و انگار اصلاً ما با هم ارتباط نداشتیم خیلی ناراحت بودیم  که چرا اینقدر به جبهه می رود وقتی از او سوال کردم می گفت تکلیف است  یک روز به او گفتم الهی به جدم قسم هرگز به شهادت نرسی آنروز مرا نگاه کرد و گریه کرد .

مادر شهید : تواضع و فروتنی داشتند و دارای حجب و حیا بودند . بسیار گشاده رو، با صفا و صمیمی ، صبور و مقاوم بود. و به انجام واجبات و ترک محرمات و نوافل و مستحبات بسیار اهمیت می داد و همیشه در حال نیایش و راز و نیاز با خدا بود و با قرآن بسیار مانوس بود . به حق الناس بسیار اهمیت می داد .  همیشه نماز شب را در دل شب برپا می کرد . در نماز جماعت شرکت می کرد به ائمه ارادت خاصی داشت .

برادر شهید : شهید همیشه روحیه شادی داشت هیچگاه احساس خستگی نمی کرد و به زبان نمی آورد که خسته شدم و همیشه می گفت راضی هستم به رضا خدا و اگر خدا قبول کند برای اسلام خدمت می کنم تمام زندگی شهید خاطره بود حرف زدن او دعوا کردن های مان ، با او شوخی می کردیم با هم میهمانی می رفتیم بازی می کردیم و شهید بسیار صبوری می کرد حتی اگر او را می زدیم هرگز حرف نمی زد حتی اگر من با او بودم . 


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد