نام پدر : یوسفعلی
تاریخ تولد :1344/04/08
تاریخ شهادت : 1362/07/11
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید عابدین زاهدیان*

 

 

به نام خداوند پرورش دهنده خون شهیدان

سلام بر پیامبران الهی به ویژه به پیامبر بزرگ اسلام پایان بخش رسولان و خاندان عصمت و طهارتش و سلام بر شهیدان به خون غلطان عصرمان و سلام بر مجاهدان فی سبیل الله و تشنگان و عاشقان به حق شهادت و سلام به حضرت حجه ابن الحسن العسگری ارواحنا الفدا و نائب بر حقش آیت حق موسی زمان خمینی بت شکن و یاران باوفایش و بالاخره سلام بر اولیان گرامی و بزرگوارمان ارجمندم گلهای شکوفای گلستان خانواده پدر و مادر گرانقدرم امیدوارم که سلام این فرزند نافرمانتان را که از کوهها و زمینها و رودخانه های خونین کردستان و از سیماهای ملکوتی و روحانی رزمندگان اسلام و از خون شهیدان پاکباخته بدون غسل و کفن و بی سر و تن پاسداران می گذرد با لطف و محبت و بزگواری خودتان که دائماً در نهان و آشکار احساس و لمس می کردم بپذیرید. خدایا! من در مقابل دو چیز بر طبق وظیفه ای که به من واگذار شده بود حقاً بجا نیاورده و این موضوع تا لحظات آخر مرگ مرا رنج می دهد اول آنکه از نعمتها و الطافهای الهیت که اولی مرا خلق و وارثان شیعیان خلق کرده ای و ثانیاً توضیحات که به من عطا فرموده ای و نگذاشته ای که من هم مانند دیگر منافقان جنگ و سرانجام مرگ با سعادت را نصیب من کردی و در مقابل نعمتهای بی شمار فوق ذکر شرمنده ام و حتی وظیفه ای که داشتم و آنطوری که مورد قبول خودم هم باشد ادا نکرده ام دوم اینکه نیکیها و انسانهائی که در قرآن بر پدر و مادر برای ما معین فرمودی که من در مقابل آن همه محبتها عواطف پاک مادری و پدری نافرمانی کرده و همیشه آنها را پرخاش می کردم من چطور حاضر شوم در فردای قیامت چشمان آنها در حالیکه غرق در گناه هستم.

سلاح و مسئولیت خود را به بازماندگان که کارشان بس عظیم است می سپارم . ای ملت عزیز در رژیم گذشته یکی از شیوه های استعماری این بود که زندگی را فقط به خوردن و خوابیدن و تشکیل یک زندگی نوین رویائی و تسلیم بی چون و چرای حاکمیت نسبت به اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت را بخورد مغزهای شستشو داده ما می دانند که متأسفانه آن ایده های استعماری و منطق مارکسیستی در بین ماها وجود دارد باید بدانیم که زندگی فقط به زنده ماندن بدوش فوق نیست یک انسان مسلمان از ابتدای خلقت تا انتهای مرگ هدف دارد و از طرف خالق یکتایش وظیفه ای برای او تعیین و تکلیف شده است و بعد از مرگ در جهانی دیگر اعمال دنیائی خود را تحویل درگاه حضرت رب العالمین می دهد و خوشا به سعادت آنهائی که رفتند و سرافرازی آخرت خود را برای  خود تضمین کرده اند و این برای من ننگ است که بعد از سه سال از جنگ و از دست دادن بیش از چهارصد هزار شهید و معلول و مجروح و با وجود بودن دشمن هنوز در خاک مقدسمان که همه اینها در فردای قیامت به علاوه بر وظایف شرعی در مقابل شهدا باید پاسخگوی خون بنا حق ریخته آنها باشیم در کنج خانه بنشینیم با امیال نفسانی و مادی خود را مبنی بر دنیاپرستی و خوشگذرانی که آنهم فانی است تداوم بخشیم. بهرحال مرگ حق و حتمی است و خداوند یکی از نعمتهای بی کرانش همین هستی و جان ماست که به ما عطا کرده و من هم این جان ناقابل خود را در مقابل فضائل و توفیقات بیشمار او تقدیم می نمایم که براستی امروز شهادت باران رحمتی است که از طرف خداوند شامل حال این ملت بپا خواسته شده است و به یقین با وجود چنین رحمتی است که از طرف خداوند شامل حال این ملت بپا خواسته شده است و به یقین با وجود چنین رحمتی مرگ طبیعی برای من نتایج بدبختی و بی عرضگی است. گرچه تقدیرات الهی خدا از خواسته های انسان است من در همین جا حرفم را تمام می کنم امیدوارم که این جنگ هر چه زودتر به پیروزی نهائی به نفع اسلام تمام شود. آمین. از دوستان و آشنایان هر کسی از من بدی دیده مرا ببخشید.

 

خداحافظ همگی شما باشد.

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

عابدین زاهدیان تجنکی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1344 ـ روستای تجنک ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

یوسفعلی زاهدیان ـ بازنشسته سپاه

4- نام و شغل مادر:

راضیه نبی زاده ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

12 فرزند . شهید فرزند اول می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع دوم راهنمایی به علت مشکلات مالی ترک تحصیل کرد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر احترام می گذاشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکر شهید از امام (ره) بود و کتاب نهج البلاغه را مطالعه می کرد .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

بابل ـ سپاه ـ کردستان

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

4 ماه و 7 روز

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مریوان ـ 12/7/62 ـ اصابت گلوله به بدن

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای روستای تجنک ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

خواهر شهید: از بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل که شهید را تشییع جنازه می کردیم دو تا از کبوترهایش آمده بودند روی تابوتش.  و وقتی که به خانه آوردیم همه کبوترها آمدند روی تابوتش نشستند و اکثر کبوترها تا امامزاده شهید را بدرقه کردند.