نام پدر : گداعلی
تاریخ تولد :1346/00/00
تاریخ شهادت : 1364/12/29
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1.    ای خدای بزرگ محمد (ص)، ای خدای علی (ع)، در گذرکه بد کردیم. رنجور و پشیمانیم، بی پناهیم، بی چاره ایم و گنه کاریم.

2.    ای دارای گذشت! تو علی (ع) را میزان گذاشتی، مرا چه وزنی است. صوابم چون گناه علی و گناهم چون صواب علی است.

3.    ای خدا تو از من کناره مگیر که شیطان جای تو گیرد، ما که نتوانستیم عبد و بنده تو باشیم.

4.    خدایا به نو پناه می برم از شر و وسوسه شیطان از نفسی که سیر نشود، از قلبی که خاشع نگردد و از عملی که عاری از عمل باشد، از نمازی که نفع نداشته باشد و از دعایی که به اجابت نرسد.

5.    خدایا آسانی را پس از هر سختی بفرست، از نور، از علم و ازراه خود، شیطان را زسرما کوتاه کن و ما را از انعامات خود بهره مند ساز.

6.    به خدا قسم که شهیدان بر گردن ما حق دارن و خون آنها بر گردن ماست.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

فریدون روحی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1346 ـ روستای خراسان محله ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

گدا علی روحی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

ننه گلی نظری ساسی کلومی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8 فرزند ـ شهید فرزند هشتم می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی اندیشه ـ بابل ـ روستای اسبو کلا

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کار کشاورزی به مادر کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید مقطع راهنمایی را تمام کرد و بعد به جبهه عازم شدند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد.

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید در کودکی پدر را از دست داد و به مادرش وابسته شده و علاقه بسیار داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج در محل بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

1364 ـ بابل ـ سپاه ـ مریوان

1364 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

12/11/64 ـ بابل ـ سپاه ـ فاو

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

5 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

فاو ـ 5/1/65  ـ ترکش خمپاره ـ

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

6/1/65 ـ گلزار شهدای خراسان محله ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : یک روز عید که منزل پسرم رحمت الله بودیم حدود ساعت 4 بعداز ظهر زنگ در خانه به صدا در آمد و من در را باز کردم دیدم پشت در آقای حاج رمضان بخشی نسب است و بعد از سلام ایشان پسرم را خواستند .پسرم رفت و بعد از صحبت کردن با هم برگشت لباس پوشید و رفت سپاه من در باغ مشغول کار بودم که آمد و گفت مادر ، فریدون زخمی شده و بعد از اصرار من گفت : نه شهید شده است . برویم زیارتش . گفتم اول اجازه بده نماز شکر  به جای آوردم که فرزندم به هدفش رسیده و بعد سفارش کردم چون فرزندم از سفر آمد برایش گوسفند قربانی کنند.

شبی که شهید می خواست اعزام شود مرا خواست و گفت : مادر هر چیزی زکاتی دارد زکات بدن را خداوند روزه قرار داده زکات مال را اموال و زکات علم را نشر آن و زکات فرزندان را هم شهید دادن توسط پدران ومادران قرار داده است . ما در خانواده دکتر داریم ، خلبان داریم . با سواد داریم .کشاورز هم داریم اما یک چیز در جمع ما کم است و آن شهید است و من متوجه شوم که آخرین دیدار ماست و آخرین شب حضور در کنار من است.