نام پدر : تقی
تاریخ تولد :1338/10/04
تاریخ شهادت : 1361/01/03
محل شهادت : دزفول

زندگی نامه

     شهيد «ناصر روحاني»

نام پدر: محمّدتقي

نامش «ناصر» بود و سوّمين ثمره زندگي «محمّدتقي و فاطمه»، كه در 4/10/1338 قدم به كاشانه آن­ها گذاشت. زوجي كه با پيشه كشاورزي، در روستاي «بنجيكول» نوشهر روزگار مي­گذراندند.

به دليل مهاجرت خانواده، دوره ابتدائي ناصر در روستاي «حسن­آباد» سپري شد. اما دانش­آموز پايه سوم راهنمائي در زادگاهش بود كه به دلايلي از ادامه تحصيل انصراف داد.

ناصر اوقات فراغتش را با انجام رشته­هاي فوتبال و شنا و كمك به پدر و مادر مي‌گذراند.

بنا بر گفته­ خانواده: «او فردي متواضع و خوشرو بود و در مقابل مشكلات، صبور. نسبت به والدين نيز، نهايت ادب و احترام را به‌جا مي‌آورد.»

در بيان تقيّدات ديني ناصر، همين بس كه در انجام واجبات و ترك محرّمات، كوشا بود و نسبت به اداي نماز شب، مقيّد. معتقد بود که باید خودسازی کنیم تا  دست‌مان از هر نظر در برابر مخالفان دین پر باشد.  علاوه بر آن، به ديگران توصيه مي‌كرد كه در جهت رضاي خدا حركت كنيد و به او توكل داشته باشيد.

حضور در محافل سياسي، توزيع اعلاميه­ و پوسترهاي امام خميني، از جمله فعاليت­هاي اين نوجوان مبارز به شمار مي­رود.

اين رزمنده متعهد، در اوّلين اعزام خود از سپاه نوشهر، راهي دزفول شد. او كه يك دوره آموزشي را در پادگان امام حسين (ع) تهران سپري كرده بود، در سِمَت فرماندهي گروهان نيز، خدمات ارزنده­اي از خود به يادگار گذاشت.

و سرانجام، ناصر در 3  فروردين 1361، طي عمليات فتح­المبين در دزفول، به جمع هم‌رزمان شهيدش پيوست. سپس، با بدرقه اهالي قدرشناس حسن­آباد، در بوستان شهداي اين روستا به خاك سپرده شد. 


وصیت نامه

                                                *وصیت نام شهید ناصر روحانی*

 

 

                                                                            بسمه تعالی

«انا لله وانا الیه راجعون»

«همه از خداییم وبه سوی او رجعت می کنیم»

به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران و بیاد حضرت حجت ابن الحسن عسکری(عج) و باسلام به ابراهیم زمان امام خمینی و با درود به تمامی شهیدان از کربلای امام حسین(ع)گرفته تا تمامی کربلاهای ایران، سخنم را شروع می کنم:

اینک که کشور ایران می رود تا به ثبات کامل برسد، چون ثبات کشور ثبات اسلام است ابرقدرت های جهان دست به توطئه زدند، یک روز جریان طبس را پیش کشیدند و روز دیگر توطئه دیگری را طرح ریزی کردند، یک روز ایران را مورد محاصره اقتصادی قرار دادند وغیره ولی دیدند مسلمانان ایرانی با گرفتن روزه محاصره اقتصادی را درهم می شکنند، پس اینک رژیم دست نشانده بعثی عراق که از نوکرهای سرسپرده آمریکا در منطقه می باشد، به دستور آمریکا جنایتکار دست به حمله نظامی زده است. اکنون که به جنگ می روم هیچ به خاطر کینه ورزی یا مسئله خاک نیست. اگر رژیم عراق یک کشور اسلامی و ایران یک کشوری غیر اسلامی  می بود در صورت وقوع جنگ هیچ به جنگ نمی رفتم. رفتن من به جبهه جنگ که تنها جنگ دونیروی جنگنده نیست، بلکه جنگ بین اسلام وکفر میباشد، فقط جهت احیای اسلام و حکومت اسلامی و صدور آن میباشد. از خداوند بزرگ می خواهم که یک لحظه و یک آن مرا به خود وانگذارد و از خداوند می خواهم تا به ما یاری دهد و از کسانی باشیم که سرمایه جانشان را به پیشگاه او تقدیم داریم.

سخنی با پدر گرامی:

پدر! امید دارم که مرا مورد عفو خود قرار بدهی چون نتوانستم فرزند خوبی برای تو باشم. دومورد سخن مورد نظر می باشد، امیدوارم که با توجه به دو مطلب زیر بتوانیم خود را در مسیر الله قرار بدهیم:

یک اینکه: سعی کنید مردم را با گفتار ورفتار خود به امت،  امر به معروف ونهی از منکر کنید.مسئله دیگر اینکه سعی کنید جهت گرفتن حق خود از زور و نزاع بپرهیزید، همانطوری که در قرآن کریم داریم که می فرماید:«ولا تنازعوا وتفشلوا وتذهب ریحکم»نزاع ودرگیری ایجاد نکنید که قدرت شما کم می شود.

سخنی با مادر وخواهران وبرادران:

مادر! امیدوارم که اصلا ناراحت نباشید وگریه و زاری نکنید که می دانم نمی کنید. سخنی که با شما خواهران و برادران دارم این است که امید دارم پشتیبان ولایت فقیه و امام خمینی باشید و در راه او گام بردارید، به قوت خود باقی باشید و دیگر اینکه علی (ع) می فرماید: بارفتار خود امربه معروف ونهی از منکر کنید و قبل از آنکه دیگران را به انجام کاری تشویق یا برحذر دارید آن عمل را درخود عملی کرده و به اثبات برسانید.

درپایان امید دارم که 3/2پول خود را صرف جبهه و جنگ نمایید.در پایان همه شما را به خدای بزرگ می سپارم.

                                                                                                                       قربان همه شما - ناصر روحانی