نام پدر : رحمت
تاریخ تولد :1335/12/20
تاریخ شهادت : 1365/02/14
محل شهادت : فاو

خاطرات

مادر شهید ـ ساویه ـ می گوید : عروسی شهید در زمان طاغوت بود برای عروسی ایشان ما مطرب دعوت کردیم با دیدن مطرب اعتراض کرد و گفت:« یا من یا مطرب!»  و گفت:« اگر مطرب باشد من عروسی را ترک می کنم» و حرف هیچ کس در ایشان تأثیر گذار نشد و قهر کرد و رفت تا ما مطرب را رد کردیم و ایشان آمد

اگر از کسی بدی می دید با خوبی رفتار می کرد تا آن طرف به اشتباهش پی ببرد وقتی در عید قربان گوسفند قربانی می کرد همه ی آن را به افراد نیازمند می داد .چون پیرو امام بودند و برای این که بتوانند ماه رمضان را روزه بگیرند و چون محل کار و خانه شان دارای مسافت طولانی بود 1 ماه مرخصی بدون حقوق می گرفتند .

ایشان خیلی با گذشت بودند یکی از خاطراتی که همکارش تعریف می کرد این بود که از بانک وامی گرفته بود که خیلی به آن وام احتیاج داشت یکی از دوستانش به ایشان گفت اگر به این پول نیاز نداری به من بده ، ایشان هم با توجه به نیازی که به این پول داشتند قبول کردند

 

همرزم شهید ـ حسین غلامی ـ می گوید : خانم بنده تعریف می کرد یک روز شهید به خانه ما آمد در حالی که در دستش تخم مرغ بود تا خبری از احوال خانواده ما بگیرد یکی از فرزندانم به سمت تخم مرغ ها رفت و شهید وقتی دید بچه ها دل شان تخم مرغ می خواهد همه ی تخم مرغ ها را بین بچه ها تقسیم کرد و رفت .

 

پسرعموی شهید ـ محمد جواد رنجبر ـ می گوید : یکی از دوستانش تعریف می کرد وقتی ایشان مجروح شد توان حرکت نداشت چند نفر آمدند تا او را به عقب ببرند قبول نکرد و گفت:« واجب دیگران هستند و من امدادگر هستم و خودم را درمان می کنم» که بعداً به علت تاریکی هوا در منطقه ماند و شهید شد .