نام پدر : مهرعلی
تاریخ تولد :1330/03/01
تاریخ شهادت : 1366/04/01
محل شهادت : ماووت

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید قربانعلی رنجبر*

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یتقلون وعدا علیه حقا فی التورائه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من ا... فاستبشرو [] الذی بایعتم به و ذالا هوالفوز العظیم. (سوره توبه آیه 110)

ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت (دکتر مظلوم بهشتی)

با سلام و درود بی کران بر پیامبران اعظم بالاخص به سرور آنان و خاتم آنان حضرت خاتم النبیین محمد (ص) و آل طاهرینش و سلام و درود ایزدمنان بر سلسله پاک اوصیاء ا... بالاخص به خاتم آنان حضرت مهدی (عج) سلام و درود قادر متعال بر رهبر انقلاب روح خدا خمینی رهبری که از محمد (ص) و از حضرت ابراهیم مبارزه با بت و ذبح اسماعیل و از حضرت موسی مبارزه با فرعون و عصای معجزه آسا و از حضرت عیسی دم مسیحائی و از حضرت یوسف جمال و زیبائی و از حضرت ایوب صبر و شکیبائی و از حضرت خاتم مبارزه با کفر و شرک و نفاق و از مولای علی (ع) زهد و تقوی و سحر کلام را به ارث برده و همچون نوح ناخدای کشتی نجات شد و عاشقان نجات و آزادی را به ساحل حق رهنمون گردید و سلام بر آنان که با انتخاب مرگ سرخ بار دیگر گوی سبقت را از ملائکته ا... ربوده و عالمی، عالمیان را متحیر از ایثار و شجاعت و گذشت خود نمودند و خط خونین حسینی را در این سرزمین ترسیم نمودند و بدینطریق بار دیگر حیات اسلام و قرآن را در این مملکت بیمه نمودند اینک اینجانب قربانعلی رنجبر چند کلامی به عنوان وصیت نامه با شما سخن دارم خطاب من به شما انقلابیون قبل از انقلاب و دلسوزان واقعی اسلام و قرآن و یاوران واقعی امام و حامیان محرومان مستضعفان و زجر کشیدگان و لبیک گویان به ندای هل من ناصر حسین زمان است که از دل و از اعماق جانم با همه وجودم آنرا لمس نموده ام امید است که بر دل صاحبدلان نشیند و پرده از چهره بعضی جریانات بر دارد. هان ای حزب خدا مواظب باشید از آنجا که ابوجهلها و ابولهبها و ابوسفیانها را اسم نمی شود برد هنگامی که از مقابله مستقیم با اسلام و قرآن عاجز ماندند دست به دامن نیرنگها، خدعه ها، مکرها، حیله ها، فریبها زدند و چه جنایتها که نکردند و چه شکمها که ندریدند چه خانه ها که آتش نزدند چه اشکهای تمساح که نریختند چه بیرقها که نیافراشتند چه جنگی که برپا ننمودند چه آزارها و شکنجه ها که روا نداشتند چه حزب ها که تشکیل نداند چه شب نشینیها که نداشتند، چه تفرقه ها که نیانداختند چه فشارها که وارد نیاوردند چه ماسکها که بر چهره نزدند تا شاید بدین طریق بتوانند نور حق و نور محمد (ص) و بلکه بالاتر، نور خدا که در زمین بصورت دین اسلام جلوه گر شده را خاموش گردانند غافل از آنکه خدا این نور خود را برای همیشه و برای همه قرنها و همه عصرها و همه نسلها زنده و روشن نگه خواهد داشت و این مصلحت خدا تغییر ناپذیر است چه آنکه قرآن می فرماید یریدون لیطفؤا نورا... بافواهم و ا... متمم نوره و لو کره الفائزون. آری هان ای مسلمانان و پیروان پیرجماران اگر تا دیروز ناکثین و قاسطین و مارقین با فتنه ها و دسیسه ها و ماسکها و قرآن بالای نیزه زدنها خواستند جلوی اجرای عدالت علی و حکومت او را به اندوختن زر و زور و [ ] همت گماشته اند و به عناوین مختلف با ملت اسلام و با امام امت و دولت مکتبی و نیروهای جبهه رفته مخالفت های علنی و مخفی و موضعگیری های موذیانه و خطرناک دارند و عده ای خشک مقدس مآب همان دوران امیرالمومنین نیز وجود دارند که جز نق زدن و پرداختن به کارهای جزئی و غیر ضروری کار دیگر ندارند احمقانه به حمایت از آنها پرداخته اند آری اینها خوب درک کرده اند که در لوای اسلام می شود ضربه به اسلام زد در لوای نماز می شود ضربه به انقلاب زد و در لوای دین می شود ریشه دین را برکند باید به این فرومایه گان و احمقهای بی شعور نماز خوان نفهم بگوئیم پس از گذشت قریب هفت سال جنگ حق علیه باطل آیا باز هم سزاوار است در خانه بنشینیم نه تنها به جبهه و جنگ نمی رویم بلکه افرادی که مستقیم و غیرمستقیم و دولتی که تمام توانش را در رابطه با دفع تجاوز شرق و غرب و صدام بکار برده را تضعیف نمائیم آیا این خیانت به خدا و اسلام و قرآن نیست شما ای خود فروختگان ای گرگها در لباس میش اگر دین ندارید آزاد مرد باشید اگر خود جرأت و مردانگی مبارزه در راه خدا ندارید با شیطنت های گوناگون سد راه خدا و قانون خدا و دولت اسلامی نشوید ای طلحه ها ای زبیرها ای شریح قاضی ها ای ابوموسی اشعری ها خوب است قدری به تاریخ صدر اسلام برگردید و مطالعه نمائید و ببینید آنها که قبل از شما در مقابل حق و اسلام و علی (ع) دست به مخالفت  زده بودند کاری از پیش نبردند و سرانجام جز خفت و خواری و ذلت و لعن ابدی نصیبشان نشده و شما نیز منتظر همان دستاورد آنان باشید که انشاءا... تا مرگ سراسر ذلت و خواری تان فرا رسد آری ما با خون مان با قلبمان با اعضاء و جوارح مان و سرانجام با همه وجودمان با امام رهبر کبیر انقلاب بیعت نمودیم که آخرین قطره خون و تا آخرین نفس و تا آخرین نفر و تا آخرین خانه او را تنها نخواهیم گذاشت و دست از مبارزه با شرق و غرب بر نخواهیم داشت و از راه حق و خط امام و خط روحانیت اصیل پیرو امام درو نخواهیم شد.

گذشت آن زمان که بعضی از ماها به تحریک شماها ناآگاهانه مظلوم بهشتیها را ناسزا می گفتیم امروز روحانیت در خط ولایت فقیه ودر خط امام خوب توانست از عهده امتحانات خود در جبهه جنگ در صحنه سیاست و غیره برآرید آری روحانیت مخلص متعهد در رأس آنان حضرت امام و یاران باوفایش آیه ا... منتظری در قلب ما جای دارند دشمنان کج اندیشان بدانند با چند تا طرفداری کردن از سرمایه دارا بی دین و با برگرداندن ثروت خان های فراری و یا پشتیبانی کردن از ساواکیها و زیرپا گذاشتن حق بچه های مخلص و یا با صدور چند حکم کزائی که جز به نفع سرمایه دار ساواکی و فراری از انقلاب نمی توانند قلب ما را از اسلام و امام و روحانیت پاکباخته جانباز فداکار چرکین کنند ما با در نظر داشتن تجربه تلخ تاریخ هیچگاه از امام و یاران واقعی امام بالاخص روحانیون مبارز این مشعلداران هدایت جامعه دور نمی شویم و صحنه را برای خفاشان و کرکسان خالی نمی گذاریم برادر و خواهر مسلمان درد دل بسیار است وقت اندک اما در[] کلام به تو عرض می کنم که اگر هر کدام از ماها بخواهیم بعد از گذشت هفت سال از جنگ به جبهه نرویم باید در ایمان و اسلاممان شک کنیم اسلام دین جهاد و نبرد با کفار و مشرکین و منافقین است زندگی انبیاء بالاخص پیامبر اسلام سراسر جهاد و مبارزه است زندگی مولا علی سراسر جهاد و مبارزه و سرانجام شهادت[] سد نمایند امروز همان قاسطین و ناکثین و مارقین بر علیه انقلاب اسلامی و رهبر کبیر امام خمینی قد برافراشتند و گاهی با روشن کردن آتش مخالفت در کردستان گاهی در گنبد، زمانی آذربایجان و لحظه ای در خوزستان و غیره بیرق کفر و نفاق بر علیه انقلاب به نشانه کشیدند و برای رسیدن به اهداف شیطانی خود چه انسانهای را که نکشتند چه خیانتها که نکردن چه زخمها که بر دل ملت ما وارد نکردند چه عهدشکنی ها که نکردند چه بلواها که برپا ننمودند چه خونها که جاری ننمودند چه بمبها که نگذاشتند چه چپاولها که نکردند چه گرانفروشیها که نکردند چه خوش خدمتیها که به امریکا و صدام نکردند چه شخصیتهای روحانی را ترور و شهید نکردند چه موانع ها که سر راه انقلاب نگذاشتند چه گودالها که جلوی امت حزب ا... حفر ننمودند چه زخم زبانها که نزدند چه شماتتها که نکردند، آری اینان وارثان به حق یزیدند اینان وارثان بحق معاویه ها، ابوجهلها و ابولهبها هستند آری اینان از تبار منصور دوانقیها، حجاجها، مأمونها، هیتلرها، رضاشاها و غیره هستند که کوچکترین خیانتشان و کم ترین جنایتشان کشتن مسلمین و خداپرستان است و در مسیر حکومت طاغوتی از هیچ جنایتی هر چند وحشتناک روی گردان نبوده و نیستند آری اینان فرزندان خلف پادشاهان ظلم و ستمگر هستند هنگامی که به نیروی مخالف خود دست یابند شکم می درند چشم کور می کنند پوست سر در می آورند و در کاسه سر مظلومان و بی گناهان شراب پیروزی زهر مار می کنند پای کوبان، رقص کنان با چهره ای بشاش و خندان جنایت و آدمکش خود را جشن می گیرند آری این درندگان این بوزینگان این از خدا بی خبران این سیه رویان این جنایتکاران این قتالان این خود فروختگان پس از اینکه دیدند انقلاب اسلامی به رهبری پیامبرگونه حضرت امام به پیروزی رسید و می رود که با درهم شکستن همه موانع و سدها به پیروزی نهائی نائل آید برای حیات خود و اربابان خود احساس خطر نموده اند که خواب، استراحت و آرام را بر خود حرام نموده و با خدایگان دروغین خود یعنی[] و اسرائیل و[] شهد بسته اند که تا انقلاب نوپا این کودک نوزاد را از بین نبرند آسوده ننشینند غافل از اینکه این انقلاب نوپا و این کودک نوزاد همچون علی است که در گهواره اژدها را از سر تا دم پاره می کند، بتها را سرنگون می سازد و همچون عصای موسی تمام سحر و جادوگران و ساحران را می درد آری آنان سنت کم یتغیر خدا را فراموش کرده اند، که در قرآن خداوندی فرماید انهم الهم المفصورون: لذا دشمنان احمق این انقلاب اسلامی هر روز تیر جدیدتری به چله کمان گذاشته و با کمال قدرت قلب انقلاب را ناجوانمردانه نشانه گرفته اند الحمدلله خدا شر همه را دفع نموده و سرانجام نیز آخرین نیرنگ خود را که همان جنگ تحمیلی بوده از چله کمان رها کرده اند تا شاید بوسیله جنگ تحمیلی ملت ایران و مقاوم ما را خسته کنند و از کنار امام دور کنند تا به اهداف شیطانی خود دست یابند همزمان با شروع جنگ تحمیلی تروریستهای اقتصادی این زالوهای ناجوانمردانه در بین کوچه و بازار به مکیدن خون مسلمانان و یاران وفادار اسلام و انقلاب در این مملکت دست یازیده اند آری اینان روی خون و جسد شهیدان قدم می گذارند و تجارت حرام می کنند زر می اندوزند هر چند گاه یکبار مثل مشرکین صدر اسلام دولت اسلامی و ملت ایثارگر ما را در تنگناهای اقتصادی قرار می دهند این از خدا بی خبران بویی از وجدان اسلامی و انسانی نبرده اند ایثار و مقاومت رزمندگان را نادیده انگاشته اند فرعون وار []

است زندگی مولا حسین بین علی نیز سراسر جهاد و مبارزه و شهادت پیروزی خون بر شمشیر است زندگی ائمه اطهار نیز مملو از جهاد و ایثار است امید است بیدار شویم و هدایت گردیم و گرد غفلت از چهره بزدائیم در خاتمه تذکراتی چند را لازم می دانم 1- برادران و خواهران مسلمان امروز حمایت از امام و اطاعت از آن حضرت یکی از مهمترین و حساسترین وظیفه هر فرد مسلمان است باید نشان بدهیم که وظیفه شناس ترین هستیم لذا سراپا گوش به فرمان امام باشیم تا ضرر نکنیم 2- تو ای برادر مسلمان باید بدانی امروز بی تفاوت بودن در قبال جنگ گناهی نابخشودنی است حال که شرق و غرب و صدام ناموش تو را، کشور تو را انقلاب تو را مورد تجاوز قرار داده اند تو باید با غیرت علی گونه خود به دفاع برخیزی که نشستن و صلح و سازش و دم فرو بستن حرام است 3- تو ای خواهر مسلمان باید بدانی که یک راه برای نفوذ دشمن باقی مانده و آن اشاعه فساد و گناه و معصیت است که اصولاً از ناحیه زنها و دختران بی حجاب از خدا بی خبر صورت می گیرد نکند تو نیز تیری بر چله کمان دشمن باشی و با بی حجابی خود قلب اسلام و انقلاب و خون شهدا را نشانه روی که اگر خدای نکرده چنین باشد جایگاهی در جهنم خواهی داشت 4- پدرم شما در طول زندگی حق بزرگی بر گردن من داری می دانم که نتوانستم دین تو و حق تو را ادا نمایم اما تو با مهر پدری ات مرا ببخش تا خدا انشاءا... در روز قیامت بر تو آسان گیرد 5- و اما تو ای مادر مظلوم، شبها نخوابیدی و تحمل رنج و مشکلات و استراحت خود ترجیح دادی تا بزرگم نمودی که من خود تا چند سال قبل شاهد درد و رنج و سختی تو بودم و همیشه از خدا می خواستم که روزی بتوانم دین خود را به تو اداء نمایم ای مادر تو بدان که پیامبر فرمود بهشت زیر پای مادران است مادرم اما تو امروز باید نداهی که پیامبر نیز فرموده است الجنته تحت ظلال السیوف بهشت زیر سایه شمشیرهاست پس مبادا از شهادت من ناراحت شوی و گریان باشی مادرم اگر در راه حق شهید شدم تازه توانستم به محتوای اسمم که قربانعلی است برسم مادرجان من اسمم قربانعلی است یعنی کسی که برای علی باید فدا شود آری برای امام علی، مظلوم تاریخ است باید فدا شد آری برای علی اکبر حسین نیز باید فدا شد پس شاد باش شیون مکن که دشمنان خدا و اسلام قرآن شاد خواهند شد و اگر تو گریان باشی روح من ناراحت است 6- برادران خوبم دیگر نیازی نیست که من به شما سفارش کنم چون شما خود بهتر به مسائل اسلام و قرآن آشنا هستید من هم در زندگی مدیون شماها خصوصاً برادر بزرگم صادق رنجبر، نقش اساسی در زندگی من داشت و من به فرزندانم سفارش می کنم که آنچه عموها خصوصاً عمو بزرگ می گویند گوش کنند هیچ وقت بدون اجازه عمو بزرگ کاری نکنند هر کاری که عمو بزرگ می گوید انجام دهید چون ایشان یعنی برادر بزرگم تام الاختیار در زندگی من است و من مدیون زحمات برادرم هستم چون هیچ وقت ما با هم جدا نبوده و از پسرانم می خواهم رفتار ما سه برادر را داشته باشند که در زندگی موفق خواهید بود.

و اما شما ای خواهران و خواهرزادگان و دامادها شما نیز هر کدام به اندازه خود در دوران زندگی یار و مددکار من بودید اما من نتوانستم به وظیفه ام در قبال شما عمل نمایم زندگی من برای شما خدمتی نبود امیدوارم شهادت من منشاء نعمات معنوی خداوند برایتان باشد و روز قیامت پیش اهل بیت روسفید باشید یادتان نرود انقلاب است جنگ است امام را دعا کنید و به هر اندازه که مقدور است به اسلام و انقلاب کمک کنید و در این راه در [] حجاب، نماز، تقوا اسلامی را رعایت کنید[] نکنید خدای نکرده برای شهادت من که دشمنان من شاد شوند 8- ای فرزندانم ای جگر گوشه گانم ای دختران و پسران خوبم می دانم که پدر خوبی برای شما نبوده ام دخترانم می دانم شهادت و مرگ پدر برای شما ناگوار است اما صبر و استقامت نزد خدا پسندیده تر از شکوه و گریه و زاری است اگر مرگ پدر برای شما سخت است بیاد حسین و اطفال او و اسارت رفتن اهل بیت او باشید پسرانم محمد مهدی، حسین، محسن کوچولو شما را به خدا می سپارم و از شما می خواهم که بزرگ شدید راه شهدا را بروید و در راه اسلام و قرآن کوشا باشید همیشه نماز و روزه، جهاد در راه خدا را فراموش نکنید نکند که دنبال شیطان صفتان بروید شماها باید با امام امت بیعت کنید و به دنبال امام عزیز برای نجات قدس عزیز که در چنگال اسرائیل غاصب به جهاد بروید تا اسرائیل از بین نرفته اسلحه را به زمین نگذارید مؤمن به خدا و پیامبر اسلام و ائمه اطهار باشید و در کارها با عموبزرگ و عمو کوچک مشورت کنید قرآن بخوانید مسجد بروید. 9- بالاخره به همه مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی و دشمنان امام بگوئید که بد راهی را در پیش گرفته اند و بد جایگاهی را در آخرت انتخاب نمودن کاری نیست اما حل مشکلات خدمت به محرومان رفع نابسامانیها تعمیر و ساختن خرابیهای دوران ستمشاهی و جنگیدن در برابر متجاوزین بعثی مردانگی می خواهد و عزت است و افتخار آمیز است به فرموده امام به دامن اسلام برگردید و دست از لجاجت و عناد بکشید و خود را از عذاب خدا نجات دهید.

به امید پیروزی نهائی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی.

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

خدایا خدایا از عمر ما بکاه بر عمر رهبر افزای.

رزمندگان اسلام پیروزشان بفرما

صدام و حامیان نابودشان بگردان

زیارت کربلا نصیب ما بفرما

اسیران حزب ا... آزادشان بگردان

مجروهان و معلولین شفا عنایت فرما.

وصیت نامه در اوایل جنگ نوشته ام در دفتر سال شرعی است لطفاً آنرا بخوانید و عمل نمائید.

12/3/66 – قربانعلی رنجبر

 

 

 

 


زندگی نامه

شهید قربانعلی رنجبر

فرزند: مهرعلی

به رنجبر آهو دشتی مشهور بود. در تاریخ 17/3/1330 «گرم رود» در شهرستان «ساری» به دنیا آمد. او تا پایان دوره ی ابتدایی درس خواند وبعد از آن به دلیل محرومیت ناشی از حکومت فاسد پهلوی ترک تحصیل کرد و بهکارپرداخت.
وضعیت مالی خانواده چندان مناسب نبود. پدر خانواده زمینی برای کشت در اختیار نداشت و از راه چوپانی امرار معاش می کرد.

قربانعلی بیش از پنج سال از زندگی اش نگذشته بود که کار و فعالیت را آغاز کرد و با به چرا بردن گاو و گوسفند به کمک خانواده شتافت. پس از چندی خانواده رنجبر برای گریز از وضعیت نامناسب معیشتی به شهرستان ساری مهاجرت کردند. اما نقل مکان به ساری نیز وضعیت بد اقتصادی خانواده را بهبود چندانی نبخشید.

پدر خانواده ناگزیر از راه باغبانی و خرید تخم مرغ از مناطق کوهستانی و فروش آن در شهر مخارج خانواده را تامین می کرد. در چنین شرایطی قربانعلی به مکتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت.

دوران تحصیل را در مدرسة "مصطفی"در" ساری" آغاز کرد اما به علت فقر خانواده تحصیل را رها کرد. ابتدا در مغازة شخصی به نام حاجی "غفرانی" شروع به کار کرد و سپس در کارگاه موزاییک سازی مشغول به کار شد. مدتی به نقاشی ساختمان مبادرت ورزید.

با ورود به دوران نوجوانی، وضعیت اقصادی خانواده اندکی بهبود یافت و موفق شدند زمین کشاورزی خریداری کنند. در این دوران به تحصیل دروس مذهبی علاقه مند شد و در محضر یکی از روحانیون معروف به نام حاج آقا "شفیعی" همچنین آقای "پیش نمازی" به تحصیل دروس مذهبی پرداخت.

به تدریج تحولات روحی محسوسی در وی ایجاد گردید. به مسجد می رفت خصوصاً قرآن و نهج البلاغه علاقه مند بود و علیه کسانی که خلاف موازین اسلامی رفتار می کردند، جبهه می گرفت و به تندی رفتار می کرد.

در همین ایام به پیشنهاد دایی خود و علی رغم رضایت پدر با خانم "رقیه حیدری" ازدواج کرد. پس از ازدواج نارضایتی پدر بر ورابط او با خانواده تأثیر گذاشت و ارتباط او را با خانواده محدود کرد.

نخستین فرزند قربانعلی در سال 1350 به دنیا آمد و نام "زهرا" را بر او نهادند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی به علت شرکت در تظاهرات و راهپیماییها تحت تعقیب قرار و دستگیر شد. سپس در درگاه نظامی گرگان محاکمه و به مدت یک ماه در زندان ساری زندانی گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 از 23 بهمن 1357 به مدت پنج ماه در کمیتة انقلاب اسلامی مشغول شد. در فاصلة سالهای 1358 تا 1360 یعنی زمان عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان مسئول گروه جنگل در واحد عملیات منطقه 3 مازندران در پایگاه "ساری" به انجام وظیفه پرداخت. سپس به مناطق جنگی اعزام شد. ابتدا در جبهه های غرب در سرپل ذهاب باختران حضور یافت و به سمت فرمانده ی دسته برگزیده شد.

با مراجعت از جبهه مسئولیت سازماندهی بسیج را در واحد عملیات بسیج منطقة سه مازندران را به عهده گرفت. مدتی بعد بار دیگر به مناطق عملیاتی رفت و مسئولیت واحد عملیات قرارگاه حمزه در مریوان را از تاریخ 15 فروردین 1361 تا 27 بهمن 1362 بر عهده گرفت.

پس از آن در تاریخ 28 بهمن 1362 به سمت فرماندهی گروهان از گردان یا رسول اللّه منصوب شد. تا تاریخ 15 مهر 1363 در این سمت باقی ماند. پس از بازگشت از جبهه در ستاد خاتم الانبیاء به جمع آوری کمکهای مردمی و اجناس مبادرت می کرد.

به اطرافیان می گفت در جبهه گاه به رزمندگان غذا نمی رسد و مجبورند از گیاهان تغذیه کنند. با خانواده و اهل فامیل رفتاری صمیمانه داشت. به گفتة پدرش به هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می خورد و در حل مشکلات به همه کمک می کرد. گاهی اوقات که قادر به حل مشکلات مالی دیگران نبود، قرض می گرفت. اشتباه و خطای فرزندان را از راه نصیحت اصلاح می کرد. همواره به آنها توصیه می کرد در انتخاب دوستان خود دقت کنند. و با افراد با ایمان و اهل نماز و با خانواده مذهبی رفت و آمد کنند.
قربانعلی مسئولیت فرماندهی گردان علی بن ابی طالب از لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت. در جریان عملیات فتح شهرک ماووت عراق در منطقه عملیاتی غرب، به همراه چند تن از سرداران دیگر نظیر حاج حسین بصیر که در این عملیات به شهادت رسید. ـ قصد داشتند شهرک مذکور را فتح کنند.

در همین حین به داماد خود آقای کلاگر گفت : «هر یک از ماه زودتر به شهادت رسید دیگری پیکرش را به عقب بازگرداند تا به دست خانواده برسد.»

سرانجام قربانعلی رنجبر در جریان عملیات فتح ماووت در تاریخ 1 تیر 1366 در منطقة عملیاتی غرب در اثر اصابت ترکش به شانة راست به شهادت رسید.

 به هنگام شهادت نام امام زمان (عج) را بر زبان داشت و از همرزمان طلب آب کرد. جسد او مدتی در منطقة عملیاتی باقی ماند و پس از کشف به آهودشت انتقال یافت و در آرامگاه "ملا مجدالدین"در "ساری" به خاک سپرده شد