شهید قربانعلی رنجبر
فرزند: مهرعلی
به رنجبر آهو دشتی مشهور بود. در تاریخ 17/3/1330 «گرم رود» در شهرستان «ساری» به دنیا آمد. او تا پایان دوره ی ابتدایی درس خواند وبعد از آن به دلیل محرومیت ناشی از حکومت فاسد پهلوی ترک تحصیل کرد و بهکارپرداخت.
وضعیت مالی خانواده چندان مناسب نبود. پدر خانواده زمینی برای کشت در اختیار نداشت و از راه چوپانی امرار معاش می کرد.
قربانعلی بیش از پنج سال از زندگی اش نگذشته بود که کار و فعالیت را آغاز کرد و با به چرا بردن گاو و گوسفند به کمک خانواده شتافت. پس از چندی خانواده رنجبر برای گریز از وضعیت نامناسب معیشتی به شهرستان ساری مهاجرت کردند. اما نقل مکان به ساری نیز وضعیت بد اقتصادی خانواده را بهبود چندانی نبخشید.
پدر خانواده ناگزیر از راه باغبانی و خرید تخم مرغ از مناطق کوهستانی و فروش آن در شهر مخارج خانواده را تامین می کرد. در چنین شرایطی قربانعلی به مکتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت.
دوران تحصیل را در مدرسة "مصطفی"در" ساری" آغاز کرد اما به علت فقر خانواده تحصیل را رها کرد. ابتدا در مغازة شخصی به نام حاجی "غفرانی" شروع به کار کرد و سپس در کارگاه موزاییک سازی مشغول به کار شد. مدتی به نقاشی ساختمان مبادرت ورزید.
با ورود به دوران نوجوانی، وضعیت اقصادی خانواده اندکی بهبود یافت و موفق شدند زمین کشاورزی خریداری کنند. در این دوران به تحصیل دروس مذهبی علاقه مند شد و در محضر یکی از روحانیون معروف به نام حاج آقا "شفیعی" همچنین آقای "پیش نمازی" به تحصیل دروس مذهبی پرداخت.
به تدریج تحولات روحی محسوسی در وی ایجاد گردید. به مسجد می رفت خصوصاً قرآن و نهج البلاغه علاقه مند بود و علیه کسانی که خلاف موازین اسلامی رفتار می کردند، جبهه می گرفت و به تندی رفتار می کرد.
در همین ایام به پیشنهاد دایی خود و علی رغم رضایت پدر با خانم "رقیه حیدری" ازدواج کرد. پس از ازدواج نارضایتی پدر بر ورابط او با خانواده تأثیر گذاشت و ارتباط او را با خانواده محدود کرد.
نخستین فرزند قربانعلی در سال 1350 به دنیا آمد و نام "زهرا" را بر او نهادند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی به علت شرکت در تظاهرات و راهپیماییها تحت تعقیب قرار و دستگیر شد. سپس در درگاه نظامی گرگان محاکمه و به مدت یک ماه در زندان ساری زندانی گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 از 23 بهمن 1357 به مدت پنج ماه در کمیتة انقلاب اسلامی مشغول شد. در فاصلة سالهای 1358 تا 1360 یعنی زمان عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان مسئول گروه جنگل در واحد عملیات منطقه 3 مازندران در پایگاه "ساری" به انجام وظیفه پرداخت. سپس به مناطق جنگی اعزام شد. ابتدا در جبهه های غرب در سرپل ذهاب باختران حضور یافت و به سمت فرمانده ی دسته برگزیده شد.
با مراجعت از جبهه مسئولیت سازماندهی بسیج را در واحد عملیات بسیج منطقة سه مازندران را به عهده گرفت. مدتی بعد بار دیگر به مناطق عملیاتی رفت و مسئولیت واحد عملیات قرارگاه حمزه در مریوان را از تاریخ 15 فروردین 1361 تا 27 بهمن 1362 بر عهده گرفت.
پس از آن در تاریخ 28 بهمن 1362 به سمت فرماندهی گروهان از گردان یا رسول اللّه منصوب شد. تا تاریخ 15 مهر 1363 در این سمت باقی ماند. پس از بازگشت از جبهه در ستاد خاتم الانبیاء به جمع آوری کمکهای مردمی و اجناس مبادرت می کرد.
به اطرافیان می گفت در جبهه گاه به رزمندگان غذا نمی رسد و مجبورند از گیاهان تغذیه کنند. با خانواده و اهل فامیل رفتاری صمیمانه داشت. به گفتة پدرش به هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می خورد و در حل مشکلات به همه کمک می کرد. گاهی اوقات که قادر به حل مشکلات مالی دیگران نبود، قرض می گرفت. اشتباه و خطای فرزندان را از راه نصیحت اصلاح می کرد. همواره به آنها توصیه می کرد در انتخاب دوستان خود دقت کنند. و با افراد با ایمان و اهل نماز و با خانواده مذهبی رفت و آمد کنند.
قربانعلی مسئولیت فرماندهی گردان علی بن ابی طالب از لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت. در جریان عملیات فتح شهرک ماووت عراق در منطقه عملیاتی غرب، به همراه چند تن از سرداران دیگر نظیر حاج حسین بصیر که در این عملیات به شهادت رسید. ـ قصد داشتند شهرک مذکور را فتح کنند.
در همین حین به داماد خود آقای کلاگر گفت : «هر یک از ماه زودتر به شهادت رسید دیگری پیکرش را به عقب بازگرداند تا به دست خانواده برسد.»
سرانجام قربانعلی رنجبر در جریان عملیات فتح ماووت در تاریخ 1 تیر 1366 در منطقة عملیاتی غرب در اثر اصابت ترکش به شانة راست به شهادت رسید.
به هنگام شهادت نام امام زمان (عج) را بر زبان داشت و از همرزمان طلب آب کرد. جسد او مدتی در منطقة عملیاتی باقی ماند و پس از کشف به آهودشت انتقال یافت و در آرامگاه "ملا مجدالدین"در "ساری" به خاک سپرده شد