1.    پدرو مادرم! این شهادت هدیه الهی است که از جانب خدای تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق آن هستند می رسد و این شهادت هاست که باعث می شود اخلاق اسلامی و انقلاب و اسلام پیشرفت بکند.

2.    من برای این به جبهه آمدم که وظیفه ی الهی خود را که خدمت به خداست، ادا کرده باشم. وظیفه هر مسلمان است که در راه خدا به خلق خدمت کند.

3.    «ألا بذکرالله تطمئن القلوب» همانا با یاد خدا دل ها در آرامش می باشد و همیشه به یاد خدا باشید و در راه خدا حرکت کنید که به هدف بزرگی که می خواهیم برسیم.
   
4.    وصیت می کنم دنباله رو آیه شریفه« یا ایّها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوالرسول و اولی الامرم منکم» باشید.

5.    در بین نمازهایتان امام و رزمندگان را دعا کنید که به دعاهای شماست که این انقلاب پا برجا می ماند.

6.    پدرجان و مادرجان! برای من گریه نکنید و نشانه ی انسان مؤمن است که غم خود را در دل نگهدارد ولی همیشه شادی خود را نمایان سازد.

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

رحیم رنجبر ، ـــــــــــ

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

9/12/1346، شهرستان بابلسر ، ـــــــــــ

3- نام و شغل پدر :

حسینعلی، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

کلثوم صنایع، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

سه فرزند، فرزند سوم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی : ـــــــــــ

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه – نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

تولد تا 7 سالگی در بهنمیر شهرک باقر تنگه و باقی عمرشان را در روستای کاله گذراندند.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی عیسی خرازی بابلسر (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی طالقانی بابلسر (3 سال)

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در انجام کارهای مزرعه یاری رسان والدین بود و به صافکاری نیز می رفت.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

ـــــــــــ ، بخاطر مشکل اقتصادی ترک تحصیل کرد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

تاریخ 19/6/65 از سپاه بابلسر، لشگر 25 کربلا، با عضویت سرباز به اهواز اعزام شد. ـــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

تمام سعی خود را می کرد تا با کار کردن، مشکلات خانواده را کم کند و آسایش و رفاه را در جود تک تک آنان ببیند. به همه اعضای خانواده علاقه مند بود و ارزش زیادی برای آنان قائل بود.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــ ، به مدت 3 الی 2 سال در صافکاری مشغول به کار بود.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــ ، آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

عشق و علاقه زیادش نسبت به امام خمینی در شخصیت وی تاثیر بسزایی گذاشت.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

از همان کودکی در برنامه های بسیج شرکت می کرد. خصوصاً اینکه اکثر شب ها به نگهبانی می رفت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ـــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

تاریخ 5/4/66 در بانه بر اثر شیمیایی از کل اعضای بدن (داخلی) مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

تاریخ 4/3/67 در شلمچه عملیات پدافندی بر اثر اصابت ترکش به درجه شهادت نائل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و مطهر ایشان 8/3/67 در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) بابلسر خاکسپاری شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پسرخاله شهید می گوید: ما از کودکی در یک منزل با هم زندگی می کردیم. او هم بازی خوب دوران کودکیم بود در مقایسه با ما از همه نظر خصوصاً پاکدامنی زبانزد خانواده بود. از همان اوان شروع به خواندن نماز کرد و با بچه های بسیجی رفت و آمد داشت با وجود اینکه سن زیادی نداشت اما فعالیت می کرد. هیچ گاه نمازش ترک نمی شد. و روزه اش را مرتب می گرفت. ایشان چراغ راه من بودند همیشه سعی می کرد که به بنده توجه کند مثلاً ماه رمضان با هم سحری می خوردیم که یادآور این باشد که روزه واجب است و فراموش نکنیم. رفتارش اسوه و الگوی خوبی برای ما بود. با وجود اینکه در یک خانه ای مستضعف زندگی می کردیم اما او سعی می کرد دست ما را بگیرد نه تنها ما، بلکه هر کسی که از او طلب کمک می کرد. کوتاهی نمی کرد. خیلی صبور و مقاوم بود. با همه سختیها و مشکلات مبارزه می کرد.اوقات بیکاری اکثراً به ورزش می پرداخت و با دوستانش به تکواندو می رفت. عضو بسیج بود و در این نهاد فعالیت می کرد و همه را به سمت و سوی بسیج می کشاند.

یادم می آید زمانی که به مرخصی می آمد مشغول کار بنایی می شد. پول را جمع می کرد و برای همرزمان خود آجیل می خرید و می گفت یک هفته ای که من نیستم این یک کیلو را برای آنان می فرستم.

ماه رمضان بود و موقع افطاری ما رفتیم نانوایی و 3-2 قرص نان برای افطار خریداری کردیم در راه که می آمدیم خانمی را دیدیم که به ما گفت من یتیم دارم و نان نگرفتهام رحیم همه نان را به او داد. بنده به او گفتم: ما برای افطار خودمان چیزی نداریم.

جواب داد اشکال ندارد خدا می رساند وقتی به منزل رسیدیم دیدیم همسایۀ ما برای ما نان آورد اینجا بود که به این جمله رسیدم از این دست بدهی از آن دست می گیری.

 

 

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد