نام پدر : علیرضا
تاریخ تولد :1347/03/04
تاریخ شهادت : 1363/11/06
محل شهادت : چنگوله

وصیت نامه

1.    به جهانخواران شرق و غرب بگویید، که اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند و اگر گلوله هایتان قلبم را سوراخ کند، آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی و آرزوی فروختن دینم را به گور خواهید برد و به آنها بگویید که اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنند و اگر پاره های تنم را با آتش بسوزانند و اگر خاکسترم را به دریا بریزند، از دل امواج خروشان دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد می زنم، اسلام پیروز است، کفرو نفاق نابود است.

2.    مادر جان مرگ من در راه اسلام است و شهادت من جوشش در جوانان به وجود می آورد، البته نه تنها مرگ من بلکه تمامی شهیدانی که در راه اهداف مقدس اسلام کشته شده اند، تو نیز خوشحال باش که فرزندت را در راه اسلام از دست میدهی.

3.    آیا کسی به خود اجازه می دهد که با چشم خود ببیند که جنایتکاران و متجاوزان دست بسوی اسلام، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آنرا داشته باشند و سکوت اختیار کند؟

4.    پروردگارا! مرزهای کشور اسلامی را از حمله ی دشمنانت در پناه خودت محفوظ بدار.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

محمودرضا رنجبری شاره

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

4/3/1347 ـ روستای شاره ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

علی رضا رنجبری ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

حلیمه تقی پور ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند پنجم می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای فراگیری قرآن به مکتب خانه می رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان تدین شاره ـ بابل ـ روستای شاره

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی صبح آزادی ـ بابل ـ روستای پیچ کلا

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ــــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کار کشاورزی به خانواده کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید به دلیل رفتن به جبهه ترک تحصیل کرد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید به پدر  مادر احترام می گذاشت و با آن ها به نیکی رفتار می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

کشاورزی

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) و شهید مطهری بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید عضو بسیج محل بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

2/8/63 ـ بابل ـ سپاه ـ دهلران (چنگوله ) ـ آفندی

6/11/63 ـ بابل ـ سپاه ـ دهلران (چنگوله ) آفندی

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

3 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

امدادگر

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

دهلران (چنگوله ) 6/11/63 ـ اصابت ترکش به سر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

6/11/63 ـ گلزار شهدای شاره

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : شهید بسیار متواضع و فروتن بود و برخوردش با همه بسیار خوب بود . بسیار صادق ، امانتدار، با نظم و انضباط و وقت شناس بود .

برادر شهید : یک بار در محل ما درگیری شد و ما نمی توانستیم بیرون برویم و به شهید هم گفتیم که نرود اما شهید گفت که اگر عراقی ها بیایند به ناموس و کشور و خاک ما حمله کنند ما نباید به آن ها فرصت دهیم .