نام پدر : علی اصغر
تاریخ تولد :1341/07/01
تاریخ شهادت : 1365/02/26
محل شهادت : حاج عمران

زندگی نامه

                                 *زندگی نامه شهید حسین‌علی رنجبر*

 

نام پدر: اصغر

در سال 1341 در روستای «مُطهر عُلیا» از توابع بخش دابوی آمل، کودکی برخاسته از دامان پدر و مادری متدیّن و فداکار، با نام «علی‌اصغر و عذرا» به دنیا آمد.

سال‌های ابتدائی تحصیلی «حسین‌علی»، در زادگاهش طی شد. سپس، با گذر از مقطع راهنمایی در مدرسه «چهارده معصوم» واقع در «علی‌آباد»، وارد دبیرستان «لسانی» آمل شد و تحصیلاتش را تا پایه دوم متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه داد.

او که در دو سالگی از نعمت وجود پدر محروم شده بود، همواره یار و یاور مادر بود تا باری از دوشش بردارد.

در بیان خلق‌وخوی او، همین بس که فردی متواضع و گشاده‌رو بود و با دیگران رفتاری حسنه داشت. امانتدار بود و نسبت به بیت‌المال حساس.

کنار دیوار منزل آنها حمام قرار داشت. پدرش تصمیم گرفت با آجر دیوار حمام، دیوار منزل را ترمیم کند. حسین‌علی با این‌که در جبهه بود، وقتی از ماجرا باخبر شد، برای خانواده نامه نوشت وآنها را از این کار منع کرد. او گفت: آن آجرها بیت‌المال است.

حسین‌علی به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار اهمیت می‌داد.

او در جذب نوجوانان به بسیج و سپاه، بسیار می‌کوشید و از برپاکنندگان محافل دینی در محل بود و مطالعات گسترده‌ای در این زمینه داشت. نهج‌البلاغه می‌خواند و دیگران را نیز تشویق به انجام این کار می‌کرد.

«زهرا رحیمی»، بانوی مؤمنه‌ای بود که حسین‌علی در سال 1360 با او پیمان ازدواج بست. «علی» تنها ثمره این زندگی مشترک است.

حسین‌علی در 4 تیر 1362 به عضویت سپاه فیروزکوه در آمد و به عنوان مسئول دبیرخانه واحد فرماندهی این پایگاه، مشغول به کار شد.

در 26/4/1364 نیز، به سِمَت مسئول دبیرخانه واحد فرماندهی پایگاه بوکان در کردستان منصوب شد.

 همسرش می‌گوید: «همیشه به ما می‌گفت: در برابر شهادتم، مثل حضرت زینب ایستادگی کنید. با رفتار خود، به مردم درس بدهید؛ چرا که این انقلاب، به شیرزنانی چون شما محتاج است.»  

و عاقبت، حسین‌علی در 26 اردیبهشت 1365، طی عملیات کربلای 10 در منطقه حاج‌عمران، به جمع هم‌سنگران شهیدش پیوست؛ اگرچه، جسم پاکش نیز با گذشت شانزده بهار از تقویم روزگار، به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای مطهرعلیا آرام گرفت. 


وصیت نامه

*وصيت­نامه شهيد حسين­علي رنجبر*

 

 فرزند علي­اصغر

خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده. آن­ها در راه خدا جهاد مي­كنند كه دشمنان دين را به قتل برسانند و يا خود كشته شوند.

شما باكي از اين­كه شكست بخوريد، نداشته باشيد براي اين­كه در لشكر اسلام هيچ وقت شكست نيست. شهادت شكست نيست. پيروزي با شماست. (امام خميني)

به نام خداوند بخشاينده مهربان. به نام خداي هستي­بخش. به نام خدايي كه پديد آوردنده تمام عالم هستي است كه بي­نياز است و همه عالم نيازمند اويند. به نام خداي دانا و توانا. به نام خدا كه حمد و سپاس مخصوص اوست. به نام خداي رحمان و رحيم.

خدايا! من با چشماني باز و با قلبي مملو از عشق و محبت و وفادار به تو به ياري نجات دين تو آمده­ام و مي­خواهم ياري­گر دين تو باشم چون با اطمينان و يقين كامل اسلام را شناخته­ام و درك كرده­ام كه در اين برهه از زمان اسلام احتياج به پاسداري دارد و بايد در اين موقعيت حساس و سرنوشت­ساز كه اين همه خون­ها براي دين تو ريخته شده است تا دين اسلام پايدار بماند احتياج به نگهباني و پاسداري دارد.

در قرآن آمده است كه خداوند فرمود: هر كه خدا را ياري نمايد، خداوند هم او را ياري مي­كند. اي برادران! الان اسلام نياز به شما دارد. بايد كساني كه توانايي جبهه آمدن را دارند، بايد به ياري اسلام بشتابند چون جنگ بين اسلام و سران كفر است و موقعيت حساس. ماهايي كه خود را مسلمان و شيعه علي (ع) مي­دانيم و پيرو امام حسين مي­دانيم، نبايد در اين موقعيت حساس كشور و جنگ در خانه­هايمان بنشينيم و تنها به نماز و روزه اكتفا نماييم و به اصطلاح خود را مسلمان هم بدانيم. بايد جوانمردانه به جبهه­ها بشتابيم و ياري­كننده دين خدا باشيم. به قول حضرت امام خميني اگر در جبهه صبر و استقامت داشته باشيم، پيروزيم كه إن­شاءالله تمامي رزمندگان اين­ها را دارند.

خداوند مي­فرمايد كه ما شماها را امتحان مي­كنيم به جنگ و جبهه و نارسايي­ها و كمبودها. ما شما را مي­آزماييم به گرفتن پا و دست، لذا نپنداريد آن­هايي كه در اين جنگ دست و پاي­شان را از دست داده­اند به جايي نرسيده­اند، بلكه اين­ها از شهدا خيلي بالاترند و هر لحظه از عمر معلول­شان مي-گذرد، براي­شان پاداش و اجر محسوب مي­شود. البته به شرط اين­كه صبر را از دست ندهد و همواره با نشاط باشند و شكرگذار خداوند باشند. بله، برادران اين زمان، زمان امتحان خدايي است بايد همگي سعي كنيم كه در امتحان بزرگ الهي موفق بشويم. إن­شاءالله.

اي نسل­هاي آينده! اي نغمه­گران استقلال! اي پيام­رسان خون هزاران شهيد! پاس بداريد اين خون­ها را. اين خون­ها را قدر بدانيد. اين زحمت­ها را پاس داشتن خون شهدا نگه داشتن حدود الهي است. پيروي خالصانه از امام عزيز است. از همه شما خواهشمندم كه از روحانيت متعهد و مسوول پيروي كنيد چرا كه چراغ راه هستند كه ما را به هدف نزديكتر مي­سازند. اگر مي­خواهيد به هدف برسيد، روحانيت را تنها نگذاريد و خود را جهت ظهور امام زمان آماده سازيد. از كليه برادران كه توان رزمي دارند و مي­توانند در جبهه­ها كه جايي باصفاتر و روحاني­تر از سنگر خط مقدم نيست. به سنگرهاي امام زمان كه اين افتخار نصيب هر كس نمي­شود، سعي كنيد اين افتخار را نصيب خود كنيد.

برادران عزيزم! اين را بدانيد كه مي­دانيد كه تمام كساني كه در سنگرهاي اسلام دفاع مي­كرده­اند، چشمان­شان از شدت اشكي كه به عشق و خوف خدا ريخته بود، صدمه ديده. شكم­هايشان از روزه­هاي فراوان لاغر شده و لب­هايشان از دعا خشكيده و رخسار­شان از بيداري­هاي شبانه زرد گشت. اما به چهره­های آنان همواره غبار پرطراوت نشسته بود. آري برادران من! اين چنين كساني بودند كه رفته­اند پس راست­اش سزاوار است كه تشنه ديدارشان باشيم. خدايا! از تو مي­خواهم كه مرگم را كشته شدن در راه خود قرار دهي و با دوستانت زير پرچم رسولت. خدايا! از تو مي­خواهم به دست من دشمنان خود و رسولت را به قتل برساني. ما يك امانت بيش نيستيم و اين امانت دير يا زود بايد به صاحب­اش برگردد. ما بايد خودمان را بسازيم و اسیر دنيا نشويم. بايد بدانيم كه قيامتي وجود دارد. گول منافق را نخوريم. سكوت در مقابل منافق و صدام بدترين خيانت است.

وصيتي به همسرم:‌

همسرم! اميدوارم كه بعد از شهادتم صبر و استقامت پيشه كني و هرگز ناراحتي به خود راه ندهي و زياد گريه­ و زاري نكني چون اگر يادت باشد مدتي كه با هم زندگي كرده­ايم هميشه مسئله در رابطه با شهادت براي­تان مي­گفتم و مي­گفتم كه انسان بعد از 70، 80 الي آخرين عمر صد و خورده­اي سال مي­ميرد عاقبت با هزاران گناه و معصيت بار سفر مي­بندد و مي­رود چه بهتر كه اين رفتن­ها در راه خدا باشد. اگر در راه خدا باشد، اجر عظيمي دارد. تنها تقاضاي من به او اين است كه بعد از شهادتم اگر لايق باشم، براي خدا صبر و استقامت پيشه كني و به ديگر خانواده­ها بنگري كه چه عزيزاني از دست داده­اند. ناراحتي تو باعث ناراحتي من مي­شود. مي­دانم اول زندگي توست. تو هم آرزو داشتي كه با من زندگي كني، من هم همين­طور، ولي چه كنم كه اسلام بيشتر از اين­ها مي­باشد و اگر هم در اين مدت زندگي ناراحتي از بنده ديده­ايد، مرا ببخشيد و حلالم كنيد. فرزند مرا خوب تربيت كرده كه اسلحه به زمين افتاده مرا ايشان به دست گيرند. براي پاسداري از اسلام فردي لايق و با ايمان براي جامعه اسلامي بار آوريد. طوري باشد كه وفادار به اسلام و امام عزيز بشود. مسئله بعد از تمام كساني كه در اين مدت بنده در جبهه بوده­ام و سرپرستي شما و بچه­ها را به عهده داشته­اند، سپاس­گذار هستم و اميدوارم كه خداوند عوض به ايشان بدهد.

وصيتي چند با برادرها

از برادرهاي خود معذرت مي­خواهم و از ايشان حلاليت مي­طلبم. از هر دو برادر مي­خواهم اگر در اين مدت عمري كه با هم زندگي كرده­ايم، اگر بدي و اذيت و آزاري از اين بنده حقير ديده­ايد، مرا به بزرگي خودشان ببخشند و حلالم كنند كه نتوانسته­ام برادر خوبي براي­شان باشم و به ايشان سفارش مي­كنم كه مواظب فرزندم باشند چون مي­خواهم فرزند من هم مثل من باشد، وقتي كه بزرگ شد، بداند پدرش براي چه چيزي به جبهه رفت. براي چه چيزي به سپاه رفت. بداند كه تنها همه اين­كارها براي رضاي خداوند بوده و ادامه­دهنده راهم باشد. اي برادران و خواهران عزيز! فريب اين دنياي گول زننده را نخوريد. به هر شكلي كه باشد، دنيا مي­گذرد. بايد فكر آخرت باشيم.

خواهرم! اميدوارم كه مرا ببخشيد كه نتوانسته­ام برادر خوبي برايت باشم و مي­دانم چقدر به من علاقه داشتيد و هميشه به من مي­گفتيد برادر جان! وقتي كه مي­خواهيد به جبهه برويد پس زن و فرزند خود را به كي مي­خواهي بسپاري و من در جواب مي­گفتم خواهرم مگر نمي­بيني كه اسلام در خطر است؟ اگر من نروم پس كي برود؟ فعلاً اسلام به ما نياز دارد. بايد پاسدار خون همه شهدا كه خالصانه جان داده­اند، باشيم. اگر در اين مدت زندگي كه از عمرم گذشت، ناراحتي­ و اذيتي ديده­ايد، حلالم كنيد و مرا ببخش و ببخش كه نتوانستم در اين مدت زندگي خدمتي برايت انجام دهم. اميدوارم كه فرزندان­تان را خوب تربيت كنيد و آن­ها را فردي مذهبي اسلامي و لايق به جامعه تحويل دهيد.

وصيتي كه به پدران و مادران دارم چون همان­طوري كه مطلع هستيد بنده پدر و مادر ندارم از كليه پدران و مادران اين تقاضا را دارم كه اين بنده حقير را به بزرگي­شان ببخشند و تقاضا دارم كليه پدران و مادران كه جوان­هاي خودشان را تربيت اسلامي بكنند و نگذارند كه جوان­هايشان راه منحرف بروند و خطي جداي از اسلام انتخاب كنند و يا بي­طرف بار آيند.

مادران و پدران! شما مسوول هستيد. مسوول خون شهدا. بايد در قيامت جواب­گو باشد و از كليه برادران و خواهران اگر اشتباهي و يا ناراحتي از اين بنده ديده­ايد، ‌حلالم كنند و مرا ببخشند.

                                                                                                                                        والسلام