نام پدر : محمدحسن
تاریخ تولد :1346/01/20
تاریخ شهادت : 1365/02/08
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1.    برادران عزیز! اسلام را حفظ کنید و قدر امام، روحانیت، پاسدار و بسیج و برادران دیگری که برای اسلام خدمت می کنند را بدانند.

2.    شهید مظهر و نمونه شجاعت و شهامت است... آری ما همچون حسین (ع) از تمام هستی و وجودمان می گذریم و به نبرد با دشمن می رویم و مملکت امام زمان (عج) را از شر ابوسفیانها نجات می بخشیم. در این راه شهدای بسیاری از ما بر زمین می افتند، باید سنگر خالی آنها را پر کنیم.

3.    مادر جان! اگر برای شما خبر آوردند که پسرت شهید شده، بگو خدایا! این قربانی را از من بپذیر و سپس دو رکعت نماز شکر بخوان. بگو خدایا! شکر می کنم که پسرم در راه تو شهید شده.

4.    پدر، مادر، برادر و خواهر دینی ام! رفتن به دعای کمیل و دعای توسل و نماز جمعه، یک نوع جبهه است که دشمن اسلام را از بین می برد.

5.    برادران و دوستان! وصیت من به شما جز اطاعت از امام و احکام الهی نیست و باز به شما می گویم که هنگامی که زیر تابوت مرا می گیرید، با خون شهید عهد ببندید که حتماً و تا آنجا که می توانید راهم را ادامه دهید و به جبهه ها بروید که به خدا شرکت در جبهه ها نعمت است... جبهه دانشگاه است، دانشگاه انسان سازی.

6.    پدرو مادر! برای من شیون نکنید که دشمنان اسلام سوء استفاده کنند... از این رو به شما می گویم که زینب وار و حسین گونه باشید و از خداوند متعال می خواهم به خانواده های شهدا صبر بدهد.

7.    از دوستان و آشنایان تقاضا می کنم که اگر اشتباهات و خطایی از من سر زده به بزرگواری خودشان این بنده حقیر و گنه کار را ببخشند.

8.    چه زیباست لحظه ای که که به یاد خدا حرکت می کنم و تفنگم را در دست می گیرم و به سوی دشمن نشانه می گیرم  چه شیرین است آن هنگام که به خون خود می غلطم و به شهادت، سیراب می شوم.

9.    خدایا! من از تکه تکه شدن بدنم نمی ترسم. من از ترکش های خمپاره و گلوله هراسی ندارم و از له شدن زیر تانک ها و نفربرها، هراسی ندارم من از آن هراس دارم که در این موقعیت که اسلام به خون احتیاج دارد و جایی که عزیزان ودوستان ما در این راه مقدس رفتند، که در بستر بمیرم، این مرگ من ننگ است. من فط از همین می ترسم که در راه خدا کشته نشوم.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

قربان رضی پور آقا محلی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

8/1/1346 ـ روستای امیرکلا بابل ـ شهید روز عید قربان متولد شدند .

3- نام و شغل پدر :

محمد حسن ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

شهربانو رحیمیان ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7 فرزند ، شهید فرزند چهارم بودند.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در خانواده مومن، مذهبی در دامان پدر و مادری متدین با اوضاع اقتصادی متوسط که با کسب روزی حلال تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید برای فراگیری قرآن به مکتب  خانه رفت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید تا مقطع راهنمایی تحصیل کرده و سپس به حوزه علمیه در مشهد رفتند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل ـ طلبه

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج بودند.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد : ــــــــــ

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

1365 ـ فاو ـ اصابت ترکش

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

گلزار شهدای روستای درزی کلا شیخ ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید: شهید بسیار متواضع و فروتن و دارای حجب و حیا ، امانتداری ، حفظ اسرار ، سعه صدر ، اخلاق در عمل ، صداقت ، صفا و صمیمیت ، گشاده رویی ، نظم و انضباط و وقت شناس بود و به قولی که می دادند عمل می کردند .

مادر شهید : شهید  یکسال و نیمه بودند که یکدفعه تب و تشنج کردند. چشمش بالا رفت و او را به بیمارستان بردم و بعد از 7 الی 8 روز بهتر شدند و به خانه آوردم در کلاس سوم  ابتدایی بودند محل ما رودخانه ای داشت که شهید درون آن رودخانه افتاد و خدا رو شکر که زنده ماند .


زندگی نامه

طلبة شهيد: قربان رضي‌پور شهادت: 9/2/65- فاو
استان : مازندران        شهرستان: بابل                                                              
شهدا گرانقدري بودند كه علمداران سرمست بادة ولايت بودند و جان را مخلصانه بر كف گرفتند و آنچه را كه داشتند در طبق اخلاص نهادند و تقديم آفريدگار پا نمودند.
يكي از اين خاكيان افلاكي شهيد «قربان رضي‌پور» بود كه در سال 1346 در روستاي «اميركلاي» بابل ديده به جهان گشود و با گذراندن دوران پُرشور و نشاط كودكي و رسيدن به سنين نوجواني همان زماني كه گروهي با افكار كودكانه‌شان غرق لااُبالاگيري و هرزگي هستند، او تصميم گرفت كه براي هميشه علف‌هاي هرزة گناه را از مزرعة وجودش وجين نمايد و بر گِرد آن نگردد و براي اينكه در اينكار توفيق بيشتري يابد راه سراسر نوراني حوزه را بر گزيد. حوزه‌اي كه سكوي پرواز خيلي از جوانان بود، سكويي كه قهرماناني بار مي‌آورد كه شجاعت پريدن مي‌يافتند. ابتدا مدتي را در بهشهر مشغول تحصيل شد و بعد براي تكميل دروس خويش و براي برگرفتن بار معنوي بيشتر به سوي مشهد مقدس عزيمت نمود تا در جوار امام الغريب ضامن آهو(عليه‌السلام) مدتي را به شاگردي بگذراند و كسي چه مي‌داند شايد قربان سند شهادت را همانجا از محضر مبارك امام رضا(عليه‌السلام) دريافت نموده باشد.
آري، با آغاز جنگ تحميلي قربان نيز مانند بسياري از همدرسانش عازم كوي عشق و عاشقي جبهه شد و رفت تا با تمام منكرات مبارزه نمايد و در اين مبارزه سرانجام توانست پيروزي عظيم را كسب نمايد و نام نكويي براي هميشه از خويش به يادگار بگذارد. 
آري سرانجام قربان در تاريخ 9/2/1365 در منطقه فاو در خون خويش غلطيد و عروس شهادت را در آغوش كشيد. آري، او رفت تا خون خود را بر جويبار هستي روان كند تا به درياي جوشان و مواج ذرات خورشيد بپيوندد. او به سري پُر شور داشت و سربلندي را جستجو مي‌كرد، سر را به سوي بلنداي آسمان بالا مي‌گرفت و او را طلب مي‌كرد، او نمي‌توانست بماند چون ماندن در قاموس عارفان ديار بيداري پوچ‌ترين واژه بي‌رنگ‌ترين كلمه است و او رفت تا نامش براي هميشه با خط سرخ شهادت بر تارك اعصار جاودان بماند.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»