نام پدر : صادق
تاریخ تولد :1338/01/01
تاریخ شهادت : 1369/04/20
محل شهادت : چابهار - دریای عمان

وصیت نامه

 

 

*وصیت نامه شهید مختار رضائی*

 

بسم رب الشهدا

خدایا!

 آنکس که ترا شناخت جان را چه کند؟                فرزند عیال و خانمان را چه کند؟

سلام بر مهدی ( عج ) و سلام بر نائب بر حقش امام خمینی و سلام بر پیروان راستین قرآن و سلام و درود فراوان بر شهیدان تاریخ اسلام از کربلای حسینی تا کربلای خوزستانِ ایران. الحمدالله که توفیق الهی شامل حالم شد که در زمان ولایت و امامت نائب بر حق امام زمان (عج) خمینی بت شکن در جنگ سپاه اسلام با سپاه کفر تحت فرماندهی مولا امام زمان (عج) با آگاهی تمام راه حق و حقیقت را انتخاب و به این نعمت عظمی شهادت که سعادت دو جهان در آن نهفته است رسیدم.

ای کسانی که احساس مسئولیت  می کنید! سعی کنید از امام امت خمینی کبیر  تابعیت کنید و یک فرد مکتبی با تمام  ابعادش باشید و تمام  افکار و اعمال خود را در مسیر آن قرار دهید و همیشه به یاد خدا باشید ، شهادت بالاترین مرحله تکامل است.

از خداوند متعال می خواهم  که شهادت را نصیبم گرداند و به کلیه مشتاقان  این فرصت  را بدهد که ثواب شهید شدن را پیدا کنند.

 از خداوند متعال می خواهم که به  مادرم صبر عطا فرماید و به همسرم که همچنان که بعد از نبودن بنده به فرزندانم تربیت انسانی و اسلامی کند.

و همیشه دعا کنند امام خمینی را که او نائب برحق امام زمان می باشد.

 

از خواننده این نامه خیلی متشکرم.

والسلام.

امضاء: مختار رضائی

 

 

 

 

 


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید مختار رضايي*

 

نام پدر صادق

صادق و آسيه زوج جواني بودند كه در دل روستاي پيته­نو بهشهر زندگي مشترك­شان را با اتّكا بر كشاورزي آغاز كردند.

يك روز از فروردين ماه سال  1328 مي­گذشت كه اين زوج جوان صاحب پسري شدند با نام مختار.

او با پايان دوره ابتدايي در زادگاهش ،شد  كمك کار  به خانواده در تأمين معاش و رسيدگي به زمين­هاي كشاورزي. برادرش در مورد خصوصيات اخلاقيش مي­گويد:

«در رفتار و گفتار هميشه ادب و احترام را نسبت به بزرگ­ترها  رعایت مي­كرد. كوچك­ترين بي­حرمتي نسبت به پدر و مادر انجام نمی داد. صعه صدر، صداقت و متانت اش، او را بين افراد روستا محبوب كرده بود » مختار که تربیت شده یک پدر روحانی بود،در ادای واجبات و مستحبات می کوشید و از انجام محرمات دوری می کرد.با قرآن هم مانوس بود و درعمل به فرامین آن کوشا.وی در سال­هاي پيروزي انقلاب با مردم بهشهر و شهرهاي اطراف براي سركوبي رژيم پهلوي همگام و همراه شده بود و در تظاهرات شركت ­كرد.

او سال 58 با راحله موسوي ازدواج كرد. ظفر، صفيه، نواب و محبوبه حاصل این پیوند مبارک هستند.

همسرش مي­گويد: «همیشه با مدیریت و کوشش سعی می کرد مشکلات زندگی را بر طرف کند.هیچ وقت هم در باره آن ها با من حرف نمی زد که ناراحت شوم.حتی در حل گرفتاری های مردم هم تلاش می کرد.»

مختار در سال­هاي جنگ با تحليلي كه از اوضاع و شرايط روز كشور به دست آورد، پي برد كه در چنين موقعيت حساسي واجب­تر از حفظ ميهن و دفاع از انقلاب و ناموس چیزی نیست. كشوري كه براي بيرون كشيدن آن از دست بيگانگان همراه ديگر جوانان، بارها به خيابان­ها آمدند و فرياد زدند و خطر كشته شدن در مقابل رژيم وابسته پهلوي را به جان خريدند.وی  بعد از اين فكر و بررسي­ها به سپاه بهشهر رفت و براي اعزام اسم نويسي كرد. او از سال 1364 الی 1365 بارها داوطلبانه  به عنوان راننده راهی مریوان شد. به اذعان پدر:«وقتی به مرخصی می آمد، با وجود داشتن زن و بچه،دو یا سه روزه بر می گشت.من به او می گفتم:دیر می آیی و  زود می روی؟می گفت:انقلاب به ما نیاز دارد.یک بار گفتم:شنیدم که در جبهه هر ماموریتی به تو می دهند،داوطلبانه قبول می کنی.پسر جان،دشمن را سبک نشمار و بی احتیاطی نکن. گفت:اگر خدا بخواهد،آدم در باران شدید هم خیس نمی شود.»

این  رزمنده دلیر چند بار  از  طرف سپاه در جبهه جنوب عهده دار سمت مسوول واحد موتوري بود. وی  9 ماه به سپاه چابهار اعزام گرديد. در 18 تیر ماه سال 1369  نیز  در حين آموزش دريايي در این منطقه بر اثر اصابت موج دريا به داخل قايق دچار ضربه مغزي و به بيمارستان سيناي چابهار و سپس  بيمارستان بقية­الله(عج) تهران  انتقال داده شد.

سرانجام در 20 تیر ماه همین سال  به درجه والای شهادت نایل آمد و در گلزار شهداي سفيد چاه به خاك سپرده شد. روحش شاد.