نام پدر : فیض اله
تاریخ تولد :1345/02/09
تاریخ شهادت : 1367/03/23
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصيت­ نامه شهيد قنبر رضاييان*

 

 فرزند فيض­ الله

بسمه تعالي

ربِّ اشْرَح لي صَدري وَ يَّسرلي اَمري وَحْلُل عُقدَةً مِن لِساني وَ يَفقَهوا قَولي

با سلام فراوان بر امام زمان ارواحُنا لَه الفدا و با درود و سلام بر نائب بر حق وي، امام خميني و با درود و سلام بر خانواده­هاي معظم شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان كه به حق دنباله­رو امام حسين (ع) هستند و ثابت نمودند كه اهل كوفه نيستند و به نداي هَل مِن ناصر حسين لبيك گفتند و تا آخرين قطره خون بر سر عهد خود باقي خواهند ماند. بار ديگر خداوند سبحان توفيقي داد تا بتوانم در جبهه­هاي نور بر ظلمت حضور يافته و عليه دشمنان نبرد كنم. باشد كه قبول درگاهش واقع شود. در اين ره كه به جز يك انتخاب چيز ديگري نيست، مسائل چند مي­تواند مطرح باشد. اسارت، مفقود شدن، مجروح گشتن، معلول شدن و شهادت. البته در همه حال بايد صبور و بردبار بود. إنَّ الله يَحبُّ الصابرين. و بار خدايا تو شاهد باش كه من كوركورانه در اين راه قدم نگذاشتم و از روزي كه تو را شناخته­ام، در قلبم جرقه­اي از ايمان محمدي نوراني كرده و از همه چيز گذشتم و به تو پيوسته­ام و از تو ياري مي­جويم كه مرا به راه راست هدايت كن.

پيامي براي خانواده عزيز دارم:‌

مادر و برادر عزيزم، جناب آقاي قدرت­الله رضاييان! نمي­دانم با چه زباني از زحماتي كه برايم كشيده­ايد، تشكر كنم. واقعاً نمي­شود مهرباني و عطوفت شما را توصيف كرد و شما بزرگ­تر از آن هستيد كه زبان قاصر بتواند آن را وصف كند. از شما عاجزانه مي­خواهم كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد. خدا نگهدارتان باشد.

برادرم! خواهش مي­كنم طوري به خانه سركشي كني كه جاي خالي من احساس نشود و به آن­ها قوت قلب بدهي و نگذاري كه در ميان مردم ابراز ناراحتي كنند و اگر مي­خواستيد گريه كنيد براي مصيبت سالار شهيدان باشد نه براي شخص من.

مادر و خواهران عزيزم! هميشه سعي كنيد كه چون زينب كربلا اسوه باشيد و صبور بر مصائب. از حضرت زينب و ليلا درس بگيريد و آن­ها با وجود از دست دادن پسر، برادر، همسر و ديگر عزيزان خود چون كوهي در مقابل مشكلات و مصيبت­ها ايستادگي كردند تا توانستند پيام خون شهيدان خود را به گوش جهانيان برسانند و مظلوميت آن­ها را ثابت كنند و بر شماست كه ايشان را الگوي خود قرار دهيد و در راه آنان قدم برداريد. و نكته­اي كه لازم است تذكر دهم، مسئله حجاب است. خواهرانم! به خدا سوگند سياهي چادر تو همچون تيري است بر دل دشمن مي­نشيند و او را بيش از پيش نااميد و مأيوس مي­كند. دشمن از طريق جنگ نمي­تواند اسلام و انقلاب را از ميان بردارد و به همين دليل از راه استعمار فرهنگي وارد مي­شود تا با از بين بردن اصالت مذهبي و ارزش اسلامي و انساني جامعه را به تباهي بكشاند و جاي پاي را براي خود باز كند و اين رسالت بزرگ بر دوش شما خواهران است كه در برابر اين توطئه ايستادگي نماييد و آن را با حفظ حجاب خود درهم بشكنيد. به قول استاد شهيد مرتضي مطهري حجاب مصونيت است نه محدوديت. اميدوارم كه پيام برادرتان را آويزه گوش­ خود قرار دهيد و از آن تبعيت كنيد و از شما حلاليت مي­طلبم. اميدوارم كه حلالم كنيد.

سخني نيز با برادر كوچك خود دارم. برادرم! سعي كن درس و تحصيل را سرلوحه امورات قرار دهي و اولين وظيفه خودت را تحصيل علم بداني و پس از آن يك بسيجي باشي. زيرا بسيجي بي­سواد نمي­تواند احتياجات انقلاب را برآورده سازد. پس در تحصيل علم هر چه بيشتر كوشا باش. از تو مي­خواهم كه هر فعاليتي كه داري در كار درس باشد و در مرحله اول تحصيل را توصيه مي­كنم و در آخر اگر در اين مدت باعث ناراحتي­ات شدم، پوزش مي­طلبم و اميدوارم كه حلالم كني و نيز به همه دوستان، اقوام و آشنايان بگو كه حلالم كنند. هميشه يار و ياور امام باشيد و او را تنها نگذاريد. اميدوارم بتوانيد كربلا را زيارت كنيد.

در آخر سخني با دوستم آقاي سيد رضا حسيني دارم:  دوست عزيز! هر چند كه در دوران دبيرستان به عنوان دو برادر با هم بوديم و با تلاش خود در تحصيل علم و دانش تا به دانشگاه راه يافتيم ولي به فرموده امام جمعه، جبهه خود يك دانشگاه هست و ما ياران امام حسين (ع) آمديم تا بتوانيم مشت محكمي بر دهان دشمن زبون بزنيم و از اين­كه بدون اجازه شما به جبهه آمدم،‌ اميدوارم كه از ما ناراحت نشويد و هيچ­گاه احساس تنهايي نكنيد چرا كه خداوند با شماست. از شما مي­خواهم كه حلالم كنيد. سلام مرا به پدر و مادرم و ديگر دوستان و آشنايان برسان و طلب حلاليت كن.

برادر شما، كسي كه هميشه به يادتان بود،

قنبر رضاييان.  20/3/67


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

قنبر رضائیان تبار

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

9/2/1345 ـ آمل ـ روستای تیار چلاو

3- نام و شغل پدر :

فیض الله ـ کارگر

4- نام و شغل مادر:

عمه خانم  سیفی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7فرزند ـ فرزند هفتم بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و زحمت کش متولد شدندواز لحاظ اقتصادی متوسط بودند .  در کنار پدر و مادر مسائل دینی و مذهبی را ـموخت .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از بدو تولد تا پایان ابتدایی آمل ـ روستای تیار

از دوران راهنمایی تا زمان شهادت آمل

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان دولتی تیار ـ آمل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی 17 شهریور ـ آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شهید رجایی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه :

دانشگاه شهید باهنر  کرمان ـ رشته امور زراعی کشاورزی

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهیدسال دوم دانشگاه بودند که به جبهه اعزام شدند و بعد از آن شهید شدند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. بسیار مهربان ، باوقار و متین بودند و همه او را دوست داشتند و از ایشان هنوز هم به نیکی یاد می کنند

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

دانشجو

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

درتظاهرات و راهپیمایی شرکت داشت

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو کتاب خانه و فعالیت های فرهنگی انجام می دادند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

30/1/67 الی 23/3/67 بسیج دانشجویی ـ شلمچه

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

1ماه و 26 روز

4- مسئولیت در جبهه :

به گفته خانواده آرپی جی زن

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

23/3/67 شلمچه ـ عملیات بیت المقدس 7 ـ اصابت تیر مستقیم

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

چند سال مفقود بودند ـ 1377 امامزاده ابراهیم ـ آمل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

ماشاءالله- برادر شهید : ایشان روزی که می خواستند بروند از پدر و مادر خداحافظی کردند و طاهر و وحید در خواب بودند آن ها را بوسید  خداحافظی کردند و رفتند . رفت و برگشت دوباره گفت:« من دیگر بر نمی گردم» و رفت و شهید شد .

همرزم ایشان تعریف می کرد قبل از این که به منطقه اعزام شویم ایشان خواب می بیند که تمام اقوام و فامیل لباس مشکی به تن دارند و ایشان همه را می بیند و کسی ایشان را نمی بیند .  ساعت 4 صبح  حرکت کردیم ایشان 9 صبح خرداد 67 شهید می شود . از ساعت 4 تا 9 صبح ایشان  بالای ماشین نشسته بود وآنقدر شوخی می کرد و می خندید ما می گفتیم چرا امروز این قدر می خندی می گفت:« حال و هوای خوبی دارم و چند ساعت دیگر بیش تر مهمان شما نیستم .» قبل از این که به جبهه اعزام شود  به اتفاق دوستش آقای صادق صیفی به امامزاده ابراهیم می روند و کنار مزار برادرزاده اش شهید عبدالله رضائیان  را نشان داد و گفتک« جای من این جاست  » انگار به ایشان الهام شده بود .


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد