نام پدر : پنجعلی
تاریخ تولد :1337/04/10
تاریخ شهادت : 1365/06/11
محل شهادت : مریوان

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید نادعلی رضایی*

 

به نام خدا

 با اميد به رحمت بي­منتهايت حضرت احديت جلّ جلاله و با استمداد از محضر مبارك ولي­الله الاعظم، امام زمان، ارواح العالمين، روحي له الفدا و با استعانت از اروح مطهر شهداي كربلا به­خصوص سرور و سالار همه آن­ها حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و شهداي كربلاي ايران، به­خصوص سرداران شهيد اسلام، رجبي، خنكدار، صابريان، شوبايي، يونسي، كهنسال، باقرزاده. مرقومه زير وصيت­نامه اين­جانب نادعلي رضايي فرزند حاجي پنجعلي دارنده شماره شناسنامه 116 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قائم­شهر.

وَلا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوا في سَبيلِ الله أمواتا بَل اَحياء عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون.

البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده­اند، بلكه زندگاني هستند كه در نزد پروردگارشان روزي مي­خورند. (قرآن كريم)

با درود بي­پايان بر ارواح مقدس اميرالمؤمنين حضرت علي­بن­ابي­طالب عليه الصلاة والسلام و حضرت صديقه طاهره كه از دامان پاك آن­ها اماماني تربيت شده­اند كه راهگشاي جهان بشريت شدند. علي­الخصوص سرور و سالار آن­ها حضرت اباعبدالله الحسين (ع) و آخرشان حضرت مهدي روحي له­الفداء كه امروز رزمندگان اسلام با ياد اين بزرگواران بر بعثيون حمله­ور مي­شوند.

خدايا! دلم در حجاب است، نفس من آلوده به عيب­ها و عقلم مغلوب به هوا، هواي نفس بر عقلم مسلط و طاعت و عبادتم اندك و معصيتم بسيار و زبانم به گناهان خود اقرار، پس خدايا تو را به حرمت محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم گناهان اين بنده حقير را ببخش.

و امّا و صيت­نامه

من اولاً شهادت مي­دهم كه پروردگار جهانيان آفريننده تمام هستي و محمد مصطفي بنده و رسول او و همچنين علي مرتضي و يازده فرزندش جانشين بر حق پيامبر اكرم و امام خميني جانشين بر حق صاحب­الزمان مهدي موعود (ع) مي­باشد. و اما طبق آيه اِنّالله و اِنّا اليه راجعون همه موجودات جهان يك سيري را بايد طي بكنند كه اين سير همان سير از اوييم و به سوي او مي­رويم، مي­باشد. حالا با اين منطق كه همه ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد به سوي او برويم. چه خوب است آن طوري كه خدا مي­خواهد و آن طوري كه پيامبران و ائمه هدي و علي­الخصوص سالار همه ائمه يعني حضرت اميرالمؤمنين مولي متقيان خواسته­اند، برويم و آن­جا كه اميرالمؤمنين شمشير زهرآلود ابن­ملجم مرادي كه لعنت خدا در دنيا و آخرت بر او باد، بر فرق مباركش نشست، فرمود: «فُزتُ و رَبُّ الكعبه به خداي كعبه كه رستگار شدم» باز خود ايشان در جاي ديگر بيان مي­فرمايند كه بندگان نيك خدا در ايام تيره­روزي با تصميم شهادت عزم كوچ كردن از اين جهان را نموده­اند و اندكي اين دنياي ناپايدار را به بسياري آخرت فروختند و در اين دنياي ظلم و ستم و استكبار و دنيايي كه غرق در لجن و فساد است، بايد به قول مولاي متقيان رخت سفر بست و دنياي ناپايدار را بر آخرت پايدار ترجيح داد. الحمدالله امروز مردم و اين ملت سخن گهربار مولاي متقيان­ات را از دل و جان خريدند و به آن عمل نموده­اند. باز هم نقل مي­كنند: هرچه ظهر عاشورا را نزديك­تر مي­شود، چهره مبارك حضرت اباعبدالله الحسين (ع) گلگون­تر مي­شد. و خود ايشان آن­جا كه عمربن سعد لعنت­الله عليه اولين تير را به سوي خيمه امام پرتاب كرد، امام به يارانش فرمود: اي اصحاب من بلند شويد، برويم به سوي مرگ چون اين تيرها رسولان هدايتند. پس منطق ائمه هدي درباره مرگ در راه خدا اين است. و همچنين ما هم از خداوند بخواهيم كه مرگ ما را شهادت در راه خودش قرار دهد. اللهم اَرزُقنا توفيق شهادت في سَبيلك

وصيت ديگر بنده اين است كه طبق آيه يَا اَيُّهَا الَّذينَ آمنوا اَطيعوا الله وَ اَطيعوالرَّسولَ وَ اولي­الامرِ مِنكُم. يعني اطاعت كامل كنيد از خداوند و رسول گرامي­اش محمد مصطفي (ص) و همچنين علي مرتضي و يازده فرزندش و جانشينان برحق فرزندان آن­ها، يعني فقيهان جامعه، امروز اين مسووليت خطير به دوش حضرت امام خميني اين جانشين برحق بقية­الله الاعظم سپرده شده است. همه ما موظف هستيم بدون چون و چرا از اين امام بزرگوار اطاعت كامل بكنيم. من اين جمله و اين وصيت­نامه را براي همه مي­گويم، علي­الخصوص آناني­كه تا امروز كارشكني كردند و چوب لاي چرخ انقلاب گذاشتند بايد بدانند سخت در اشتباهند. به خود بيايند از خدا طلب مغفرت و آمرزش بكنند كه خداوند گناهان آن­ها را إن­شاءالله خواهد بخشيد، اگر توبه كردن آن­ها راست و واقعي باشد.

و امّا مسئله جنگ، به قول حضرت امام، جنگ، جنگ است و عزت و شرف در گرو اين جنگ. من به مردم حزب­الله در صحنه بگويم از ميان شما انسان­هايي پيدا شدند به نام بسيج كه خداوند در دنيا و آخرت به اين بزرگواران اجر و خير بدهد. همچون شيران روز و زاهدان شب در جبهه­ها غرّش مي­كنند. از آن­ها مي­خواهم به اين عزيزان بسيجي بپيوندند و جبهه­هاي جنگ را گرم نگه دارند. و امّا به آناني­ كه مثل پيرزنان توي خانه نشستند، هي نق مي­زنند كه جوانان همه كشته شده­اند، چرا اين جنگ را صلح نمي­كنند و علاوه بر اين كمكي به جنگ نمي­كنند بلكه ضربه­اي هم مي­زنند، بايد بدانند كه يك وقت خداوند خشم و غضب خود را بر آن­ها فرو خواهد نشاند تا دير نشده بياييد توبه كنيد و به اين عزيزان بپيونديد. خدايا تو را به پهلوي شكسته فاطمه صديقه طاهره سوگندت مي­دهم اين بسيجيان مظلوم و ديگر عزيزان در جنگ اسلام عليه كفر را پيروز بگردان.

و ديگر اين­كه به امت حزب­الله وصيت مي­كنم كه دست از روحانيت خط امام نكشند، چون آنان هميشه خط دهنده نيروهاي حزب­الله بودند و هستند و همچنين از سپاه كه اين دو قشر به مانند بال­هاي كبوتر مي­مانند اگر سر و تن كبوتر را اسلام به حساب آوريم، روحانيت حافظ فرهنگي اسلام و سپاه حافظ نظامي كه بسيجيان به معناي اعم كلمه در سپاه جاي دارند.

و امّا وصيت به خانواده­ام:‌ اول سلام به پدر عزيز و مادرم كه من سلام به پدري مي­كنم كه معلم همه ما برادران بود و هست. الحمدالله، شكر خدا مي­كنم و همچنان از پدرم تشكر مي­كنم كه ما را به راهي كه خدا خواسته تربيت كرده است. همچنان از آن­ها مي­خواهم كه در شهادت من گريه نكنند. فقط خوشحل باشند امانتي را كه خداوند به آن­ها داده، صحيح و سالم به او پس داده­اند و از آن­ها مي­خواهم به بزرگي خودشان مرا ببخشند. و چند جمله­اي به همسر و فرزندانم: همسرم! مي­دانم در طول چند سال زندگي كه با هم داشتيم، همسر خوبي براي تو نبودم، من از خداوند مي­خواهم كه به شما اجر و صبر جزيل عطا كند. اگر خدا گناهان بنده حقير را بخشيد و مرا شفيع قرار داد، شفاعت شما را در روز قيامت خواهم كرد. همچنان از همسرم مي­خواهم فرزندان عزيزم رقيه و علي­اكبر را به مسائل اسلامي كاملاً آشنا كند، به آن­ها بگوييد كه باباي شما براي دفاع از كيان اسلام و جهت ياري حسين زمان، خميني بت­شكن به شهادت رسيد. همچنين از پدر و مادر و برادران مي­خواهم مشوق فرزندانم باشند و از همسرم مي­خواهم مرا ببخشد. و ديگر به برادران عزيز و مؤمنم كه واقعاً افتخار اسلام و پدر و مادر و اين­جانب شدند، وصيت مي­كنم تا اين ساعت كه جبهه­ها را گرم نگه داشته­اند، همچنان گرم نگهداريد. و يك وقت خداي ناكرده مشكلات دنيوي بر شما غلبه نكند كه دست از جهاد در راه خدا برداريد. و ديگر دست از امام در هيچ شرايطي نكشيد، مي­دانم نمي­كشيد. درود خودم بر همه اين برادران علي­الخصوص برادران هميشه در سنگر خودم، رمضان، علي و نورعلي كه واقعاً رمضان معلم بود در مسائل و مشكلات و گروه بازي كه در جامعه پيش آمده بود. از خداوند مي­خواهم كه اين عزيزان و ديگر عزيزان در سنگر را در پناه خودش براي اسلام حفظ كند. ديگر اين­كه از آن­ها مي­خواهم اگر بدي از بنده حقير ديده­اند، مرا ببخشند. و ديگر از خواهرانم مي­خواهم حجاب را رعايت كرده چون حفظ حجاب از خون شهيد هم كوبنده­تر است براي اسلام. من از آن­ها مي­خواهم هميشه در صحنه باشند. اگر بدي از من ديده­اند، مرا ببخشند. ديگر از برادران پاسدار عزيز كه به نحوي با من در ارتباط بودند، مي­خواهم به بزرگي خودشان مرا ببخشند و همچنان از دوستان عزيز، فاميل­ها و خويشان مي­خواهم مرا ببخشند. وصي اين­جانب پدر بزرگوار و حاجي پنجعلي و همسرم و فرزندان من رقيه و علي­اكبر مي­باشند.

پروردگارا! تو را سوگند مي­دهم به درد دل حضرت صديقه طاهره گناهان اين بنده حقير را ببخش.

اي خداي بزرگ! جوانان اين ملت چه شجاعانه در برابر كفر و ظلم ايستاده­ند، آنان را هرچه سريع­تر پيروز بگردان.

خدايا! آناني ­كه به تو دل­ داده­اند، انيس و مهربان و روشن مهر و نازنين يافته­اند.

اي خداي بزرگ! تو مي­داني بهترين روز من آن روزي است كه در راه تو، براي تو و به ياد تو آماج گلوله قرار گيرم.

خدايا! چه لذت­بخش است در راه تو كشته شدن و چه آرام­بخش است مرگ در راه تو و چه حيات­بخش است شهادت در راه تو.

و در آخر وصيت­نامه­ام سلام به آقا و مولايم بكنم. السلام عليك يا اميرالمؤمنين و السلام عليك يا فاطمه­الزهرا سَيّدَة نِساء العالمين السلام عليك يا اباعبدالله الحسين و علي الارواح الّتي حَلَت بِفنائك السلام عَلي الحسين و عَلي علي­بن­الحسين و عَلي اَولادِ الحسين و عَلي اصحابِ الحسين، الّلهم الْعَن اوّل ظَلَمَ  بِه حق محمد و آل محمد.

اگر جنازه­ام به دست شما رسيد، مرا در بغل شهداي كلاگرمحله دفن كنيد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار.

21 شعبان 1407 برابر با 13 ارديبهشت 1365

                 

     


زندگی نامه

اسکن زندگی نامه در قسمت تصاویر موجود می باشد