نام پدر : عباس
تاریخ تولد :1341/07/19
تاریخ شهادت : 1364/11/24
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1. تنها حرف من به برادرانم این است، امام را تنها نگذارید.
2. شب های جمعه، دعای کمیل را بر زبان داشته باشید. این انقلاب، انقلاب خدایی است خداوند این انقلاب را امانتی به دست شما سپرده است و این انقلاب آنچنان ضربه ای به کفار زده است که شبانه روز خواب ندارند و همیشه در گوشه و کنار در حال چیدن توطئه هستند. هوشیار باشید و آگاه و راه پاک شهیدان را دنبال کنید وانقلاب را به رهبری امام خمینی نگه دارید و همیشه یار ستم دیدگان باشید. دست کمک به مستضعفان داشته باشید. دلسوز و زحمت کش باشید و از یاد خدا غافل نشوید. کتاب دعا را بخوانید و اشک بریزد و به درگاه خدا ناله کنید. اگر خودتان را با خدا پیوند ندهید نمی توانید به پیروزی دست یابید.
3. به مادرم بگویید بعد از مرگ و شهادتم مانند زینب در برابر مشکلات زندگی، صبور و مقاوم باشد.
4. شهید مانند شمعی است که خود می سوزد و به دیگران روشنی می بخشد، شهادت رمز پیروزی مستضعفین بر مستکبرین و راه رسیدن به معبود و هدف خود، الله و سرمنزل مقصود حسین و حسینیان است و شهید شاهد بر زمان و مکان می باشد. 

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1- نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

مجید رشیدی ، ـــــــــــــ

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

19/7/1341، شهرستان بابلسر. ـــــــــــــ

3- نام و شغل پدر :

عباس، بازنشسته بیمارستان شهید رجائی

4- نام و شغل مادر:

شمسیه شیرافکن، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

پنج فرزند، فرزند اول

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

در کانون خانواده ای مومن و مقید، آگاه به اصول و ارزشهای اسلامی، با اوضاع اقتصادی نسبتاً معمولی که از زحمات بی دریغ پدر در بیمارستان تامین می شد به رشد و تکامل رسید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی نظامی شهرستان بابلسر (5 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه راهنمایی امیر کبیر شهرستان بابلسر (3 سال)

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان عنوان اداری و بازرگانی (شهید قلی تبار) شهرستان بابلسر (3 سال)

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در انجام کارها به یاری والدین می شتافت.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

ـــــــــــــ  ، شوق شهادت، دفاع از مرز و بوم، پیروی از فرمان حضرت امام، سبب شد تا کسب علم و دانش را رها کرده و به سوی جبهه بشتابد.

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

تاریخ 19/9/63 از سپاه بابلسر، لشگر 25 کربلا، با عضویت سرباز به خدمت اعزام شد. ـــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

ارزش و احترام زیادی برای والدین و سایر اعضای خانواده اش قائل بود همیشه سعی می کرد با محبت خود خانواده را از خود راضی نگه دارد. هیچ گاه سعی نمی کرد به والدین اذیت یا آزاری برساند. مطیع اوامر آنان بود و هر کاری را که به او واگذار می کردند با جان و دل انجام می داد.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ـــــــــــــ ، نقاشی ساختمان

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ ، آزاد

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: از سال 57 الی 64

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

عشق و علاقه زیادش نسبت به حضرت امام، افکار و عقاید ایشان، تبعیت از فرامین حضرت امام در شخصیت و روحیات او بسیار موثر بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات و راهپیمایی های اول انقلاب شرکت می کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج روستا بود و در این نهاد فعالیت می کرد. خصوصاً اینکه در نگهبانی های شبانه و کارهای فرهنگی حضور داشت.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

او طی چهار مرحله از 17/10/60 الی 27/8/62، از سپاه بابلسر، با عضویت بسیجی به منطقه غرب، جنوب اعزام . در عملیات کربلای 5 نیز با عضویت سرباز شرکت داشت.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تک تیرانداز، بی سیم چی، تدارکات، فرمانده گروهان

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

در تاریخ 24/11/64 در فاو عملیات والفجر 8 بر اثر اصابت گلوله به درجه شهادت نائل آمد.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

پیکر پاک و مطهر ایشان در امامزاده ابراهیم شهرستان بابلسر خاکسپاری شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید- رجبعلی- می گوید: ایشان رفتارش با ما بسیار خوب بود. در انجام کارها، بسیار قوی تر از ما بود و هر جایی که می رفتیم، ایشان را با خود می بردیم. رفتارش با همه بسیار خوب بود. یک خواهر کوچکتر داشتیم که او و همه ما علاقه زیادی نسبت به خواهرمان داشتیم احمد بسیار صادق بود و جثه ای قوی داشت. و هر کار سختی را به راحتی انجام می داد. ایشان همیشه به دنبال کارهای دینی و مذهبی خصوصاً قرآن بودند. و در نمازهای جمعه و جماعات شرکت می کردند. و به ما نیز سفارش می کرد شما هم شرکت کنید. به اهل بیت علاقه زیادی داشت و در مراسم های مذهبی شرکت می کرد. ارادت زیادی نسبت به امام خمینی داشت و جزء 15 نفری بود که تظاهرات را در محل برگزار می کردند. به خانواده های شهدا سر می زد و آنان را دلداری می داد. و می گفت خدا را شکر کنید که اینها شهید شدند و ما گنهکاران و روسیاهان ماندیم.

برادر شهید- حسین- می گوید: تا جایی که یادم می آید او حق الناس را بسیار اهمیت می داد و همیشه به ما سفارش می کرد. این امر برای وی همانند نماز واجب بود می گفت اگر عبادت خدا را نتوانستید انجام دهید اشکالی ندارد لااقل به اندازه یک سر سوزن حق دیگران را نخورید و اگر حقی بر گردنتان است پرداخت کنید او از کودکی گرفتار سیگار شده بود و نمی توانست از آن خلاصی پیدا کند اما همیشه به دوستان خود که سیگاری بودند می گفت اگر امام خود را دوست دارید دیگر سیگار نکشید.

 

خواهر شهید- فاطمه- می گوید: او همواره یاور قرآن بود و هیچ کوتاهی در نماز و قرآن خود نداشت. از کودکی به مسجد و محراب علاقه زیادی داشت و همیشه اهمیت می داد. حتی در جبهه پشت سنگر، دعای کمیل را با صدای بلند و شیوایی قرائت می کرد و همیشه نوارهای مذهبی گوش می کرد. شب های محرم در مسجد می رفت و در عزاداری آقا شرکت و به برگزار کنندگان مراسم کمک می کرد. ایشان بسیار شوخ طبع بود. طوری که از پیر تا جوان محل شروع به اذیت و شوخی کردن می نمود. آنقدر محبت داشت که حتی دریا سیراب می شد.

رابطه ای بسیار خوب و دوست داشتنی با دوستان و همرزمان خود داشت. علاقه زیادی به حضرت امام و برنامه های بسیجی داشت و در هر برنامه ای که پایگاه تدارک می دید فعالیت می کرد. حتی در محل با دوستان خود کتابخانه ای بنا کرده بود و بچه های محل را در مسجد جمع می کرد. تا در برنامه های مساجد حضور داشته باشند.

برادر شهید حبیب اله- می گوید: ایشان در شرایط علی مسئول قایق های تدارکاتی بودند. قایق بزرگ بود هر وقت دوستانش می خواستند از او جلو بزنند. ایشان یک لاستیک داشت. و آنها را لاستیک می زد و هیچ کس نمی توانست از وی سبقت بگیرد. ایشان مسئولیت قایق های سنگین لشکر 25 را به عهده داشت اما هیچ گاه احساس خستگی نداشت. در عملیات والفجر 8 سردار رحیمیان گفت هر کدام از بچه ها که خسته شده اند تعویض می کنم کمی استراحت کنند. اما او جواب داد ما خستگی را احساس نمی کنیم و عملیات را ادامه می دهیم. و در آن عملیات او به شهادت رسید.

 


وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد