عموی شهید : در مراسم تشییع جنازه شهید امامقلی  اسلامی از بیمارستان قائمشهر شهید نیز حضور داشت و تعدادی از اهالی  روستای کلیج خیل که آمده بودند آن ها را برای تشیع جنازه آگاه کرد گفتم برادرزاده ! اینقدر عجله نکن  برادران دیگران این کار را انجام می دهند و ایشان گفتند:« این کار را می کنم تا یک روزی که من شهید شدم فامیل ها و اهالی روستا  این کار را برای من انجام دهند» گفتم شما الان وظیفه تحصیل در حوزه را دارید و باید درس بخوانید و راه شهیدان را زنده نگه دارید و او پاسخ داد شهادت در راه خدا و لبیک به رهبر انقلاب شیرین تر از هر لذتی است امروز جبهه نیاز به نیرو دارد و باید به جبهه رفت .

خواهر شهید : شهید بسیار  مهربان بودند . حق و حقوق دیگران را رعایت می کردند. به نماز خواندن قرآن بسیار اهممیت می داد . تابع امر ولایت بود و به ائمه ارادت خاصی داشت .

پدر شهید : شهید با توجه به شرایط سن کم از درک  و علم و فهم بالایی برخوردار بود زمانی که به جبهه می خواست برود به دلیل سن کمش مجبور به تغییر سنش شد تا بتواند راهی جبهه شود چون عاشق مجاهدت در راه اسلام بود و همیشه می گفت:« وقتی نماز بر من واجب است مبارزه در راه حق هم بر من واجب است . »شهید خود یک روحانی بود و مبلغ دین اسلام و دلسوخته ائمه بود و تمام فکرش شهادت در راه امام حسین (ع) بود.