*زندگی نامه شهيد نظرعلي رستمي*
نام پدر: نبيالله
روستاي «نفتچال» در ارديبهشت 1343 چشم به راه آمدن نوزادي بود که «نظرعلي» نام گرفت؛ نورسیدهای که با آمدنش به كاشانه «نبيالله و آسيه»، بهاري دگر را برايشان به ارمغان آورد. اولين فرزند خانواده بود و چشم و چراغ زوجی سختکوش که با پیشه كشاورزي و عرق جَبين، روزگار ميگذراندند.
او قبل از ورود به مدرسه، قرآن آموخت و روح و جانش را به آيات آسماني اين مصحف شریف صيقل داد تا همواره در لِواي آن، در مسير عبوديّت و انسانيّت گام بردارد.
نظرعلی دانشآموز پایه دوم متوسطه در رشته تجربي در هنرستان «طالقاني» شيرگاه بود که ترک تحصیل کرد.
این فرزند نیکسیرت که هماره خود را به زیور خصائل نیکو میآراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و مطیع اوامرشان. علاوه بر آن، به سبب خوشروئی و ملاطفت با دیگران نیز، از محبوبیتی ویژه بین آنان بهره داشت.
او كه پرورشيافته يك تربيت ديني بود، از همان اَوان خردسالي، به شركت در مراسم عزاداري اهل بيت(ع) علاقه فراوان داشت. از اينرو، به نوحهسرايي روی آورد.
او تحت تاثیر اندیشههای امام خميني(ره)، در روزهای شکوفایی انقلاب به آحاد ملت ایران پیوست و با شركت در تظاهرات، همنوا با آنان فرياد تظلّم سر داد.
در پي فرمان تاريخي امام(ره) مبني بر تشكيل بسيج، نظرعلی به عضويت اين نهاد در آمد و فعالیتهایش را به عنوان فرمانده پايگاه مقاومت بسيج «شهيد چمران» روستا از سر گرفت.
«تمنّا قاسمي» از آن روزهای همسرش ميگويد: «فردي باايمان و باصداقت بود و دقّت بسياري در انجام كارهايش داشت. فعّاليتهاي روزانه خود را يادداشت ميكرد و در كارهايش از انضباط خاصّي برخوردار بود. از آنجایی که خودش تا مقطع دبیرستان درس خوانده بود، همیشه مرا سفارش میکرد که در جامعه یک الگوی مفید باشم و در زمینه علمی مطالعه کنم؛ حتی خواهر و برادرهایش را نیز به ادامه تحصیل تشویق میکرد.»
نظرعلی از 1/11/1361 در کسوت بسيج ويژه، راهی جبهههاي جنگ با دشمن شد و دوشادوش ديگر رزمندگان، به دفاع از مرز و بوم پرداخت.
در 23 آبان 1362 رخت پاسداري به تن پوشانید و در واحد انتظامات یگان حفاظتی سپاه سوادکوه مشغول به خدمت شد.
در 12 دی 1362 نیز، در واحد تدارکات سپاه سوادکوه به ادای تکلیف پرداخت.
از 14/8/1363 الي 5/3/1364، به عنوان سكّاندار يگان دريايي از لشكر 5 نصر در عمليات بدر حضور يافت.
سپس در 9 مرداد 1365 به سمت مسئول ارزیابی واحد پرسنلی بسیج منصوب شد.
دلجوئی از خانوادههای شهدا با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، ترغیب و تهییج جوانان، جهت دفاع از کشور، از جمله اقدامات نظرعلی در جبهه فرهنگی به شمار میرود.
نظرعلی در 15/6/1366 در كِسوت مسئول قلّه، راهی دزلي شد.
و عاقبت در 8 دي 1366 در پايگاه مريوان، به جمع ياران شهيدش پيوست. پیکر پاکش نیز با وداع همسرش و دو يادگارانش «وجيهه و سكينه»، در گلزار شهداي زادگاهش آرام گرفت.
*وصیت نامه شهید نظرعلی رستمی*
بسم الله الرحمن الرحيم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا
اي اهل ايمان! سلاح جنگ برگيريد و آنگاه دسته دسته يا همه به یکبار متفق براي جهاد بيرون رويد. (قرآن كريم)
با سلام و درود بر اولياء و انبياء و بر ائمه معصوم و با سلام و درود بر امام امت، خميني بزرگ و قائممقام رهبري، حضرت آيتالله العظمي منتظري و با سلام و درود بر رزمندگان جبهههاي عشق و ايثار و بر شهداي گرانقدر و گلگون كفنان اسلام كه با نثار جان شيرينشان ما را مديون خود قرار دادهاند، حمد و سپاس خداي را كه به ما علم و آگاهي در راهش و پيروي از اسلام عزيز و ولايت فقيه را اعطا فرموده و خداي را شكر كه به من ياري داد تا در اين ارگان مقدس پاسداري از قرآن و خون شهدا پا نهادم تا بتوانم وظيفه خود را بهتر به انجام برسانم. خدايا! بندهاي غرق در گناه و معصيتام، طلب عفو ميكنم و از تو ميخواهم رياهايم را به خلوص مبّدل فرماييد و از شرّ شيطان نجاتم دهي. اي امت اسلام و اي پدر و مادرم! من چه وصيتي ميتوانم به شما بكنم. من كوتاهتر از آنم كه در مقام وصيت قرار بگيرم چون شماها بوديد كه با ياري الله ما را به اين حد رسانيديد. شما وارث خون شهدا هستيد كه با ريختن خون خود نهال انقلاب را آبياري كردند و به عنوان امانتي در اختيار شما گذاشتهاند. پس سعي كنيد براي حراست از آن در همه لحظات در صحنه بوده و تا دم آخرين اين ابرمرد تاريخ، اين نور الهي، امام امت را همراهي و از او پيروي نماييد. قدر اين رهبر و اين جمهوري اسلامي را بدانيد. چون نعمتي بس عظيم است. هر يك در مقابل اسلام و انقلاب اسلامي مسوول باشيد. بيطرف نباشيد بلكه عزت و شرف اختيار كنيد. جهاد در راه خدا را فراموش نكنيد تا رستگار شويد. همانطور كه قرآن كريم در سوره محمد (ص) ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آورديد، اگر خدا را ياري كنيد، خدا شما را ياري ميكند و شما را پايدار و ثابتقدم ميگرداند. پس بياييد از جان و مال خود جهاد كنيد و از اين نعمت بزرگ بهرمند شويد.»
و اي امت بيدار بسيج! امر امام است. اگر پيرو امام هستي، بسيجي باش. پايگاههاي مقاومت بسيج براي شما خير و بركتاند. اينها فرزندان و جگرگوشههاي شمايند، با تمام وجود آنها را حمايت كنيد. مبادا اجازه دهيد كوچكترين دهنكجي به آنها بشود و امام زمان (عج) از شما ناراحت شود. آنها كساني هستند كه در حفظ و حراست از اسلام و انقلاب اسلامي در جبهههاي خونرنگ و سوزان خوزستان و در كردستان مظلوم سر دادهاند و بدنهايشان پاره پاره گشت. هان! اي بسيجيان قهرمان و اي كساني كه پير جماران به وجود شماها عشق ميورزد! بياييد جنازهام را بگيريد و بر روي دستهاي مباركتان با من وداع و عهد و پيمان كنيد كه به ضد انقلاب و دنياطلبها درس شهامت و ايثار ومقاومت دهيد و با حضور در تمامي جبههها ثابت كنيد كه پيرو امام بزرگوار و بردوش گيرنده سلاح برادرتان خواهيد بود. خانوادهام، بستگان و دوستانم! در شهادتم سرگرم گريه و زاري نشويد. به مسووليت خود بنگريد. پدر و مادر عزيزم! ميدانم كه نتوانستم وظيفه خود را در قبال زحمات شما جبران نمايم ولي شما همچون ابراهيم و هاجر از پس امتحان خوب برآمديد و ميدانم از شهادت من رنج ميبريد ولي بدانيد خدا با صبركنندگان است. و از بديهاي كه كردهام، گذشت كنيد و از اينكه زحماتي برايم متحمل شديد تا مرا پرورش دادهايد، اميدوارم خداوند به شما اجر و پاداش عطا فرمايد و خوشحال باشيد از اينكه امانت خدا را به صورت هديه به خودش تحويل دادهايد. همچنان در همه حال مطيع امر امام باشيد. و برادرم را آنچنان تربيت و پرورش دهيد تا ادامهدهنده راهم و براي اسلام مفيد باشد. برادرم! ميدانم كه از دست دادن برادر مشكل است ولي بدان برادرت به هدر نرفت بلكه به سوي عاشق و معبود شتافت. و شما اي خواهرانم! همچنين ميدانم كه داغ برادر شما را دلشكسته ميكند امّا به ياد زينب (س) باشيد و حجاب را كه از فاطمه به شما ارث رسيده رعايت كنيد. چون رعايت حجاب شما از شميشر برّان برّندهتر و كوبندهتر از شهادت من بر سر كافران و ظالمان است.
و امّا تو اي همسرم! همچون كوه مقاوم و استوار باش و در فراقت با خدا باش و از فرزندانم خوب مادري كن چون مسووليت پدري هم به عهده خودت هست. معلم خوبي براي آنها باش و راه پدر را به آنها بياموز. و شما اي بستگان و دوستان و آشنايانم! عفوم كنيد. چون شايد بديهايي را نسبت به شما مرتكب شده باشم.
در پايان، پدر رزمنده و عزيزم و مادر مهربانم! با نهايت شرمندگي سفارش ديگر دارم و آن هم اينكه از همسر و فرزندانم خوب مواظبت كنيد تا با خيال راحت از دنيا هجرت كرده باشم. در زندگي اموال آنچناني ندارم، اندكي كه موجود است، براي فرزندانم بماند. از شهداي به خون افتاده آفتاب سوزان خوزستان و از شهداي گمنام كردستان مظلوم و از مفقودالاثرها و اسراي زندان بغداد و كومله و دمكرات و خانوادههاي مظلوم آنها و فرزندان يتيم و چشم به راه آنها شرمندهام. در ضمن مرا در مزار شهداي محل در جوار ديگر شهداي بزرگوار دفن نماييد.
الها! عاشقم، پذيرايم باش و ما به جز در راه رسيدن به خودت نميران و راهي كه خود خواهان آني، شهادتمان برسان.
والسلام عليكم و رحمةالله بركاته.
خداحافظ شما.
نظرعلي رستمي
مورخه 22/6/66
اسکن وصیت نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد
اسکن زندگی نامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد