نام پدر : محمد ابراهیم
تاریخ تولد :1347/06/05
تاریخ شهادت : 1365/11/11
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

1.    شهادت مرگ نیست، فنا نیست، زندگی ابدی است. با همۀ این واژه ها شهید عزیزاست و سفارشات و پیامش عزیزتر، از شما ماندگاران عالم می خواهم به این سفارشات گوش فرا دهید و بدان عمل کنید.

2.    برادرانم! شما را رسالتی است به اندازه تاریخ 1500 ساله ی اسلام و این پیام روی خون هزاران شهید شناور بوده تا بدست آیندگان برسد. هوشیار باشید که این رسالتها بدور از هرگونه سیاست بازی و قدر طلبی بدست آیندگان برسد که فردا شهدا دامن  شما را می گیرند و می گویند بعد از ما با این رسالتها و امانتها چکار کردید.


3.    برادران، ای محصلین و جوانان! قدر و ارزش خویشتن را بدانید و آنچه در توان دارید به این اسلام عزیز و مسلمین خدمت کنید. در سنگر مدرسه بیشتر درس بخوانید. مسجد را ترک نکنید. به جلسات و مراسم مذهبی اهمیت بیشتری دهید و کارهایتان را فقط و فقط برای خدا انجام دهید. از هیچکس انتظار اجر نداشته باشید. هیچوقت فریب گمراهان را نخورید که سرانجامش بدبختی و پشیمانی است، اخلاق اسلامی و حسن سلو ک را رعایت کنید زیرا مایۀ عزت شما در پیش مردم و جامعه خواهد شد.

4.    خواهران! بدانید که رسالت شما از رسالت حضرت زینب (س) سنگین تر است چون زینب (س) رسالت خون شهدا را از بدو خلقت تا زمان امام حسین (ع) را بر دوش داشت اما شما علاوه بر آن، رسالت خون شهدای انقلاب اسلامی و زمان بعد از امام حسین (ع) را نیز به گردن دارید. اگر امروز می بینید که جوانان به جبهه می شتابند شما هم در ثوابشان شریک هستید، چون با حجابتان نگذاشتید دامنتان به گناه و معصیت آلوده شود. پس دیدید و متوجه شدید که چقدر پاکدامنی و عفت شما نقش مهمی دارد.

5.    ای برادران! باید به شما بگویم که امام قلب من و پدرو مادرم، چشم من هستند، بدون چشم می توان زنده بود ولی بدون قلب زندگی معنی ندارد، پس، از امام این الگوی نور و تقوا اطاعت کنید زیرا سفارش قرآن است.

6.    پدرو مادرم کی می شود رضای خاطر شما را که همان رضای الهی است جلب کنم؟ وای برمن که هرگز نمی توانم آن محبت ها را که در حقم نمودید جبران کنم. پس پدر و مادرم! شما را به جان امام حسین (ع) که درس شهات را از او آموختم و شما را به امام زمان (عج) که سرباز کوچکش هستم، مر اعفو کنید تا من در پیش این بزرگواران مثل شهدای دیگر روسفید باشم.

7.    از عموم محل، اعم از دوستان و آشنایان و آنهایی که به نحوی در ارشاد و نصیحتم کوتاهی نکردند، نهایت تشکر را دارم.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

اصغر رزاقی هریکنده ای  ـ قاسم

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1347 ـ روستای هریکنده ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

محمد ابراهیم رزاقی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

بیگم نادرینا ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

9 فرزند ـ شهید فرزند دوم می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده ای مذهبی و زحمتکش متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید به مکتب خانه برای فراگیری قرآن رفتند .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان بلال حبشی ـ هریکنده ـ بابل

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی بخارایی ـ هتکه پشت ـ بابل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان امام خمینی ـ بابل ـ رشته علوم تجربی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

شهید در اوقات فراغت در کار کشاورزی به پدر کمک می کرد .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ــــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید با پدر و مادر بسیار ارتباط خوبی داشت و احترام آن ها را نگه می داشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید عضو بسیج بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

17/11/63 الی 28/4/64 ـ بابل ـ سپاه ـ مهران

21/3/65 الی 26/4/65 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

24/10/65 الی 11/11/65 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 11/11/65 ـ کربلای 5 ـ مفقودالاثر

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

5/8/74 ـ شهدای هریکنده ـ (امام زاده قاسم ) ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید :

شهید از نظر اخلاقی و رفتار در بین خانواده بسیار شخصیت منحصر به فردی داشتند و تمام خانواده در تمام مراحل از ایشان به عنوان الگو حساب می بردند و جاذبه ای خاص داشتند و در تمام فامیل مورد احترام بودند با توجه به سن کمی که داشتند ولی از مقام والایی از نظر برخورد و رفتار و کردار برخوردار بودند .

برادر شهید :

 تمام خاطره ی با ارزش از برادرم این است که در روز رفتن به جبهه دی ماه زمستان سال 65 ایشان و دیگر رزمنده ها را از رو به روی سپاه برای اعزام به صورت دو حرکت دادند ایشان در میان جمع رزمندگان مرا دیدند و به سوی من آمد و من او را در حالی دیدم که چهره ی نورانی داشت و با هم روبوسی کردیم و صورت ایشان در اثر سرما بسیار سرد بود که هنوز آن چهره از یادم نمی رود .

برادر شهید :

 شهید به عظمت جبهه و جنگ در دین اسلام علاقه ی وافری داشت و خود را قابل جبهه و جنگ و مسئول می دانست وقتی پدرم از او درخواست کرد که در سنگر درس و مدرسه هستید فعلاً جبهه زیاد مهم نیست شما باید درس بخوانی. شهید جواب دادند پدرم من نمی توانم صبر کنم شاید این جنگ تمام شود و این آرزو در دلم بماند و من سهمی در جنگ و جهاد در راه اسلام و دین خدا نداشته باشم .