نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1337/06/07
تاریخ شهادت : 1366/01/19
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*فرازی از وصیت نامه شهید حسین رحیمی حسینی*

 

 آسایش طلبی و بی تفاوتی نسبت به جامعه ی اسلامی  امروزه یک گناه بزرگ است و شعور انقلابی و اسلامی در این موقعیت به ما حکم می کند که جبهه ها را تقویت کنیم تا به این وسیله در متن مبارزات سرنوشت ساز اسلام علیه کفر و استکبار جهانی قرار بگیریم                                                 

با قرآن انس بگیرید و به آن عمل کنید که قرآن از شما شفاعت کند نه شکایت.برای من هیچ اظهار نگرانی و ناراحتی نکنید و در شهادتم به جای گریه دعا کنید که من به دعا محتاجم.                                  


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی:

1-نام و نام خانوادگی، نام مستعار:

حسین رحیمی حسینی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

7/6/1337، روستای برار چالوس

3- نام و شغل پدر:

محمد، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

حدیقه کیاپاشا، خانه‌دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت فرزند، فرزند چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی:

وضعیت مالی شهید به نسبت خوب بود و از این لحاظ مشکلی نداشتند.

شهید از کودکی عادت به نماز خواندن داشت و همیشه سر وقت به جا می‌آورد. در مراسم‌های دعای کمیل و نیایش هم شرکت می‌کرد.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب،کلاس قرآن،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده):ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

 

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان:

ابتدایی روستای برار چالوس (2 سال)

ابتدایی قم (1 سال)

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی:

راهنمایی چالوس

3- نام مدرسه، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان:

دبیرستان چالوس، رشته ریاضی

4- تحصیلات دانشگاهی، رشته و نام دانشگاه:

لیسانس، دانشگاه شهید بهشتی تهران، رشته مدیریت اقتصادی

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟چه کاری و چه مدت:

بله، به خانواده در کار کشاورزی کمک می‌کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل: ـــــــــــــ

پ)سربازی:

1- خدمت سربازی: ـــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده: ـــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی: ـــــــــــــ

 

ت ) ازدواج:

1-وضعیت تاهل:

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج: ـــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر):

رفتارش با والدین بسیار عالی بود و احترام خاصی نسبت به آن‌ها داشت.

ث)شغل شهید:

1- شغل رسمی و شغل فرعی:

معلمی (کلاردشت)، معاونت امور اجتماعی و آموزش عمومی فنی و حرفه‌ای تهران، سازمان برنامه و بودجه.

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت:

آموزش و پرورش

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــ

 

ج) فعالیت های انقلابی:

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند:

شهید بهشتی، شهید مطهری

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد، خانواده یا گروه اشاره دارد: ـــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی:

پخش اعلامیه امام در منطقه، فعالیت در بسیج، شرکت در راهپیمایی‌های کرج

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه:

از اعضای فعال انجمن السلامی مرزن‌آباد بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت، با بیان اتفاق آورده شود: ـــــــــــــ

 

ح) سوابق جبهه:

1- حضور در جبهه:

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها، یگان اعزام کننده، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد:

چندین بار، اعزام از سپاه نوشهر به مریوان و جبهه‌های جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه: ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه:

فرمانده گردان، تیربارچی، معاونت تیپ

5- دفعات، مکان و نحوه ی مجروح شدن:

یک بار از ناحیه پا مجروح شد.

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد:

در جزیره مجنون مجروح شد.

7- مکان، زمان، عملیات و نحوه ی شهادت:

19/1/66، شلمچه، کربلای هشت، اصابت ترکش، خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری:

19/1/66، گلزار شهدای امام‌زاده خلیل مرزن‌آباد

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره، ویژگی های شهید (توجه: حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد.)

1- پدر شهید نقل می‌کند: «شهید برای رفتن به جبهه از ما هیچ نظری نخواست، وقتی که از جبهه برگشت، گفتم: دیگر نرو، قبول نکرد و باز رفت. زمانی که مرخصی می‌آمد، مرا تشویق می‌کرد که اموالت را در راه خدا و جبهه خرج کن. مال چه ارزشی دارد که برایش این‌قدر تلاش می‌کنید. روزی هر کس را خداوند می‌دهد.»

2- اصغر رحیمی حسینی (برادر شهید) می‌گوید: شهید حسین همیشه به پدرم می‌گفت:« اگر کارگری را برای کار کردن انتخاب می‌کنید بیشتر از آن چه که حق و حقوق‌اش است، پرداخت کنید تا حق کسی بر گردن شما نباشد.»

3- زهره رحیمی حسینی (خواهر شهید) می‌گوید: «هنگامی که برادرمان وحید به شهادت رسید، به برادرم سبحان گفتم: برای شهید حسین زنگ بزنید تا ایشان از جبهه بیاید. شهید برای زیارت به قم رفته بود و با مقدار زیادی سوغات برگشته بود. وقتی با لبخند وارد حیاط شد، تعجب کردم با خودم گفتم: حتماً ایشان از شهادت وحید باخبر نیست. ایشان با همه احوالپرسی کرد و گفت: «چرا ناراحت هستید؟» گفتم: شما خبر ندارید که وحید به شهادت رسید؟ با همان لبخند گفت: «چرا باخبر هستم، شما هم باید افتخار کنید.»