نام پدر : آقا علی
تاریخ تولد :1343/12/20
تاریخ شهادت : 1361/04/23
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیتنامه شهید حسین رجب نسب*

 

 

وقد اتینک یا الهی بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی معتذراً نادما منکسراً مستقیلا مستغفرا منیباً مقراً مدئناً معترفا.

خدایا! اینک جدا به سوی تو آمدم اما قبل از آن گناه زیاد کردم و در نفس پرستی و پیرو هوا و هوس بودن زنگار به گردن گذاشتم و حالا با حالتی معتذر و پشیمان و بدون هیچگونه فشار به سوی تو آمدم و از تو طلب مغفرت می کنم.

خدایا! آمدم بجائی که می شود ترا دید اما نه با چشم سر بلکه با چشم دل آمدم که تو را ببینم تا تو را بشناسم و سپس ترا دوست بدارم و به تو عشق بورزم(چون مشتاقان درگاه تو) زیرا اگر عاشق تو شوم تو نیز عاشق من خواهی شد و آنگاه مرا عقد خواهی کرد و سپس به خانه خواهی برد و خود دیه من خواهی شد زیا که دیه من بر تو واجب است. خدایا با خلوص مان کن خدایا لیاقتی به ما عطا کن تا در راه تو شهید شوم (واجتمع فی جوارک المومنین) و مرا در جوار رحمت خود و در جوار مومنان(بهشتی ها، رجائیها، باهنرها، دستغیب ها، و مدنی ها و ...) قرار ده وصیتم به برادرانم به برادران همپای خود آنها که خط همه جانبه ام را قبول دارند و التزام عمل دارند.

برادران من خوب می دانم که همه تان به قول شهید شیرافکن مورد تهمت قرار گرفته اید و خود من از این تهمتها بی نصیب نماندم و از سوی افرادی به قول شهید محمد ناآگاه که خدا عقلت دهد خدا آنها را آگاه کند دشمن به شیوه ای جدید ظهور کرد به اسم امام و انقلاب اسلامی و مکتبی بودن و سعی می کند که نیروهای امام را در مصادر امور دور کرده و خود را جایگزین آن کند و در این راه از تهمتهای زیادی استفاده می کند تهمتهائی که به قول شهید منتظری راه دفن آن را پیشنهاد کردند که من آنها را به شما وصیت می کنم.

1- هوشیاری خود را حفظ کنید.

2- کاری نکنید که سوژه بدست آنها بدهید.

3- جوانب مکتب را رعایت کنید.

4- فقط آنچه را که امام می گوید انجام دهید

برادران! صابر باشید و تواصی به صبرو حق بکنید.

به پدر و مادرم، پدر عزیزم و مادر عزیزم! خیلی اذیت تان کردم مرا ببخشید و حلال کنید مرا مادر و پدر عزیزم همواره شما را دوست داشتم و هرگز ذره ای ناراحتی شما را تحمل نمی کردم.

اما چه کنم که بعضی مواقع شیطان سبب می شود که دست به آزار شما بزنم مادرم و پدرم شما را اذیت کردم خجالت می کشیدم که جلوی شما از شما طلب مغفرت کنم لذا بعد از شهادتم اینها را بر من ببخش و اصلاً گریه نکن.

به برادرم مجید! مجید جان! درست را بخوان و نماز و دعا را از یاد مبر بیشتر مطالعه کن سعی کن تابستان را فقط مطالعه کنی، دوستانم با تو تماس می گیرند و رهنمودهای لازم را چه در مسائل سیاسی و چه در مسائل ایدئولوژیکی به تو می دهند شبهای جمعه با دوستانم به مزار من بیا و به همه بگو که فکر کنند که فردا می میرند و لکن خود را آماده کنند. امام را تنها نگذارید به همه بچه ها سلام مرا برسانید.

 

والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته

 


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین رجب نسب آقا محلی ـ وحید

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

20/12/1343 ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

آقا علی رجب نسب آقا محلی ـ بنا

4- نام و شغل مادر:

صدیقه معصومی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ـ شهید فرزند دوم می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده ای مذهبی و مومن متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

شهید در مکتب خانه به آموزش قرآن پرداخت .

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان دکتر مفتح ـ  رشته علوم تجربی ـ بابل

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع دوم دبیرستان درس را رها کرد و به جبهه عازم شد .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید فردی متواضع و فروتن بود و با پدر و مادر و اعضای خانواده با احترام رفتار می کرد .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) و شهیدان مطهری و دستغیب بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ــــــــــــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج فعال بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

فروردین 61 ـ بابل ـ سپاه ـ شلمچه ـ عملیات رمضان

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

3 ماه

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

شلمچه ـ 23/4/61 ـ اصابت تیر به سر ـ عملیات رمضان

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

30/4/61 ـ گلزار شهدای آرامگاه معتمدی ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

مادر شهید : من زیاد علاقه ای نداشتم که او به جبهه برود ساکش را پنهان می کردم تا او نرود . اما او روحیه خیلی خوبی داشت و عاشق جبهه بود و مرا  راضی می کرد که به او اجازه دهم وقتی ساکش را از او می گرفتم می گفت: مادر می خواهی  ایمانم را از من بگیری و توصیه می کرد که امام واجب کرده تا ما به جبهه برویم .

خواهر شهید : برادرم شب ها نماز شب می خواند قرآن تلاوت می کرد . برادرانم را جمع می کرد و قرآن را برای شان تفسیر می کرد . در نماز جمعه شرکت می کرد . همیشه تلاش در انجام واجبات و ترک محرمات داشتند . به ائمه ارادت ویژه ای داشت.

مادر شهید : پسرم خیلی تو دار بوده و به ما چیزی نمی گفت . آنقدر که شب عملیات (همان شبی که به شهادت رسید) هنگام افطار به ما زنگ زد و با من و خواهرش صحبت کرد. سراغ پدر را از ما گرفت. خواهرش گریه می کرد و او به خواهرش دلداری می داد. خواهرش را خیلی دوست داشت . 


زندگی نامه

اسکن زندگینامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد