نام پدر : قربانعلی
تاریخ تولد :1349/06/10
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حسین ذکریا نژاد

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

10/6/1349 ـ آمل ـ روستای رودبار

3- نام و شغل پدر :

قربانعلی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

هاجر شاکری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

7فرزند ـ فرزند اول بودند .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی، مومن، متدین  و زحمت کش متولد شدند.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ــــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهید هادی ولایی روستای رودبار

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنماییاستقلال ـ روستای رودبار ـ آمل

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

هنرستان ـ کشاورزی ـ آمل رشته کشاورزی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک می کردند .

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

بعد از دوم دبیرستان به جبهه اعزام شدند .

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی : ــــــــــــــــ

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر بسیار احترام می گذاشت. با همه ی افراد خانواده بسیار صمیمی و مهربان بودند و نسبت به آن ها احساس مسئولیت می کرد . و به مردم همیشه کمک می کرد.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند : ــــــــــــــــ

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در نوشتن شعار انقلابی  همراه دوستان خود فعالیت می کردند .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

در مسجد و پایگاه محل فعال بود .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

14/10/64 الی 13/2/65 ـ سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ کردستان ـ مریوان

14/2/64 الی 26/5/64سپاه  آمل ـ لشکر 25 کربلاـ مریوان

9/7/65 الی 21/10/65 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلاـ مریوان

22/7/63 الی 15/10/63 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ مریوان

11/6/63 الی 21/7/63 سپاه آمل ـ لشکر 25 کربلا ـ دوره آموزشی 

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

16ماه

4- مسئولیت در جبهه : ــــــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن :

به گفته خواهرش یک بار دچار موج گرفتگی شده و چند روز در بیمارستان بستری بودند .

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

5/10/65 - ام الرصاص تیر مستقیم ـ عملیات کربلای 4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

10/10/65 امامزاده قاسم اورطست

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : زمانی که حسین می خواست به جبهه برود مادرش راضی نبود  و به من گفت جلوی حسین را بگیر او باید بماند درسش را بخواند. من به ایشان گفتم در جبهه درس یاد می دهند  من نمی خواهم مانع رفتنش شوم اما مادرشان قبول نکرد . من هم رفتم به حوزه و گفتم من زمین کشاورزی و مال دارم و رسیدگی سخت است و شهید باید بماند به من کمک کند آنها هم پرونده اش را به من دادند وقتی آمدم خانه به مادرش گفتم گناهش پای شما. اما حسین بعد از 15 روز بدون اطلاع رفت به جبهه و ما از طریق دائی اش خبردار شدیم .

مادر شهید : شهید بسیار منظم و مرتب و حرف گوش کن بود .

آخرین باری که می خواست به جبهه برود در خانه خوابیده و من داشتم غذا درست می کردم یکی از همسایه ها در خانه ما را زد . دیدم شهید یک دفعه از خواب بلند شد از او سوال کردم چه شد ؟  گفت:« خواب دیدم در عملیات دست چپم خمپاره خورد و قطع شد» همان لحظه برایش صدقه دادم ایشان فردا می خواست اعزام شود من به ایشان گفتم:« الان نرو 10 یا 15 روز دیگر برو »ایشان گفت: نمی شود ! فردا اگر من در راه مدرسه تصادف کردم و مردم شما جواب حضرت زهرا را چه می دهی که  سر امام حسین را آنگونه بریدند .ماموریت من شهادت است ولی شما نمی گذارید من بروم .» من هم راضی شدم و گفتم برو به امید خدا


وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم 
گمان مبريد كسانيكه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگار خود روزي مي خورند . ( قرآن كريم )
 
با درود و سلام بر يگانه منجي عالم بشريت حضرت صاحب الزمان و نائب بر حقش امام خميني و با درود و سلام بر تمامي رزمندگان و جهادگران عرصه توحيد .
 
وصيت نامه ام را آغاز مي كنم . خداوند در قرآن كريم مي فرمايد ( سرنوشت هيچ قومي تغيير نمي دهد مگر بدست همان قوم ) . پس از اين آيه شريفه قرآن نتيجه مي گيريم كه ما نبايد كنج خانه هايمان بنشينيم و بگوييم كه چرا جنگ تمام نمي شود . چرا خداوند صدام را نابود نمي كند . بلكه ما بايد بسيج شويم و به نداي همرزمان لبيك بگوئيم و انشاء الله خداوند با دست خودمان سرنوشت قوم را عوض كند . و اين جنگ را به پيروزي نهائي برساند . 
وصيتي كه به مردم دارم اين است كه جهاد يكي از ستونهاي فروع دين ما است انجام بدهيد . جهاد دري از درهاي بهشت الهي است و ايثار در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل و پايمال نمودن خواهش هاي نفس براي عزت بخشيدن بر فطرت پاك و خداجويي بشري مظهر تقوا و بهترين طريق جهاد في سبيل الله است . و در اين راستا شهادت براي انسانهاي پاك باخته اي كه عاشقانه طريق وصال محبوب را مي پويند . صالح ترين ارزشي كه در مكتب فضيلتهاست . زيرا هيچ قطره اي نزد خدا محبوب تر از آن قطره خوني در راه خدا ريخته شود نيست .
وقتي كه از رسول خدا سوا مي شود ( ما بال الشهيد لاوقتن في قبره )  مگر شهيد چه ويژگي دارد كه در قبر و گذرگاه آخرت مورد آزمايش و سوال قرار نمي گيرد . رسول خدا (ص) پاسخ مي دهند ( كفي بالبادقه فوق راعه فتنه ) همان برق شمشير كه بالاي سر شهيد درخشيد براي آزمايش او كافي است .
آري شهيد با انتخاب مرگ سرخ در صحنه جهاد به استقبال همه سوالها و آزمايشها رفته است پس اي امت طوري جهاد بنمائيد كه اگر پيروز شويد كه چه بهتر و اگر شهيد باز هم در جهان آخرت سربلند و پيروزيد . و هرگز امام خميني را تنها نگذاريد و جبهه ها را هميشه گرم نگهداريد . 
وصيتي به جوانان عزيز دارم اين است كه حضرت علي اكبر را رهبر و سر چشمه خود قرار دهيد . زندگي ننگين را بر مرگ سرخ و شهادت كه همراه با سعادت مي باشد ترجيح بدهيد و به جبهه هجوم لآوريد تا حكومت كفر را سرنگون كنيد .
بر كل خواهران و مادران وصيتي دارم اين است كه زينب كبري (س) را رهبر خود قرار دهيد و با صبر و لسان خود و با حجاب خود حكومت جبار اموي را رسوا كرد و شما همچو زينب كبرا باشيد و حجاب خود مشت محكمي به دهان امپرياليسم جهاني بزنيد و در آخر هم اگر شهادت نصيب اين حقير گرديد در گلستان اورطشت در كنار برادران شهيد دفنم نمائيد .
برادران خواهشمندم كه اگر راه كربلا باز شد و در آنجا شرف ياب شديد سلام مرا به حرم آقا امام حسين (ع) برسانيد . والسلام
 
حسين ذكريا نژاد
هفت تپه 
18 / 7 / 65