نام پدر : علی
تاریخ تولد :1346/02/28
تاریخ شهادت : 1365/02/17
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

1.    ای ایران! ای سرزمین مردی و مردانگی، ایران! ای سرزمین گلو سرخانِ آزادی خواه، ایران! ای سرزمین مبارک خدا! بدان که فرزندان دلیر و شجاع تو نخواهد گذاشت که میلی متری از خاک نورانی و مقدست در چنگال استعمارباشد. به همین خاطر، انسانهایی که بر روی خاکت زندگی می کنند، از نوزاد در گهواره گرفته تا پیرمرد هشتاد و نود ساله، تا آخرین لحظه مبارزه می کنند.

2.    ای رزمندگان اسلام! بتازید که خدا فرموده: إن تنصر الله ینصرکم و یثبت اقدامکم. هرکس خدا را یاری دهد، خدا هم او را یاری می دهد.

 
3.    پدر، مادر و خواهرانم! اسلام برای استوار ماندن قوانین خود احتیاج به نیرو دارد و همین ما هستیم که باید این نیرو را شکل دهیم. رهبر فرمان داده و ما موظفیم که اطاعت کنیم. شما نیز همانگونه باشید و افتخار کنید که فرزند خود را در راه خدا و یاری او به میدان مبارزه فرستادید.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

حبیب الله ذبیح زاده پاشا

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

1347 ـ روستای پاشا امیر بند پی شرقی ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

علی ذبیح زاده پاشا ـ کارمند

4- نام و شغل مادر:

بانو نائیجی ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

5 فرزند ـ شهید فرزند اول می باشد .

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان : ـــــــــــــ

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــــــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان سید نظام الدین و امام خمینی ـ بابل ـ رشته فرهنگ و ادبیات فارسی

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــــــــ

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادر احترام می گذاشت .

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید  از امام خمینی (ره) بود.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات فعالیت داشت.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

عضو بسیج در محل بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :  

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

بابل ـ سپاه ـ فاو ـ والفجر 8

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه : ـــــــــــــ

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

فاو ـ 8/2/65 آ اصابت خمپاره

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

18/2/65 ـ گلزار شهدای سید نظام الدین ـ بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

پدر شهید : شهید بسیار خوش رو بودند و همیشه می گفتند ما باید از شهدای محل یاد بگیریم آن ها رفتند ما هم باید برویم و تفنگ های آن ها که بر زمین افتاد را برداریم و راه شان را ادامه دهیم . شهید این ها را می گفت و ما نارحت می شدیم  و تفنگ را از دستش می گرفتیم و او هم می گفت من نمی روم ولی بعد از مدتی می گفت من به مدرسه می روم ولی از طرف مدرسه به جبهه رفت .

دوست و همرزم شهید : غروب عملیات بود بعد از مراسم سینه زنی و دعا و خوردن شربت و جیره خشک که به همه دادند در این موقع دیدیم که شهید در کناری نشسته و در حال خوردن کنسرو مرغ است به ایشان گفتیم این ها برای موقع عملیات است تو که شام خوردی در جواب گفت : مثل اینکه می خواهیم برویم عملیات در آن جا معلوم نیست زنده بمانیم یا نه .پس چرا با شکم پر نمیریم انگار به ایشان الهام شده بود که شهید می شود .