نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد :1336/11/09
تاریخ شهادت : 1362/01/22
محل شهادت : فکه

وصیت نامه

*وصیت نامه شهید نصرالله دومهری*

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

اشهدان لااله‌الاالله   اشهدان محمد رسول‌الله(ص)    اشهدان امیرالمؤمنین علیا ولی‌الله(ع)

پدر و مادر عزیز! مرا حلال کنید برادران و خواهران برادر بیچاره خود را حلال کنید همسر و فرزندانم خداحافظ اگر دیگر همدیگر را ندیدیم دیدار بعدی در صحرای محشر، همسر عزیز وظایف خویش را به نحو احسن انجام بده بررسی حساب‌های ما دیدار با خدا و در روز قیامت در حضور خدا باشد فرزندانم، میثم و زهراي کوچکم بابا را ببخشید که بیش‌ازاین نتوانست برای شما بابایی کند اگر به مدرسه رفته اید که حتماً می‌روید به جای بابا نان داد و یا به جای بابا آب داد بنویسید بابا خون داد زیرا بابا نان داد دیگر شعارتان  نیست.  

میثم پسر نازنین بابا وقتی بزرگ شدی راه  بابا را پیدا کن که بابا این راه را از شهدای صدر اسلام تا الي حال یعنی آخرين حمله به  دشمن متجاوز عراقی پیدا کرد. پسرم مبارزه با دشمنان خدا را سرلوحه زندگی خود قرار ده.

زیرا تا دشمنان خدا هست زندگی برایت معنی پیدا نمی‌کند. فرزندانم! فراموش نکنید که پدرتان تا زنده بود دست از ولایت فقیه برنداشت و از پیروزی ولایت فقیه مایه وحيات داشت و با همین رمز هم به سوی خدا شتافت زیرا که اساس حرکت ما همین بوده و هست و خواهد بود. عزیزانم! امام زمان (عج) و نایب بر حقش را تنها نگذارید، تا زنده اید از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران دفاع کنید، در هر سنگری که هستید نازنین فرزندانم! راه پدر را فراموش نکنید پدر را ازدعاهای خیرتان فراموش نکنید، هر چند که من برای شما  و مادر شما لایق نبودم و قدر شما را درک نکرده بودم حال كه موسم وداع رسیده و دیدار بعدی ما فردای قیامت خواهد بود و این دیدار هم خیلی دیر نخواهد بود ملاقات در حضور خدا و پیامبر اسلام و ائمه معصومین در روز رستاخیز زیاد طولانی نخواهد شد منتها فرقی خواهد بود و آن فرق انتخاب سفر است و نوع سفر و هدف سفر است كه مشخص خواهد بود.

والسلام علیکم

نصرالله دو مهري                1361/12/21


زندگی نامه

*زندگی نامه شهيد نصرالله دومهري*

نام پدر: محمدعلي

سال 1336 بود که در کاشانه «محمدعلی و بی‌بی» دیده به جهان گشود. نام «نصرالله» را پدرش براي او انتخاب كرده بود. نورسيده‌اي كه در دامان پرعطوفت خانواده‌اي سختكوش و ديندار، و در طبیعت زیبای «رودبار یخکش» در بهشهر رشد كرد.

از همان ابتدای خردسالي به مكتب‌خانه رفت و قرآن آموخت. در هفت سالگي راهی تهران شد و تحصيلات ابتدائي‌اش را در آن‌جا گذراند. سپس با پایان این مقطع، به بهشهر برگشت و از سر اشتیاق به تحصيل در علوم ديني، در سال 1352 رهسپار حوزه علميه در روستاي «كوهستان» شد. دو سال بعد نیز جهت ادامه تحصيل، به حوزه علميه شميران در تهران رفت و مدت يك‌سال را در آن‌جا كسب علم نمود. بعد از آن، خود را براي گذراندن دوران سربازي آماده كرد.

نصرالله در دوران خدمت، در برپايي مراسم‌ ديني، كشاندن سربازان به نماز، تشويق آن‌ها به روزه گرفتن و طرح مسائل سياسي، فعاليت چشم‌گيري داشت. اغلب اوقات نیز در پادگان، پيش‌نماز بود. در ايام ماه مبارك رمضان در پادگان روزه مي‌گرفت و ناهارش را براي وقت سحر كنار مي‌گذاشت.

در بیان تقیدات دینی وی باید گفت که در ادای فرائض واجب و مستحب می‌کوشید و از انجام محرمات امتناع می‌کرد.با قرآن، این سرچشمه معارف الهی نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

این فرزند نیک‌سیرت که هماره خود را به زیور فضایل اخلاقی می‌آراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعت‌پذیری از آنان، پیشتاز. با دیگران نیز در نهایت گشاده‌روئی و احترام رفتار می‌کرد و نزدشان محبوبیتی دیگرگونه به خرج می‌داد.

او در قبل از انقلاب، با شناخت كامل نسبت به امام خميني، سعي مي‌كرد عكس ايشان را تهيه و با خود نگه دارد. نصرالله در راهپيمائي‌هاي مردمي نيز شركت داشت و چندين‌بار تحت تعقيب مأموران ساواك قرار گرفت.

او از ابتداي انقلاب وارد كميته بهشهر و تهران شد و فعالیت‌هایش را در این راستا ادامه داد. بعد از  تشکیل سپاه نیز، به عضویت این نهاد انقلابی درآمد.

نصرالله در سال 1360 در اولين اعزام به ميادين نبرد، به منطقه گيلان‌غرب عزيمت كرد. وي در پیکار پیروزمندانه فتح‌المبين نيز حضور داشت.

و عاقبت، او در 22 فروردين 1362 در عمليات والفجر در منطقه فكه، به خيل هم‌سنگران شهيدش پيوست. پيكر پاكش نیز بعد از دوازده سال، با بدرقه همسرش «حلیمه‌خاتون» و یادگارانش «میثم و زهرا»، در بوستان «بهشت‌ فاطمه» آرام گرفت.