نام پدر : محمد
تاریخ تولد :1334/09/02
تاریخ شهادت : 1364/11/22
محل شهادت : فاو

وصیت نامه

 صیت نامه شهید علی اکبر دهقان

سلام بر مهدی قائم آل محمد (ص) بهترین یاور رزمندگان و حامی مستضعفان جهان. درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی که با رهبری پیامبر گونه اش مجروحین جهان را از ظلمت به سوی نور به حرکت در آورده و سلام و تحیات الهی بر شهیدانی که با نثار جانشان همچون سرور آزادگان جهان اباعبدالله الحسین (ع) فرهنگ حریت و انسانیت را به ارمغان آوردند و برای همیشه از زندان تن آزاد شده و به ملکوت اعلی پیوستند. شهیدانی که خود به تنهایی نشانه ای بر حقانیت اسلام و انقلاب اسلامی بودند و برای همیشه راست قامتان تاریخ خواهند ماند.

خانواده محترم، از اینکه نوشته بودید تا تاریخ 20/11/64 به خانه بیایم، شما حتماً اخلاق مرا می دانید، بنده عاشق جبهه هستم و جبهه را فراموش نمی کنم برای شما سخت می گذرد از این لحاظ نباید ناراحت باشید اسلام به من رزمنده بسیجی احتیاج دارد بنده تا حد جان در راه اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی دفاع می کنم حتی اگر به شهادت برسم. خانواده محترم این چند کلمه ای را که می نویسم مدت کوتاهی به عملیات نمانده است روحیه برادران گلوگاهی به قدری قوی و پر از عشق ایمان به خدا می باشد. برادرها لحظه شماری می کنند، همچنان بنده مشتاق عملیات هستیم که کی فرا می رسد برویم به سوی خدا. یا پیروزی یا شهادت که هر دو پیروزی می باشد بنده همین را می خواهم. امیدوارم خبر شهادت بنده را شنیدید بسیار خوشحال باشید من همین را می خواهم اگر احساس ناراحتی بکنید دشمنان اسلام و قرآن از ناراحتی شما سوء استفاده می کنند. خانواده محترم این چند کلمه را برای شما می نویسم شاید به خانه بر نگردم شاید خداوند شهادت را نصیب من کرد اگر لیاقت شهادت را داشته باشم. خانواده محترم! یک سفارش من این است آنچنان فرزندانم را ترتیب بکن و به فرزندانم بگو پدر برای چه شهید شد، به بچه هایم بگو تا بچه هایم بدانند تا راهم را ادامه دهند، بنده همین را می خواهم فرزندانم مثل من باشند و برای اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی دفاع نمایند و پیرو خط امام باشند، به رهنمودهای امام گوش بدهند و اطاعت بکنند اگر آنچنان باشند باعث خوشحالی من می باشد، یک سفارش دیگر، اگر شهید شدم مقدار مالی که دارم تعلق به شما و فرزندانم دارد مقداری از مالم را برایم نماز و روزه بدهید چون که مدتی در جبهه های حق علیه باطل بودم موقع ماه مبارک رمضان موفق نشدم روزه بگیرم. مقداری از مالم را برایم به خرج روزه بدهید، در مراسم من حاج آقا زاهدی سخنرانی نماید در مراسم اختیارات را به پدرم واگذار کنید تا عمل نماید. بنده هیچ کس بدهکار نیستم. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. 64/11/20

آخرین نامه شهید علی اکبر دهقان (یک روز قبل از شهادت)

صبح بود. این چند کلمه را می خواهم بنویسم. خانواده عزیز و بهتر از جانم نور چشم و رنج کشیده ام شما برایم خیلی زحمت کشیده اید من مدیون زحمت های شما هستم. امیدوارم که آن دنیا شما را شفاعت کنم. خانواده عزیز امشب می خواهم به سوی خدا بروم اگر خدا مرا قبول کند.

همسرم در خط امام باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید. سفارشهایم این بود. امیدوارم مرا ببخشید اگر شما را ناراحت کردم امیدوارم مرا ببخشید.

به امید پیروزی خداحافظ.

والسلام                    تاریخ 1364/11/20


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

علی اکبر دهقان ـ حبیب

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/9/1334 ـ گلوگاه

3- نام و شغل پدر :

محمد ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

فاطمه امیرخانلو ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

8 فرزند ـ چهارم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی به دنیا آمد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ـــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

ابتدایی گلوگاه

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی : ـــــــ

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان : ـــــــ

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل : ـــــــ

 

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد

2- یگان اعزام کننده :

ارتش تهران

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

15/8/53 الی 15/8/55

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

متاهل

2- نام همسر و تاریخ ازدواج :

خدیجه دهقان گلوگاهی ـ 6/9/55

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ):

4فرزند ـ مسعود ـ محبوبه ـ منصور ـ سمیه

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

به پدر و مادرو همسر و فرزندان احترام می گذاشت

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

رسمی 8 سال

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت :

نیروگاه شهید سلیمی

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی:

جوشکاری سال 1354

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره ) بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ـــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی : ـــــــ

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید در تاریخ 1/1/59 عضو پایگاه بسیج شدند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ـــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

11/8/60 الی 6/11/60 ـ سپاه ـ گلوگاه ـ کردستان (پاوه)

13/12/60 الی 13/2/61 ـ سپاه ـ گلوگاه ـ کردستان (بانه ـایوان)

28/4/61 الی 27/6/61 ـ سپاه ـ گلوگاه ـ کردستان ـ جنوب

5/8/62 الی 22/12/62 سپاه ـ گلوگاه ـ کردستان ـ جنوب

3/2/62 الی 13/4/64 ـ سپاه ـ گلوگاه ـ جنوب

3/10/64 الی 22/11/64 ـ سپاه ـ گلوگاه ـ جنوب

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ـــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

مسئول گروهان

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ـــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ـــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

22/11/64 ـ فاو ـ اصابت ترکش به سر و پا

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

28/11/64 ـ گلزار شهدای روستای سفیدچاه ـ گلوگاه

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : شهید هربار که از جبهه بر می گشت روحیه اش  قوی تر و مصمم تر برای دفاع از انقلاب ومبارزه با متجاوزین به مرزهای میهن اسلامی وضد انقلابیون می شد . شهید بسیار شجاع و نترس بود و در جبهه تیربارچی ماهری بود و بعدها سمت فرمانده دسته و گروهان در عملیات را گرفت .

همسر شهید : شهید به حجاب بسیار اهمیت می داد و به من تذکر می داد هرگز موهای تان مشخص نشود یک روز به ایشان گفتم مقنعه ندارم خودشان رفتند یک پارچه سورمه ای خریدند و به من دادند تا برای خودم مقنعه بدوزم یادم است که از کردستان بر می گشتند برایم دو تا روسری ترکمنی خریدند .

شهید را در منزل حبیب صدا می کردند . ایشان پسرعموی بنده بود و ما 7 سال با هم زندگی کردیم . ایشان کارمند نیروگاه بودند و همیشه دوست داشتند که به جبهه بروند گاهی از نیروگاه به او مرخصی نمی دادند  و شهید آرزو داشت قطعه زمینی را خریداری کند تا در آن مغازه جوشکاری بنا کند . شهید می گفت اگر یک مغازه جوشکاری از خود داشته باشم دیگر محتاج این نیستم که ناز اداره را بکشم تا به من مرخصی بدهند که به جبهه بروم . پس از چندباری که به جبهه رفت خدا توفیق داد که زمین را خریداری کرد. همان روز که پول زمین را پرداخت به جبهه رفت و دیگر برنگشت.

برادر شهید : شهید بسیار خنده رو، شجاع ، امانتدار ، با نظم و انضباط ، وفای به عهد ، سعه صدر و حافظ اسرار بود و در بین مردم بسیار محبوبیت داشت و حقوق دیگران را رعایت می کرد به نمزا و خواندن قرآن بسیار اهمیت می داد و در نماز جمعه شرکت می کرد و از محرمات دوری می کرد ، به اهل بیت و امام و ولایت عشق می ورزید .