شهید «سیدمهدی دشتبان»
نام پدر: سیدرضا
اگرچه بهار 1345، با کولهباری از شکوفه فرا رسیده بود، اما «سیدرضا و فاطمه»، چشم به راه بهار واقعی زندگیشان بودند؛ که سرانجام در چهارمین روز بهار، بارقههایی از امید در چشمشان درخشید. هنگامی که صدای گریه نورسیده در فضای خانه پیچید، سیدرضا سجده شکر به جا آورد. شاید میدانست که این پسر، بعدها مردی از تبار نور میشود. تولدش در شب میلاد امام زمان بود. از اینرو، «مهدی» نام گرفت.
او زیر سایه پدری دیندار و مادری مهربان و دریادل پرورش یافت. تحصیلاتش را از هفت سالگی، در دبستان «شهید شالیکار» فعلی فریدونکنار آغاز کرد. دوران راهنمائی را در مدرسه «امامرضا»ی همین شهر ادامه داد؛ اما به خاطر جنگ، در پایه دوم راهنمائی به تحصیلاتش پایان داد.
از خصوصیات اخلاقیاش، میتوان به خوشخلقی، مهربانی و احترام به بزرگ و کوچک اشاره کرد.
مهدی در خواندن نماز اول وقت، بسیار مقیّد بود و تا جاییکه میتوانست، در صفوف نماز جمعه و جماعت شرکت میکرد.
از هفت سال حضورش در جبهه، دو سال آن مربوط به خدمت سربازیاش بود که در منطقه هفتتپه و مهران طی شد. اگرچه، چندین مرتبه مجروح شد و بعد از بهبودی، دوباره به جبهه برگشت.
فرماندهی دسته، جانشینی واحد بسیج و مسئولیت تدارکات، از عمده خدمات ارزنده سیدمهدی محسوب میشود.
مادر میگوید: «به سیدمهدی، سهمیه ایرانیت داده بودند. او هم آن را برای ساختن سقف مسجد روستای «سوته» اهدا کرد. میگفت: من فعلا خانهسازی ندارم. تا آن موقع هم خدا کریم است.»
خواهرش «سیده سکینه»، در خصوص ازدواج سیدمهدی چنین میگوید: «به او میگفتیم: ما دوست داریم تو را داماد کنیم و تشکیل خانواده بدهی. اما او میگفت: سنگر، حجله من است و اسلحهام، عروس من. تا زمانی که جنگ است، من ازدواج نمیکنم.»
سیدمهدی عزیز، در نهایت در 26/12/1366 در عملیات والفجر 10، به علت حمله شیمیایی و اصابت گلوله، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش نیز، بعد از تشییع با شکوهی، در مسجد «امام سجاد(ع)» فریدونکنار به خاک سپرده شد.