نام پدر : سید واحد
تاریخ تولد :1332/01/02
تاریخ شهادت : 1360/07/05
محل شهادت : آبادان

وصیت نامه

                  *وصيت نامه شهيد حشمت الله اسدي فرزند سيد واحد*

 

                                                       بسم الله الرحمن الرحيم

پيام­م به تمام كساني كه منتظر امام مهدي هستند تلاش كنند تا بعد از رفتن­ام از رسالت خون­ام كوتاهي نشده باشد. تا إن­شاالله قبول درگاه خداوند گردد. كاش بعد از كشته شدن زنده مي­شدم و تا انقلاب حضرت مهدي (عج) خدمت و فداكاري مي­كردم. افسوس افسوس هزار افسوس آخر ما بايستي با خون­مان زمينه را آماده كنيم براي انقلاب جهاني حضرت مهدي.

آخر انقلاب ايران طلوع انقلاب حضرت مهدي (عج) است. آخر انقلاب جهاني مهدي موعود نزديك است. مسلمين قدر اين انقلاب و امام را بدانيد.

برادران پاسدار! قدر اين سپاه پاسداران را بدانيد كه اين سپاه اساس ارتش حضرت مهدي (عج) است.

تذكر: ما نه به خاطر بهشت و نه ترس از جهنم در خط سرخ راه مي­رويم، بلكه به خاطر خدا فقط از معلم عزيزمان حسين شهيد و كلاس درس كربلا درس گرفته­ايم.

كشور عزيز ما مورد تجاوز طاغوت­هاي جهان واقع شده است، كشور عزيز ما مورد تجاوز حزب بعث صدام خائن مزدور و ابرقدرت­ها واقع شده است. منافع ابرقدرت­ها در ايران قطع شده است و مي­رود كه در منطقه هم قطع شود. مي­رود كه در جهان قطع شود. مي­رود كه در جهان مستضعفين قطع شود كه در اين صورت مرگ امپرياليست­ها حتمي خواهد بود.

اين­جاست كه خون­خواران شرق و غرب دست اتحاد به هم داده مي­كوشند كه انقلاب اسلامي ايران را كه جهان­گير مي­باشد، نابود كنند. زهي خيال باطل كه ديوان بين­المللي خيال نابودي شيران را دارند. جهان­خواران به وسيله مزدور خود صدام خائن مي­خواهند با يورش به كشور ايران و شهرهاي بي­دفاع ايران انقلاب اسلامي ايران را شكست بدهند. يا از صدور انقلاب اسلامي ايران در منطقه جلوگيري كنند ولي هَل مِن ناصر يَنصُرني (كيست مرا ياري كند) (آيا كسي هست مرا ياري كند)

ما پاسداران اسلام لبيك به حسين زمان خميني كبير گفته، به هر كجا كه لازم باشد براي جان­فشاني نيز حاضر هستيم. اين هست زندگي حسيني ما. ما پاسداران كه از خون ملت­مان برخاسته­ايم، برخلاف گروه­هاي مجاهدين خلق (منافقين خلق) و فدايي خلق، فدايي كاخ سفيد كرملين كه شمار امپرياليسم و ضد امپرياليست­ها مي­ريزند و هدف آن­ها را دنبال مي­كنند و هدف­شان جز سقوط جمهوري اسلامي نبوده و نيست. آي ضد امپرياليست­ها كجاييد كه امپرياليست از غرب و جنوب تجاوز به مملكت عزيز به مملكت ما كرده­ايد، مرگ شما باد! مرگ بر شما اي ضد امپرياليست­هاي كاذب! سيماي شما را ملت ايران ديده است. شما خائن به ملت ايران هستيد. شما دشمن دين مقدس ما هستيد. شما دشمن مكتب اسلام عزيز ما هستيد.

پيروز باد انقلاب خونين اسلامي ايران به رهبري امام خميني، مرگ بر خائنين به ملت ايران.

براي چه پاسدار شده­ايم؟

برادر پاسدار! بياييم از خودمان سوأل كنيم كه چرا پاسدار شده­ايم؟ براي چي پاسدار شده­ايم؟ من يكي براي پاسداري از مكتب­ام، براي پاسداري از خون شهداي­مان، براي پاسداري از ناموس، اسلام­مان، براي حكومت الله و نابودي طاغوت و طغيان­كننده و افراد رياست­طلب پاسدار شده­ايم و هر كجا براي انقلاب توطئه باشد، حاضرم به هر قيمتي بروم و آن توطئه را خنثي كنم.

يك پيام:

يك پيام براي برادران­ام در سپاه اين است كه: ما كشته نمي­شويم كه به يكي رياست و حكومت برسد بلكه براي اين كشته مي­شويم كه مكتب حكومت كند. براي اين كشته مي­شويم كه قرآن حكومت كند. براي اين كشته مي­شويم كه قانون الله حكومت كند. ما فقط قربانِ هدف مقدس­مان مي­شويم. بنابراين من از هر برادر پاسداري كه خودش را پاسدار اسلام مي­داند اين انتظار را دارم كه با استبداد و با سازش­كاري و با مسئولين بي­مسئوليت و با افراد رياست­طلب سخت مبارزه كند. من انتظار دارم كه شما برادرها پاسدار واقعي خون ما باشيد. اين طور نباشد كه هر كس هر كاري دلش مي­خواهد بكند. برادران پاسدار سكوت مرگ­وار خيانت به آرمان است. آرزوي پيروزي انقلاب اسلامي ايران و صدور آن به تمام جهان را دارم. ما بايستي زمينه را آماده كنيم براي انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) برادران ما راهي به جز راه حسين شهيد نرفته­ايم. برادران ما از حسين شهيد درس زندگي گرفته­ايم.

يك پيام خدمت شوراي فرماندهي سپاه مركز: به اين نتيجه رسيدم كه سپاه بايستي در درجه اول مكتبي و انقلابي و قاطع به حركت خودش ادامه دهد تا از هم نپاشد و شرط اين­كه سپاه مكتبي و انقلابي و قاطع باشد، بايستي فرماندهي مكتبي و انقلابي و قاطع باشد. پيام­ام به شوراي فرماندهي مركز اين است كه براي شهرهايي كه سپاه تشكيل شده است، فرماندهي مكتبي و انقلابي و قاطع منصوب كنيد تا سپاه به طور ايده­آل رشد كند بتوانيم در آينده ارتشي قوي و ايده­آل از سپاه پاسداران داشته باشيم.

تذكر: پيشنهاد مي­كنم از دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به عنوان فرماندهي سپاه همه شهرهاي ايران استفاده شود.

حقوق مرا به صندوق سپاه واريز كنيد براي ساختن ارتشي مجهز و قوي و جهاني از سپاه براي آينده از آن استفاده شود. اميدورام برادران براي ساختن ارتشي ايده­آل از سپاه پاسداران براي انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) همه گونه فداكاري را بكنيد از جان و مال و از هر چي كه داريم قرباني هدف مقدس­مان كنيم.                                                                                                            

                                                                                                                                            والسلام


زندگی نامه

                    

*زندگی نامه شهيد سيّد حشمت‌الله (اسدالله) اسدي شياده*

 

نام پدر: سيّد واحد

اگرچه نامش «حشمت‌الله» بود، امّا «اَسدالله» صدايش مي‌زدند؛ نورسيده‌اي از ذرّيۀ سادات كه در دوم فروردين 1332، قدم به كاشانه «سیّد احمد و سيّده شهربانو» نهاد و زندگي‌شان را غرق شادي ساخت.

حشمت‌الله كه رشديافته يك تربيت ديني بود، قبل از ورود به مدرسه، قرآن را نزد افرادي چون «آقاعلي‌جان و سيّد رجب» آموخت. سپس، بعد از پايان پايه ششم ابتدائي در زادگاهش «شياده» ـ از توابع بندپي بابل ـ راهي تهران گشته، و در آن‌جا موفق به اخذ ديپلم رياضي و زبان انگليسي در اين شهر شد.

او در دوران تحصيل در تهران، به كار در هتل نيز مشغول بود. مادرش در اين‌خصوص نقل مي‌كند: «روزها در هتل كار مي‌كرد و شب‌ها درس مي‌خواند. بعد، پول خود را جمع مي‌كرد و به قُم مي‌برد و به آقاي گلپايگاني می‌داد تا براي کمک به فلسطين بفرستد. زمان انقلاب بود که از تهران برگشت. آن زمان، نفت کم بود. برای همین، او در پمپ بنزین صف می‌ایستاد و یک بیست لیتری نفت می‌گرفت و به منزل می‌آورد. می‌گفت: مادر اول به افراد بی‌سرپرست بده! اگر اضافه آمد، خودت مصرف کن.»

همگام با آغازين روزهاي انقلاب، حشمت‌الله با حضور در تظاهرات ضدّ رژيم، توزيع اعلاميه و نشريه در تهران، به صف انقلابيون پيوست.

در 1/12/1358 به عضويت سپاه درآمد.

از 15 فروردين الی 15 تیر 1359، به‌عنوان بي‌سيم‌چي گردان جندالله، در جبهه غرب به خدمت مشغول شد.

در سال 1360 نيز، به مدت سه ماه، به جبهه جنوب عزيمت كرد.

مسئوليت دسته گردان رزمي در سيستان‌وبلوچستان، فرماندهي گروهان گردان رزمي و بي‌سيم‌چي، از ديگر خدمات ارزنده اين مبارز انقلاب به شمار مي‌رود. علاوه بر آن، به عنوان نيروي عمليات نيز فعّاليت داشت.

او يك‌بار از ناحيه دست، مجروح شد.

مادر در ادامه می‌گوید: «به حق‌الناس و بیت‌المال خیلی اهمیت می‌داد. یک بار به همراه دوستانش، از طرف سپاه برای کمک به ساخت امام‌زاده عبدالله رفت. همه ناهار خوردند و مشغول استراحت شدند؛ اما او مشغول کار بود. دوستش گفت: همه در حال استراحت هستند، تو چرا کار می‌کنی؟ گفت: می‌خواهم پولی که می‌گیرم، حلال باشد. وقتی منزل رفتم، استراحت می‌کنم.»

و عاقبت، حشمت‌الله در تاریخ 5/7/1360 در آبادان به ضيافت حق پيوست. پيكر پاكش نيز، بعد از تشييع به‌وسیله اهالي شهيدپرور آمل، در «امام‌زاده ابراهيم» اين شهر به خاك سپرده شد.