نام پدر : عباس
تاریخ تولد :1340/03/07
تاریخ شهادت : 1360/11/23
محل شهادت : تنگه چزابه

وصیت نامه

اسکن وصیتنامه درقسمت تصاویرموجودمی باشد


زندگی نامه

زندگينامه شهيد ضياء دلخواه : شهيد ضياء دلخواه در سال 1340 چشم به جهان گشود و در محله اي قديمي بنام نقارچي سله (فاقاني كنوني)شهيد ضياء دلخواه در خانواده اي متوسط به دنيا آمد پدر ايشان حاج كربلائي عباس دلخواه و مادر ايشان حاجيه خانم فاطمه رزقي پدر ايشان بنا بوده و كنار ينائي به كشاورزي هم مي پرداخت. شهيد ضياء دلخواه در سنين نوجواني به پدر در كار زراعت و بنائي كمك زيادي مي كرد تا حدي كه در كار بنائي يك استادكار شده بود. شهيد ضياء دلخواه در سن 6 سالگي در آمادگي و مهد كودك (رشيديه) بوده كه آدرس آن ساري خ مازيار جنب سينما ايران بوده است ومدرسه ابتدائي را در مدرسه (سيروس پلوهي سابق) خسرويه الان تحصيل نموده است. مدرسه راهنمايي را در مدارس راهنمايي پيشرو (در خيابان مازيار) و حافظ سه در خيابان قارن(شاهد) درس مي خواند . ايشن در هنگام تحصيل خيلي به پدر در ساخت و ساز خانه ها كمك مي كرد ايشان حتي در سنين نوجواني نماز خوان و خيلي با خدا بود. ايشان براي ادامه تحصيل در دبيرستان (خدمات) در خيابان علم تحصيل مي كرد ايشان خيلي درس خوان بودند حتي طبق گفته دوستان قديمي حتي ورقه هاي امتحاني كلاس را دبير مدرسه به ايشان مي داد تا تصحيح كند. ايشان هميشه براي نماز و نفسير قرآن به مسجد جامع مي رفتند و همه را به جامعه خوب و عالي همراه با فرهنگ قرآني دعوت مي كردند ايشان اغلب به قرائت قلرآن مي پرداخت نماز را سر وقت و قبل از امتحان هميشه طبق گفته همكلاسي هاشان با وضو وارد جلسه امتحان مي شد. شهيد بزرگوار ديپلم را در همين هنرستان (هنرستان خدمات واقع در خيابان معلم) با رشته بانكاري با معدل 16 به پايان رساندند. در اوليل انقلاب هميشه با چند تن از رفقاي خودش (كع اغلب شهيد شده اند) مثل شهيد معصومي به راهپيمائي و گاهي اوقات به پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) مي پرداخت ايشان علاقه شديدي از امام (ره) داشتند حتي يكبار در سال 57 دستگير شده اند و يك شبانه روز در بازداشتگاه دولت شاه بودند.(به گفته پدر بزرگوارشان) . فعاليتهاي ورزشي: علاقه شديدي به ورزش فوتبال داشتند ايشان در تيمهاي راه آهن ساري و شجاع ( در سالهاي 58 و 59 ) بازي مي كردند و در سال 57 در تيم جوانان استان هم انتخاب شده اند يكي مقام هاي گروهي كه به خاطرمان است در تيم شجاع قهرمان جوانان شده بودند. از هم بازي و هم تيمي آن شهيد آقايان 1- رضا تقوي ( در حال حاضر مربي تيم نون) 2- علي حاتمي 3- مجتبي محمي مي باشد. ايشان در سال 1359 به جبهه رفته و بعد از حدودا" 13 ماه خدمت به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. ايشان علاقه شديدي به برادر شهيد معصومي داشتند و در طول دوران خدمت ايشان هميشه در كنار آن شهيد بزرگوار بودند. به گفته پدر بزرگوارشان بعد از شهادت شهيد معصومي بود كه ايشان گفتند من تا چهل بيشتر نمي مانم و همينطور هم شد بعد از 39 روز به شهادت دست يافتند. ايشان اگر هم به مرخصي مي امدند هميشه در زمان مرخصي هم در كمك به والدين مي پرداختند و يا در شبها به بازرسي در خيابانها مي پرداختند ايشان خيلي قانع و صرفه جو بودند و كمك به محرومين را هيچوقت فراموش نمي كرد. ايشان در تنگه چزابه توسط نيروهاي عراقي كه به وسيله تركش بر گردن و سر ايشان برخورد مي كرد شهيد شده اند جنازه اين شهيد بزرگوار اشتباها" به مشهد مقدس برده اند و بعد از سه روز به ساري در آرامگاه ساري دفن شده اند. روحش شاد.