نام پدر : علی
تاریخ تولد :1330/04/05
تاریخ شهادت : 1365/12/12
محل شهادت : شلمچه

وصیت نامه

*وصیتنامه برادر نور محمد درویش محمودی*

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

از مؤمنین مردانی هستند که صادقانه به آنچه با خدای خویش عهد بستند وفا کردند پس برخی از آنان شربت شهادت نوشیدند و برخی دیگر در انتظارند و تغييراتی دادند.

وصی اینجانب نور محمد محمودی پدر خانمم آقای محمد شربت پور می‌باشد و نامبرده موظف است طبق دستور قرآن و اسلام به امور مالی و برخی دستورات الهی این جانب رسیدگی  بنمایند.

ناظر اینجانب همسرم صغری شربت پور می‌باشد و سرپرستی فرزندم به عهده خانمم می‌باشد در ضمن اگر خدای بزرگ كه شهادت یکی از بزرگترین و بهترین آرزوهایم می‌باشد را نصیبم کرد مرا با همان لباسی که بر بدنم است دفن كنيد در خاتمه سفارش من به برادران اعضای بسیج سپاه پاسداران این است که وحدت را همیشه حفظ کنید با یکدیگر برادروار رفتار کنید و راه مرا که همان راه انبیا و راه امام خمینی می‌باشد ادامه دهید. در آخر از خانواده ام انتظار دارم برای من لباس سياه نپوشند و عزاداري نکنند.

 

والسلام و علیکم و رحمه‌الله و برکاته

نور محمد محمودی


زندگی نامه

*زندگی نامه شهید نورمحمد درويش محمودي كته­گز*

 

نام پدر: علي

من «صغری شریعت‌پور» و همسرم «نورمحمد درویش» در سال 58 با هم ازدواج كرديم و شش سال زندگي مشترك داشتيم. حاصل اين پیوند، دو فرزند به نام­هاي «غلام­علي و آمنه» هستند.

نورمحمد رفتار خوبي با من داشت  و در كارهاي خانه، ياري‌ام مي­كرد.

رفتارش با دیگران هم با گشاده‌روئی و احترام بود.

از سال­هاي كودكي­اش چيزي به خاطر ندارم. همين قدر مي­دانم كه در 5 تير 1330 در «كته­گز» زابل متولد شد. نام پدر و مادرش «علي و آمنه» بود. پدر و مادری زحمت­ش كه تمام تلاش­شان اين بود كه فرزندي با ايمان تربیت کنند.

نورمحمد دوران سربازي‌اش را بين سال­هاي 44 تا 46 گذراند.

او در زمان انقلاب، در پخش اعلاميه و حضور در راهپيمائي­ها شركت فعّال داشت.

با تشکیل  بسيج، به عضویت پایگاه محل در آمد و خالصانه براي اين­ آب و خاك زحمت مي­كشيد.

«نقي دهلري» که دوست نورمحمد است، از همسرم این‌گونه مي­گويد: «شب و روز در بسيج خدمت مي­كرد. روزها كارگري مي­كرد و شب­ها نگهباني مي­داد. مطيع محض ولايت فقيه بود.»

با شروع جنگ تحميلي، نورمحمد دلش يك‌جا بند نبود. او نمي­توانست در بهشهر بماند و دوستانش در جبهه باشند. از این‌رو، در ابتداي جنگ سعي مي­كرد در جبهه­ها حضور داشته باشد. او از نيروهاي عملياتي، تك‌تيرانداز و راننده لشكر 25 کربلا بود. مدتی نیز محافظت از امام جمعه بهشهر را هم به عهده داشت.

نورمحمد در جبهه غریب، از جمله مریوان هم به خدمت پرداخت.

از 12 اسفند 1360 الی 62/1018، با عنوان بسيجي در مناطق مختلف جبهه انجام وظيفه كرد.

در 19 دی 62 عضو سپاه شد.

یك بار نیز از ناحيه كمر آسیب دید و مدتي در بيمارستان چمران اهواز بستري بود.

و سرانجام، نورمحمد در 65/12/12، طی عمليات كربلاي 5، در شلمچه بر اثر جراحات وارده بر بدن به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پيكر پاكش نیز پس از تشييعي باشكوه، در گلزار شهداي «بهشت چهارده معصوم» روستای «زینوند» بهشهر  به خاك سپرده شد.