نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد :1347/05/09
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص

وصیت نامه

1.عزیزان! هیچ ترس و واهمه از منافقان داخلی و دشمنان خارجی نداشته باشید و مانند کوه استوار و پایدار باشید. در برابر سختیها و خوشیها منحرف نشوید.

2. برادران! در مجالس مذهبی بیشتر از مجالس دیگر شرکت کنید چون در روح و جسم انسان اثر مثبت می گذارد. امروز می بینم جوانان و مردان و زنان مذهبی و دینی مان برای اعزام به جبهه ها از همدیگر سبقت می گیرند و عاشقانه به میدان مبارزه با دشمنان کافر می روند و آرزوی شهادت می کنند. این ها شاگردان مجالس مذهبی و سرور شهیدان امام حسین (ع) می باشند.

3. عزیزان! همیشه خداوند را ناظر اعمال خود بدانید و مرگ را در پیش خود درنظر داشته باشید و در این صورت هیچ وقت گناه نخواهید کرد.

4. از پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم که برای تربیت و تعلیم ما زحمت کشیده اند و عشق و علاقه اهل بیت را در دلهایمان حک نموده اند که من امروز در صف رزمندگان اسلام قرار گرفته ام.

5. از شما می خواهم که پیرو خط امام و ولایت باشبد و امام را تنها نگذارید.

6. خداوندا! فقط برای رضای تو  برای حفظ اسلام و امام در این راه قدم نهادم و سلاح برادر شهید سبز علی را بدست گرفتم و راه و هدفش که خط ولایت می باشد ادامه خواهم داد و رهسپار جبهه جنگ خواهم شد تا با دشمنان و کافران و متجاوزان مبارزه کنم.

وصیت نامه

اسکن وصيتنامه در قسمت تصاوير موجود مي باشد


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

رجبعلی داودی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

2/5/1347 ـ روستای زاهد کلا ـ بابل

3- نام و شغل پدر :

اسماعیل داودی ـ کشاورز

4- نام و شغل مادر:

صدیقه براری ـ خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

6 فرزند ـ شهید فرزند پنجم می باشد.

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

شهید در خانواده مذهبی و متدین متولد شد .

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ):

ــــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود): ـــــــــــــــ

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

دبستان شهید داودی ـ بابل ـ روستای زاهدکلا

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

راهنمایی حجت ـ بابل ـ روستای زاهد کلا

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان طالقانی ـ بابل ـ رشته ریاضی و فیزیک

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ـــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت : ـــــــــــــــ

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

شهید در مقطع سوم دبیرستان به جبهه رفتند .

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام نداد

2- یگان اعزام کننده : ـــــــــــــــ

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی : ـــــــــــــــ

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :  

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ـــــــــــــــــ

 3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ـــــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

شهید به پدر ومادر محبت می کرد و احترام شان را نگه می داشت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی :

محصل

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ـــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ـــــــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

تحول فکری شهید از امام (ره) شهید بهشتی و مطهری بود .

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

در تظاهرات و راهپیمایی شرکت می کرد .

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

شهید عضو بسیج بودند .

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود : ــــــــــــــــ

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

 در جبهه حضور داشت.

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

4/10/65 ـ بابل ـ سپاه ـ ام الرصاص

3- مجموع مدت حضور در جبهه :

3 ماه

4- مسئولیت در جبهه :

رزمنده

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

ام الرصاص ـ 4/10/65 ـ جراحات وارده به بدن ـ کربلای 4

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

15/4/75 ـ گلزار شهدای زاهد کلا بابل

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

برادر شهید : مادرم به خاطر جبهه رفتنش چند روز با او حرف نمی زد تا او را از رفتن منصرف کند زمانی که پدر و مادرم به بیرون از منزل رفتند شهید مرا به کناری کشید و گفت : تصمیم من عوض نخواهد شد خلاصه به هر نحوی بود رفت و می گفت من باید شهید شوم .

شهید همیشه به ما می گفت مرگ و زندگی دست خداست اگر مرگ فرا رسد چه در جبهه باشم و چه در این جا خواهم رفت و چه بهتر که راه خوبی را انتخاب کنم و شهادت نصیبم شود چگونه مردن در دست انسان است .

دوست شهید : با شهید داودی و ولی الله داودی  و محمدعلی رضایی مقدم و عبدالله آقانژاد نشسته بودیم درباره مسایل مختلف صحبت می کردیم بعد از دوره ای که به آموزشی رفتیم حس و حال عجیبی بین بچه ها بود همه ی ما هم سن و سال بودیم و انس عجیبی بین ما بود بحث به عملیات و جبهه و شهادت رسید ولی الله که طلبه بود گفت: چه خوب می شد این جمع همه شهید می شدیم و در بهشت در کنار آقا اباعبدالله بودیم. من گفتم شما هم دلتون خوشه .امکان ندارد بچه ها گفتند: اگر خدا بخواهد می شود.گذشت و عملیات شروع شد از آن جمع فقط من برگشتم هر چهار نفر شهید شدند حالا معنی حرف آن ها را می فهمم و غبطه می خورم که کاش من هم با آن ها شهید می شوم.