نام پدر : محمدعلی
تاریخ تولد :1343/04/17
تاریخ شهادت : 1364/04/24
محل شهادت : اشنویه

وصیت نامه

* وصیت نامه شهید اصغر دادوئی*

 

بسمه تعالی

«ولو تا تکلم الذین کفروا لولوا دیار ثم لایجدون ولیا ولا نفیرا سنت الله التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنت الله تبدیلا»

« و اگر کافران با شما به مبارزه برخیزند پشت به جنگ کنند آنگاه دوست و یاوری نیابند این سنت خدا است که از پیش جاری بوده و هرگز سنت خدا را تبدیل پذیرش نخواهد بود.»

   اسلحه های سرد و گرم خود را از نشانه گیری به روی یکدیگر منحرف و به سوی دشمنان اسلام و انسانیت که در رأس آنها آمریکاست نشانه روید. (( امام خمینی))

   با سلام و درود به مهدی موعود(عج) عدالت گستر جهان و به پا دارنده عدالت واقعی و از بین برنده کاخ ظلم و ستم در جهان و سلام و درود بر نائب بر حقش امام امت، قلب تپنده امت مسلمان و سلام به حسین مظلوم که درس شهادت از او گرفته می شود و نمونه بارز انسانیت و بشریت می باشد. درود و سلام بر تمامی شهدای جنگ تحمیلی حق علیه باطل و سلام و درود بر شهدای انقلاب اسلامی در رأس آنها شهید مظلوم بهشتی و رجائی و باهنر که باعث بارور شدن انقلاب شدند.

 نمی دانم با چه زبانی و با چه ملتی سخن گویم و از کجا شروع کنم چرا که انسان هایی با نقاب اسلام در رأس امور قرار گرفته اند و ضربه به این انقلاب می زنند و خود را مدعیان این انقلاب می دانند ولی نمی دانند که چه کار می کنند و از بی عدالتی هایی که جامعه اسلامی ما در معرض خطر قرار گرفته و جامعه دچار آن شده است که این کار خود به خود در جامعه رواج پیدا می کند ما با چشم های باز خود مشاهده می کنیم این نوع کار ما چه در سطح کشور و چه در منطقه خودمان بسیار فراوان وجود دارد که در دل بسیاری از مردم ما که خواهان عدالت و برابری و اجرای عدالت اسلامی می باشند بسیار خون می باشد و در درون خون مثل عطر می بخشد و حسرت می خورند. سؤال این است انقلاب ما انقلاب اسلامی می باشد. از اول هدف انقلاب ما، ایجاد حکومت اسلامی بود که همه ما می دانیم هدف از حکومت اسلامی و ایجاد عدالت در جامعه چیست و از طرفی از صدر اسلام مشخص بود که تمامی پیامبران برای چه قیام کرده اند و خداوند در آیه شریف هدف از فرستادن انبیاء را بیان می کند که همان ایجاد عدالت و قسط است پس هدف از انقلابمان که با خون هزاران شهید و معلول به پیروزی رسید، جز این نیست و نبوده است. پس کجا رفت آن هدف هایی که ما دنبال آن بودیم و اگر چه انقلاب ما با مشکلات و نارسایی داخلی و خارجی مواجه بود اما می توانستند به شدت با آنها مبارزه کنند چرا که انقلاب، انقلاب محرومان می باشد و کسی که در مقابل این انقلاب بایستد، هلاک می شود. به فرموده مرحوم طالقانی، تمام این بدبختی ها و ضربه هایی که انقلاب ما دچار آن شد از دست افراد نادان و جاهل و خود محور که در نقاب انقلابی بودند و حزب الله بودند، جا زدند و تیشه به ریشه انقلاب و اسلام زدند و می زنند و دولت باید با این نوع افراد به شدت مبارزه کند.

برادرها و خواهرها! تمام آن چیزی که بیان شد از دید خودم بود که به خصوص در منطقه  خودم (سودکوه) ما دچار آن بودیم و کاملاً برای همه و من و سایر برادران که در جریان این وضع می باشند روشن می باشد. برادرها، دردها و سخن ها بسیار زیاد است و من حقیقتاً گویای آن نیستم که بتوانم آنها را بیان کنم باید صبر و استقامت داشته تا به رهبری امام و روحانیت مبارز این جنگ ناخواسته را که بر ما تحمیل شد، پایان دهیم.

                                                                                                                                       والسلام.

**********************************


زندگی نامه

«فرم ثبت اطلاعات شهدای مازندران»

الف)تولد و کودکی :

1-نام و نام خانوادگی ، نام مستعار :

اصغر دادویی ززولی

2-تاریخ و محل تولد و اتفاق خاص در زمان تولد:

17/4/1343، روستای ززول، شهرستان سوادکوه  

3- نام و شغل پدر :

محمدعلی، کشاورز

4- نام و شغل مادر:

مارجانی شریفی، خانه دار

5- تعداد فرزندان و فرزند چندم خانواده بود:

هشت فرزند، فرزند پنجم

6- وضعیت زندگی از نظر اقتصادی و اعتقادی :

نسبت به حق الناس بسیار مقید بود. به ما خواهران در خصوص حفظ حجاب تاکید می کرد، می گفت: زینب وار زندگی کنید.

7- تحصیل متفرقه قبل یا حین دبستان(مکتب ،کلاس قرآن ،حوزه علمیه نام فرد آموزش دهنده ): ــــــــــــ

8- مهاجرت یا نقل مکان در دوران زندگی (اگر بود):

از زمان تولد تا 11 سالگی در روستای ززول شهرستان سوادکوه بعد آن به زیرآب آمدند.

ب)تحصیلات:

1- نام مدرسه و محل تحصیل در دوران دبستان :

مدرسه ابتدایی در روستای ولیلا شهر زیرآب

2- نام مدرسه و محل تحصیل راهنمایی :

مدرسه شهید محمدی در شهر زیرآب

3- نام مدرسه ، محل تحصیل و رشته ی تحصیلی دبیرستان :

دبیرستان شبانه آیت الله کاشانی، زیرآب، رشته فرهنگ و ادب

4- تحصیلات دانشگاهی ، رشته و نام دانشگاه : ــــــــــــ

5- آیا در دوران تحصیل کار می کرد ؟،چه کاری و چه مدت :

بله، در کارهای خانه و بیرون به خانواده کمک می کرد.

6- سال، مقطع و علت ترک تحصیل :

دیپلم، [دانشگاه قبول شده بود که بعد از شهادت نتیجه قبولی اش آماده بود.]

پ)سربازی :

1- خدمت سربازی :

انجام داد.

2- یگان اعزام کننده :

سپاه

3- سال اعزام و محل آموزش سربازی :

از تاریخ 18/12/63 تا 24/5/64 در منطقه اشنویه که به علت شهادت از ادامه خدمت باز ماند.

ت ) ازدواج :

1-وضعیت تاهل :

مجرد

2- نام همسر و تاریخ ازدواج : ــــــــــــ

3- تعداد و نام فرزند یا فرزندان (اگر داشت ): ــــــــــــ

4- خلق و خو و رفتار با خانواده (زن و فرزند یا پدر و مادر ):

با پدر و مادرش بسیار دلسوز و مهربان بود. زمانی که پدر و مادرش در روستای ززول زندگی می کردند به خاطر راحتی آن ها خانه ای در روستای ولیلا برای آنها خرید تا راحت باشند برای امرار و معاش روزها کار می کرد و شبانه به مدرسه می رفت.

ث)شغل شهید :

1- شغل رسمی و شغل فرعی : ــــــــــــ

2- نام سازمان یا نهاد یا شرکت : ــــــــــــ

3-زمان استخدام و مسئولیت شغلی: ــــــــــــ

ج) فعالیت های انقلابی :

1- وقایع با افرادی که باعث تأثیر گذاری بر شهید شدند :

ایشان به شخص امام خمینی (ره) علاقه زیادی داشته و تحول به سزایی در زندگی وی گذاشت.

2- وقایعی که به تأثیر گذاری شهید بر فرد ، خانواده یا گروه اشاره دارد : ــــــــــــ

3- نوع و محدوده ی جغرافیایی فعالیت های انقلابی :

یکی دو سال قبل انقلاب به صورت مخفیانه فعالیت داشت. از جمله جلسات شبانه در خانه دوستان، مبارزات و سخنرانی ها می توان اشاره کرد.

4- زمان آغاز حضور در پایگاه (چه سنی یا چه سالی ؟) و نوع فعالیت در پایگاه :

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انجمن اسلامی شهر و روستا و پایگاه های مقاومت به شدت فعالیت می کرد در تمام نگهبانی های شبانه پایگاه حضور داشت به عنوان مسئول آمار و پشتیبانی عضو شورای پایگاه المهدی بود.

5- اگر در درگیری ها و زد و خوردهای انقلابی و حزبی در انقلاب و بعد از آن حضور داشت ، با بیان اتفاق آورده شود :

با کسانی که بر علیه نظام شعار می دادند یا مخالفت می کردند مبارزه می کرد همیشه با منافقین و ضد انقلابیون مبارزه می کرد در یک درگیری با منافقین در قائم شهر از ناحیه سر مجروح شد و چندین بار در زیرآب هم مورد ضرب و شتم منافقین قرار گرفت.

ح) سوابق جبهه :

1- حضور در جبهه :

در جبهه حضور داشت

2- تعداد تاریخ محل اعزام ها ، یگان اعزام کننده ، و منطقه یا مناطقی که اعزام شد :

از تاریخ 3/2/63 تا 23/4/63 با عضویت بسیج سابقه خدمت دارد. دوره آموزشی سه ماهه را در نیشابور گذراند.

3- مجموع مدت حضور در جبهه : ــــــــــــ

4- مسئولیت در جبهه :

تیرانداز

5- دفعات ، مکان و نحوه ی مجروح شدن : ــــــــــــ

6- عملیات یا مأموریتی که مجروح شد : ــــــــــــ

7- مکان ، زمان ، عملیات و نحوه ی شهادت :

مورخ 24/5/64 در عملیات قادر منطقه اشنویه براثر اصابت تیر به شهادت رسید.

8- تاریخ تشییع و محل خاکسپاری :

بعد از 7  سال مفقودیت در گلزار شهدای عبدالحق زیرآب شهرستان سوادکوه به خاک سپرده شد.

ی) خاطرات یا ویژگی های بارز شهید:

1- شامل 3 خاطره از شهید در مقاطع مختلف زندگی از تولد تا شهادت و در صورت نداشتن خاطره ، ویژگی های شهید ( توجه : حتما راوی خاطره یا ویژگی باید معلوم باشد .)

دوست و همکلاسی شهید- رمضانعلی اسدپور- می گوید : ویژگی و سجایای اخلاقی خاصی داشت. همیشه لبانش خندان بود. هیچ گاه عصبانی نمی شد حتی با دشمنان رئوف و مهربان بود. از هر حیث شخص شاخص و ممتازی بود. در عباسکتی زیرآب به عنوان کاندیدای شورای محل معرفی شده با توجه به این که اصلیت اش از محل دیگری بوده ایشان اولین رای را در میان مردم عباسکتی آورد. صلابت، سنگینی، متانت و خوش خلقی او زبانزد همگان بوده است. هیچ گاه از مشکلات و ناگواری ها هراسی به دل راه نمی داد و از اهداف عالی و والای خویش دست بر نمی داشت. صبر و بردباری را پیشه خود می ساخت. خیلی ساده زندگی می کرد و هیچ گاه دنبال زرق و برق دنیوی نبود.

خواهر شهید- باجی- می گوید: نسبت به فقیران و تهیدستان بسیار دلسوز بود و به آن ها سرکشی می کرد. حاضر بود شام شب اش را به دیگران بدهد. مدافع حق و حقوق مردم بود. مثلاً در هنگام خرید کالا صاحب مغازه به جای مابقی پول کالای دیگری به آن شخص می داد او از حقوق آن شخص دفاع می کرد به من گفت: شاید مردم نیازشان به پول بیشتر باشد.

زن داداش شهید- زینب رسولی - می گوید: او علاقه زیادی به جبهه داشت چنانکه به او گفتند: در زمان عملیات خودت را به مریضی بزن تا در عملیات شرکت نکنی او در جواب گفت: این جا جای تقلب کردن نیست. این جا جای جهاد، جنگیدن حق در برابر باطل و دفاع از اسلام است.

خاطرات شهید زیاد است پدر شهید پیرمرد سیگاری بود که یکی دو بسته سیگار برایش کم بود به خاطر همین از دو کارت سهمیه استفاده می کرد. زمانی که شهید متوجه شد از 2 کارت استفاده می کند کارت را پاره کرد برادرش گفت: چرا کارت را پاره کردی، گفت: استفاده از دو کارت حرام است. حتی یادم است در جهاد کار می کرد، من مبلغی پول به او دادم تا کبریت بخرد، گفت: من اصلاً این کار را نمی کنم می توانید از جای دیگری بخرید چرا که دیگران گمان بد می کنند، فکر می کنند، کبریت را رایگان گرفتم.